Friday, December 05, 2008

سخنی با آقای داعی

با دورود برشما هم میهن گرامی و مبارز خسته نا پذیرآقای حسن داعی . دریکی ازگفتگوهای که شما با صدای آمریکا داشتید. درپایان سخنان خود گفتید:" برنامه اتمی رژیم به طناب دار او تبدیل شده... واین برنامه درنهایت سبب سرنگونی رژیم خواهد شد..."
من میخواهم به شما هم میهن گرامی و مبارزخسته ناپذیربگویم که ما میبایست ازاینگونه سخن گفتن به پرهیزیم. اینگونه سخن گفتن نشان این است و خواهد بود که ما بنام یک ایرانی آخوند و ائدولوژی اسلامی او را بدرستی نشناخته ایم. برای اینکه اگر ما بدرستی، آخوند، آخوند زاده ، آخوند منشها و آخوند تربیت شده ها را شناخته باشیم. میبایست این را یدانیم که اساسا" آخوند برای ازدست ندادن قدرت. دست به هرکاری زده وخواهد زد. چرا که آخوند این گونه برخورد ها، روش فکری، کردارها و رفتارهای خود را ازائدولوژی خود که اسلام باشد الگوی گرفته ومیگیرد.

آخوند با ائدولوژی اسلامی خود( ضد ایرانی) به این گونه که شما فکر میکنید، به آسانی خود را دردام، آن هم دامی که به سرنگونی او به انچامد دست نداده ونخواهد داد. شما وهزاران هم میهن دیگر بخوبی میدانید، که آخوند برای بقای رژیم خود، با به راه انداختن جنگی هشت ساله، کشور را به ویرانی کشید. میلیون ها جوانان این کشور را به کشتارگاه خود که میدان جنگ باشد فرستاد. میلیونها ایرانی را بی خانمان و آواره کرد. درآن زمان بیشترمخالفان رژیم به این نتیجهه رسیده بودند که با پایان یافتن جنگ، رژیم سرنگون خواهد شد. چرا که رژیم با جنگ حکومت میکرد.

اما این مخالفان دیدند که نه تنها رژیم پس ازجنگ سرنگون نشد. بلکه درجنگی که خود برای بقای خود بپا کرده بود شکست خورد. وپس از این شکست فریاد پیروزی نیز سرداد! به کشتار دسته جمعی مخالفان خود نیز دست زد و بکه تاز میدان گردید. بیشتر این مخالفان نه تنها به کوته فکر،نابخردی، ابلهی وکودنی خود اعتراف نکردند. بلکه نشستند و تماشاگرصحنه نیزشدند.

آخوند با ائدولوژی اسلامی خود نه تنها ازبرنامه اتمی خود سرنگون نخواهد شد. بلکه با غارت کردن مردم ایران و کشورایران ودادن باجهای میلیاردی به دولت مردان وزنان(رژیمهای) اروپائی و آمریکائی ازشکشت دربرنامه اتمی خود، فریاد پیروزی سرخواهد داد.مخالفان رژیم نیزبه خیال واهی خود به سراغ بهانه ای دیگر خواهند رفت.

برنامه اتمی رژیم زمانی به طناب رژیم تبدیل خواهد شد. زمانی این رژیم سرنگون خواهد شد، که من وشما ومردم ایران دردرون ایران و بیرون ایران( ایرانیان درون مرزی و ایرانیان برون مرزی) با کار شبانه روزی ، هشیاری، بیداری ، خردمندی و با داشتن تشکیلات ، سازماندهی، برنامه ریزی ومدیریت درست میدان را خالی نکرده و نه تنها جلوی یکه تازی رژیم را گرفته. بلکه به مبارزه با حضوررژیم جمهوری اسلامی درپهنه گیتی به پا خیزیم.

ما ایرانیان برون مرزی میبایست درکارخود نه درسخن گفتن نشان بدهیم که رژیم جمهوری اسلامی تنها دردرون ایران و با گروگان گرفتن مردم ایران حکومت میکند نه درپهنه گیتی. برای نمونه درهمین آمریکا، درلس آنجلس. چند میلیون ایرانی زندگی میکنند؟ چرا این میلیون ایرانی نمیتوانند دست به همکاری، همگامی، همیاری زده و درفراخوانهای میلیونی خود دست رژیم جمهوری اسلامی را نه تنها درپهنه گیتی کوتاه کرده. بلکه نشان بدهند که رژیم جمهوری اسلامی دست کم دیگردربیرون ازمرزهای ایران اشغالی برمردم ایران حکومت نکرده و نمیکند.

