Sunday, May 21, 2006

ازآنجه برسرمردم عراق وکشورعراق رفته و میرود. چه میتوان آموخت؟

چه درسهای میتوان ازعراق آموخت؟
گروه های مخالف رژیم نه تنها برنامه ای برای سازماندهی خود نداشته وندارند بلکه توان درک و بررسی مسائل و پدیده ها را نیز نداشته و ندارند. برای نمونه این گروهها حتی از آنچه برسرمردم عراق، کشورعراق ورژیم عراق نیزآمده و میآید، درسی نه آموخته اند. گویی که این افراد و گروه ها تنها برای ایراد گرفتن وفریاد های یاوه و بیهوده بدنیا آمده اند.
شاید گفته شود که اساسا" من تند میروم و مسائل بدین گونه نیست. بسیارخوب، برای اینکه با مدرک و دلیل گفتگو کرده باشیم. مورد را با مسائلی که درعراق پیش آمده پیگیری میکنیم، تا به بینیم داوری درمورد این گروه ها تند روی است یا اینکه بیان حقیقت.
بیشترما میدانیم که درسال 1991 آمریکا رژیم عراق را درتله ای بنام حمله به کویت انداخت وسپس بنام آزادی کویت به این کشورحمله نمود. دراین زمان رژیم این کشوردارای ارتشی بود که بوسیله و یاری همین دولت های اروپائی وآمریکائی ازجنگ افزارهای مدرن نیزبهرمند بود. اما درمدت کمترازیک هفته ارتش این کشور سرکوب و متلاشی شد. نیروهای آمریکائی نیزبا کشتن نیم میلیونی و نابودی بخشی ازاین کشورخود را به پشت دروازها بغداد رساندند ورژیم را مجبوربه نوشتن قرارداد دیکته شده ازسوی آمریکا نمودند.
پس ازنوشتن این قرارداد رژیم آمریکا برای اینکه نیروهای مخالف رژیم را هم دست نخورده رها نکرده باشد. مخالفان رژیم( شیعیان و کردها) را نیزتشویق به شورش برعلیه رژیم نمود. از این راه با به جان انداختن این گروها و رژیم. بایک تیردونشان را هدف گرفت. همزمان باتشویق مخالفان؛ به رژیم نیزاین اجازه را داد که با یاری گرفتن ازنیروهای هوا نیوزوزرهی باقی مانده خود به سرکوب شورشیان به پردازد. چرا که اساسا" دولت های آمریکائی و اروپائی برنامه ای برای سرنگونی رژیم و برپای یک رژیم نیم بند مردمی نداشتند و ندارند.
اما چه شد که یک مرتبه پس ازسال 2003 رژیم آمریکا یکباره به فکربرپای دمکراسی دراین کشورافتاد؟ نه در کشورهای زیرسلطه خود در منطقه همانند اردون،مصر،عربستان سعودی، مراکش،سوریه، کویت، بحرین،قطر، دوبی ودها کشورکوچک و بزرگ عربی که همه زیرسلطه حکامان مزدوروخود فروخته آمریکای یا اروپائی هستند! وبا یورش بردن به این کشوروسرکوب نیروهای رژیم وبه آتش کشیدن کشورواشغال آن خواست دمکراسی دراین کشوربرگذارنماید؟! ما دراینجا هدف پاسخگوی به این پرسشها را نداریم. چرا که هدف روشن شدن بخش دیگری ازمسئله میباشد وآن اینکه دراین درگیری های سیاسی ونظامی کدامین راه برای مردم وکشورعراق بهتربود؟
زمانیکه ما یک نگاه کوتاهی به مسله میکنیم. بخوبی درمیبابیم که اگردراین درگیریها دیکتارعراق تن به یک انتخابات آزاد داده بود. هم یک وجه ای برای خود خریده بود. هم اینکه کشوربه آتش کشیده نمی شد. ومهمتراز همه اینکه مردم این کشوربه این روز سیاه نمی افتادند. آن زمان ودرچنین شرایطی، مردم این کشور(عراق) این گذشت وبزرگواری را داشتند که هم جنایت های این دیکتاتور(صدام) را به بخشند و هم به او و دستیارانشن این اجازه بدهند که آنان درپرتوی یک رژیم مردمی و دمکراتیک درعراق. چند سال باقی مانده ازعمرخودشان را زیر سایه حکومت انتخابی مردم عراق سپری کرده و پیش ازمرگ شان شاهد یک رژیم دمکراتیک نیزبوده باشند. اما اوچنین نکرد وامروز ما نتایج این کار را می بینیم.
درکشاکش این درگیرهای سیاسی و نظامی نیروهای ایرانی که خود را کمونیست، سوسیالیست وچپ میدانند نیزفریاد سربرآوردند که اینان ازتجربه سرنگونی رژیم درسال 57 ایران بهره خواهند گرفت و با همکاری همفکران خود در کشورعراق وسراسردنیا دست به سازماندهی خواهند زد واداره اموردراین کشوررا دردست خواهند گرفت. این افراد به همراه تحلیلگران خود که امروزه عناوین دکترا واستاد نیزبا خود به یدک میکشند و ساکن اروپا و آمریکا نیزهستند شعارداده ومیدهند که امروزه میبایست دریک پهنه جهانی مبارزه کرد! گفته ایرانی است که میگوید:" یارو را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدارا میگرفت".
شوربختانه ما امروزشاهد این هستیم که این گروها توان درک درست و بررسی مسائل خود را نداشته وندارند تا بتوانند به سازماندهی خود به پردازند. چه رسد به اینکه بخواهند کشورداری نیزبکنند.
این نیروها امروزنیزگفتگوازدرگیری های سیاسی رژیم امریکا ورژیم جمهوری اسلامی حاکم برایران میکنند. اینان سخن ازاین میگویند که آنان راه سومی را خواهند رفت. وآن اینکه هم حمله آمریکا را محکوم خواهند کرد. هم سیاست رژیم حاکم برایران را. اما واقعیت این است که اساسا اینان نشان داده ومیدهند که یارای بررسی مسائل را نداشته و ندارند. تنها کاری که اینان کرده اند و میکنند،اینکه ایراد بگیرند، با ندانم کاریهای خود آلت دست رژیم جمهوری اسلامی شده و بشوند. اساسا" رژیم اینان را آدم حساب نکرده ونمیکند. چه رسد به اینکه بخواهد با اینان وارد گفتگونیزبشود. رژیم اینان را با برپای هشت سال جنگ به بازی گرفت و مردم را سرکوب کرد. امروز نیز رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی حاکم برایران و مردم ایران، این گروه ها را با برنامه تکنولوژی هسته ای به بازی گرفته، تا به سرکوب مردم ایران هم چنان ادامه دهد.
کارشناسان( ابلهان) این گروه ها میگوید که رژیم عراق وآمریکا پس چندین سال هنوز نتوانسته اند تشکیل یک دولت را برروی کاغذ بیاروند. اما اینان هرگزازخود نه پرسیده اند که آیا خودشان توانسته اند دراین مدت که رژیم جمهوری اسلامی برایران حکومت کرده(28 سال) یک برنامه برای خود به روی کاغذ بیاروند؟!
یکی ازاین بیچاره و بیخردان که بیش از20 سال دریک کشوراروپائی زندگی کرده و فریاد کمونیست سرداده ومیدهد. دریک برنامه رادیوئی، زمانیکه گرداننده یک رادیو محلی یک پرسش ساده ازاومیکند:" شما چرا نتوانسته اید مردم را جذب نمائید؟". او نه تنها توان درک درست این پرسش ساده را نداشت. بلکه نتوانست پاسخی نیز به این پرسش بدهد.
گوینده رادیو نیزکه خود را کمونیست؛ سوسیالیست ؛ چپ و مخالف سرسخت رژیم میداند. ناآگاهانان و بسیارنسنجیده آب به آسیاب رژیم می ریزد. او با خواندن بخشی ازنوشته یک زندانی رژیم. سخن ازراه سوم میزند. شنونده رادیو ازخود می پرسد، این چه زندانی سیاسی است که رژیم این همه امکانات دراختیاراو گذاشته. که حتی زندانی او نیزازاین همه آزادی برخوردارمیباشد که درزندان نیز دست به نوشتن و سخن گفتن از راه سوم میکند؟! اکنون چه مینویسد؛ چگونه مینویسد وبا اجازه جه کسی و کسانی مینویسد را میگذاریم باج سبیل این گرداننده رادیو.
گردانند رادیو سخن از سه انقلاب بزرگ یا بنابه گفته ایشان سه انقلاب عظیم درایران میکند. بسیار خوب اگرسه انقلاب بزرگ درایران شده. پس چرا روزگاراین مردم این چنین به سیاهی کشیده شده؟ زمانیکه این گرداننده رادیو سخن از سه انقلاب بزرگ میکند. انسان خود به خود به یاد شکاریوزپلنگ می افتد که چگونه با یاری نیروی برتر خود که دویدن تند و تیز باشد دست به شکارمیزند. اما پس ازاینکه شکارکرد. چگونه گروه سگهای وحشی شکار را از دست او به آسانی میگیرند.
سخن را کوتاه میکنیم و به این افراد میگویم که:
این افراد میبایست بدانند یا بهتر بگویم بفهمند که انتخابات آزاد و رای مردم مهم میباشد. حق مسلم مردم ایران دمکراسی و آزادی است. سپس درسایه دمکراسی وآزادی است که دولت انتخابی مردم حق دستیابی به تکنولوژی هسته ای خواهد داشت. اساس کاردراین است که رژیم فاشیستی جمهوری اسلام حاکم برایران ومردم ایران مشکل اصلی بوده و هست.اگراین رژیم سرنگون شود.