این میلیون ایرانی برون مرزی( که شوربختانه نود درصد آنان امروز به توریست های رژیم تبدیل شده اند) میبایست درشرکت درفراخوای های میلیونی خود دست به افشای رژیم زده و صدای مردم ایران را بگوش مردم گیتی و رژیم های حاکم برآنان برسانند. اگررژیم جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا برایرانیان برون مرزی حکومت نمیکند؟!! اگردراینجا دیگرنیروهای سرکوبگررژیم حضورندارند؟! پس چرا این میلیون ایرانی( ترسو، بزدل، بی هویت ونابخرد) شهامت بیرون آمدن ازدرون لانه های خود را ندارند؟!!!
بیرون آمدن این میلیون ایرانی برون مرزی ازلانه ها خود میباشد، که به مردم دربند درون مرزی نیرو وتوان خواهد داد. بیرون آمدن این میلیون ایرانی برون مرزی ازلانه ها خود میباشد که رژیم حاکم برمردم ایران و کشور ایران را به لرزه خواهد اندخت. بیرون آمدن این میلیون ایرانی برون مرزی ( با بدورانداختن لباس ترس، بزدلی، بی هویتی ونابخردی و بتن کردن لباس شهامت و خردمندی ) ازلانه های خود است که به رژیمهای اروپائی و آمریکائی نشان بدهند که اینان دست ازسرمایه گذاری برروی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی حاکم برایران و مردم ایران برداشته و به سوی مردم ایران بشتابند.سخن برای گفتن بسیار زیاد می باشد. اما من سخن را درهمین جا به پایان می برم تا بیشترازاین زمان گران بهای شما را نگیرم.
بدرود تا درود دیگر، کوروش ایرانی

Friday, August 08, 2008

رادیو اسرائیل، رژیم دیکتاتوری حاج محمدرضاشاه پهلوی،رژیم دیکتاتوری حاج روح الله خمینی و مردم ایران


رادیو اسرائیل؛ رژیم دیکتاتوری حاج محمدرضا شاه پهلوی، رژیم دیکتاتوری حاج روح الله خمینی و مردم ایران.
رادیو اسرائیل بیش از45 سال است که برنامه رادیوئی به زبان ایرانی پخش می کند. نیمی ازاین زما ن درزمان حکومت حاج محمدرضاشاه دیکتاتورپخش شده وبیشتراز25سال درزمان رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی. امروزکارکنان بویژه گویندگان رادیو اسرائبل درگفته های خودشان ودربرنامه های رادیوئی بیان میکنند که خواهان ایرانی آباد وآزادی هستند وخود را یارویاورمردم ایران میدانند! برای بهروزی و بهورزی مردم ایران کوشش کرده ومیکنند! آزادی پدران خود را وسرزمین اسرائیل را مدیون مردم آزاده ایران به ویژه کوروش بزرگ بنیان گذارایران بزرگ ومنشورانسانی حقوق بشر درجهان میدانند.
ما دراین بررسی کوتاه میخواهیم ببینیم کارکنان وگویندگان رادیواسرائیل تاچه اندازه درآنچه میگویند وآنچه انجام میدهند، درستی و صداقت داشته ودارند. برای این بررسی، گفتگوی خومان را با چند پرسش آغازمیکنیم:
یک: آیا رادیو اسرائیل دوست؛ یارویاورحاج محمدرضاشاه دیکتانور بود و دشمن مردم ایران؟
دو: آیا رادیو اسرائیل دشمن حاج روح اله خمینی دیکتاتورودشمن مردم ایران بوده و میباشد؟
سه : آیا رادیواسرائیل درکنارمردم ایران میباشد؟ و آزادی آنان وآبادی ایران را میخواهد؟ وبا دادان آگاهی های همه جابنه
دربرپای دمکراسی درایران به مردم ایران کمک میکند؟
چهار: آیا رادیواسرائیل کوشش می نماید که با روشهای گوناگون وفریب مردم؛ زمینه را برای بازگشت پسرحاج محمدرضاشاه دیکتاتوریعنی حاجی زاده رضا پهلوی که ازاو بنام شاه زاده رضاپهلوی نام میبرد به حکومت فراهم نماید؟
برای برسی میتوان پرسشهای بیشتری را بیان کرد. اما ما دراینجا به همین چهار پرسش اکتفا میکنیم.
کارکرد رادیواسرائیل دراین مدت بیش از45 سال نشان داده ومیدهد. که سیاست رژیم دولت اسرائیل؛ پشتیبانی ازرژیم حاج محمدرضاشاه دیکتاتوربوده ودشمن رژیم حاج روح اله خمینی دیکتانورمیباشد.
کارکرد رادیو اسرائیل دراین مدت نشان داده که رژیم اسرائیل خواهان برپای دمکراسی درایران نبوده ونیست.
کارکرد رادیواسرائیل دراین مدت نشان داده که رژیم اسرائیل برای فراهم نمودن وبرپای یک رژیم دیکتاتوری مورثی به سرکردگی پسرحاج محمد رضاشاه کوشش کرده ومیکند.
کارکرد رادیواسرائیل دراین مدت نشان داده و میدهد که دوستی ودشمنی بین دولت های حاکم براسرائیل ورژیم پیشین وکنونی حاکم برایران بوده و هست. نه دوست ودشمنی بین مردم ایران ومردم اسرائیل.
کارکرد رادیواسرائیل دراین مدت نشان داده و میدهد که این رادیوبه همان اندازه دچارسیاست خودی وغیرخودیها شده که رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی اشغالگر حاکم برایران.
برای بررسی موارد یادشده بالا،ما دلایل خودمان را پایه گذاری میکنیم بردومورد.
یک: برنامه های رادیوی که رادیواسرائیل درمدت بیش از45 سال پخش نموده.
دو: سیاستهای برون مرزی دولتهای که دراین مدت درسرزمین اسرائیل به روی کار آمده اند.
یک: کارکنان وگویندگان رادیواسرائیل میتوانند به آرشیورادیوخود نگاهی به اندازند و با پخش دو یا چند برنامه رادیوئی که درزمان حکومت حاج محمد رضاه شاه دیکتاتورپخش کرده اند متوجه گردند که سیاست آنان درگذشته واکنون چه بوده و چه میباشد وداوری آن را بگذارند دراختیار شنوندگان رادیو. البته نه آن شنوندگان خودی رادیو اسرائیل .
رادیواسرائیل برای اینکه بتواند به برنامه های رادیوئی خود یک شکل و نشانه دمکراتیک نیز بدهد. با یاری گرفتن از روشهای موزیانه ومردم فریبانه؛ هرازچند گاهی نیز چند خبرانتخابی ازاپوزیسیونهای گوناگون پخش میکند. تا بدینگونه بتواند یک پزی ازدمکراسی نیز بدهد. ودرنهایت سیاست های پلید، زشت وضد دمکراتیک خود و سلطنت طلب ها را به شنوندگان رادیو و درنهایت به مردم ایران تزریق نماید.
هرازچند گاهی نیزبا پخش برنامه های واخبار ویژه؛ پخش نوشته های ژنرالها وسرسپردگان حاج محمدرضا شاه دیکتاتور،دربرنامه های به اصطلاح تریبون آزاد که ویژه خودیهای این رادیو میبا شد. میخواهد ضمن فراهم نمودن زمینه های ذهنی وفکری نبض مردم ایران را نیزگرفته وواکنش آنان را بسنجد.
برای نمونه ترانه شهریاران را که توهینی است آشکار به مردم ایران وتمجید ازحاج محمدرضا شاه دیکتاتورمیباشد پخش مینماید وپس ازاینکه با واکنش مردم مواجه میگردد آنرا دربایگانی خود بایگانی مینماید تا درزمان مناسب دیگرآنرابکارگیرد.
رادیواسرائیل با یاری گرفتن ازافرادی که خود را شاعروطنزنویس میدانند وکسانی نیستند جزخودیهای این رادیو که با تراوشات فکری ضد مردمی وضد دمکراتیک خود برای برپای یک حکومت مورثی نکبتبارکارمیکنند و رادیو اسرائیل با پخش نوشتهای آنان سند" مردم ایران به این دلیل به خیابانها میریزند و مخالفت خود را با رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی بیان میکنند که نشان دهند ازکارخود یعنی مخالفت با رژیم دیکتاتوری حاج محمد رضا شاه پشیمان شده اند!!! پایان سند. آشکارا به مردم ایران توهین میکند. این اسناد در آرشیورادیواسرائیل موجود میباشد.
دو: سیاست های برون مرزی دولتهای که دراین مدت درسرزمین اسرائیل به روی کارآمده اند.
اگرما نگاه کوتاهی به کشورهای خاورمیانه؛ خاوردوروبخشی ازآفریقا نمائیم؛ می بینیم که رژیم های گوناگونی دراین بخش گیتی بودند وهستند که با آمریکا پیوندهای آشکار؛ پنهانی وتنگاتنگی داشته ودارند.
برای نمونه رژیم ایران؛ ترکیه؛ پاکستان؛ کویت؛ مصر؛ اردون؛ عربستان سعودی؛ مراکش؛ اسرائیل ودهها کشوردیگر. اما ما می بینیم که پیوندی که بین رژیم اسرائیل با آمریکاست وپیوندی که این دوکشوربا دیگررژیم های نامبرده دارند. پیوندی نیست که رژیم های نامبرده با آمریکا واسرائیل دارند. بیشتررژیم های حاکم به این کشورهای بوسیله دیکتاتوری مورثی؛ دولتهای کودتائی و سیستم های تک حزبی وضد دمکراتیک اداره شده ومی شوند. پیوندهای سیاسی ونظامی این کشورها با آمریکا وکشوراسرائیل پیوندهای است که ازجانب این دودولت یعنی آمریکا و اسرائیل دیکته شده ومی شود.
اما پیوند بین دولت اسرائیل با آمریکا پیوندی است که جنبه دوجانبه داشته و دارد. به همین دلیل کشور اسرائیل تنها کشوری است