هم جنگی رخ نخواهد داد.
هم مردم و کشور زیان نخواهد دید.
هم رژیم آمریکا برای حمله بهانه ای دردست نخواهد داشت.
هم مشکل نیروگاه های اتمی حل خواهد شد.
هم مردم ازچنگال این رژیم رهائی خواهند یافت.
هم اینکه این کشورومردم کشورودولت انتخابی این کشورخواهند توانست که به کارنیروگاه اتمی خود ادامه بدهند.
هم اینکه گروهای مخالف بویژه چپ های عقب افتاده وبی خرد خواهند توانست زیر سایه یک حکومت دمکراتیک انتخابی مردم ایران، دانش وآگاهی های خود را بهتر کرده و درک درستی از دمکراسی کرده واگر توانستند، درساختن یک ایران آباد و آزاد شرکت نمایند.

مسله دراینجا است که نیروهای که خود را مخالف رژیم میدانند. اگرکمی ازدانش و آگاهی برخوردارباشند وبدانند که سیاست و به ویژه مدیریت چیست. میتوانند ازاین سیاست؛ کار؛ روش وبرخورد رژیم، آمریکا(حمله) و سیاست های ویرانگرانه رژیم جمهوری اسلامی نهایت بهربرداری را کرده وبکنند ودست به حل مشکل مردم و کشور بزنند. و آن اینکه دریابند که آنچه که سبب این همه بدبختیها؛ گرفتاریها ومشکلات شده و میشود وخواهد شد. بودن رژیم فاشیستی جمهوری اسلام درایران بوده وهست.
راه مبارزه این نیست که به صف پشتیبانان عوامل رژیم و فریب خوردگان درآمد واز داشتن فن آوری اتمی رژیم دفاع کرد.
راه مبارزه این نیست که با هم سوشدن با رژیم و به همراه رژیم دربازی های سیاسی شعار مبارزه با رژیم آمریکا ومبارزه با تحریم را سرداد.
بد نیست دراینجا اشاره ای به تحریم بکنیم وآن اینکه این افراد که خود را مخالف رژیم میدانند، میبایست این را درک کرده باشند که خود اینان واساسا" بیشترمردم ایران در تمامی عمراین رژیم زیرسایه تحریم رژیم زندگی کرده اند و میکنند. چراکه دانشگاه، ادارات تمامی موسسات امکانات ومنابع کشوردراختیاررژیم ومزدوران رژیم بوده وهست. به هیم دلیل میباشد که آوارگی، بیکاری،اعتیاد، تن فروشی، بیچارگی وفلاکت دامن بیشترمردم ایران را فرا گرفته. درآمدهای کشور برای سازندگی کشوربه کار گرفته نشده. درآمد کشور برای سرپا نگه داشتن رژیم و اهداف رژیم به کار گرفته شده و میشود. دلارها در لبنان، عراق در فلستین، در افغانستان درپاکستان در دیگر کشورها هزینه شده و میشود نه در ایران. درنتیجه اینان نمی بایست تحریم رژیم و مزدواران را با تحریم مردم ایران اشتباه بگیرند.
البته هیچ گارانتی نیست که این افراد که خود را کمونیست میدانند نیزاگر به قدرت برسند همان کاری را نکنند که این رژیم میکند. چرا که اساسا" این گروها نیز بنا به ماهیت فکری خود کمتر ازدلارهای که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران برای سرپانگه داشتن رژیم
و مزدوران خود درکشور و جهان بکارگرفته سخن گفته و میگویند.
مشکل مردم ایران تحریم نیست. چرا که مردم ایران همیشه زیرسایه تحریم رژیم بوده و هستند. امکانات کشور دراختیار رژیم و مزدوران آن بوده وهست.
مشکل وگرفتاری مردم ایران برنامه های فن آوری اتمی نیست.
مسئله شعارمخالفت با رژیم آمریکا نیست.
مشکل مردم ایران و کشورایران رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی حاکم برایران بوده و هست.
حل مسئله نیزدراین بوده وهست که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی را میبایست مجبور کرد که به یک انتخابات آزاد( سرنگونی)
تن بدهد. و چنین نخواهد شد اگر ما ایرانیان نخواهم.
بااین انتخابات آزاد(سرنگونی رژیم)میباشد که:
ایران ازویرانی و جنگ رهای خواهد یافت.
مردم ایران به آزادی خواهند رسید.
مردم ایران، کشور ایران ودولت انتخابی مردم ایران خواهند توانست به کار فن آوری اتمی خود ادامه بدهند.
اگرچنین شود. آنزمان گروهای مخالف رژیم به ویژه گروهای که خود را کمونیست؛ سوسیالیست وچپ میدانند.نشان خواهند داد که ازآنچه برسرمردم عراق و کشورعراق رفته ومیرود درس خوبی آموخته اند.
کوروش ایرانی .

No comments: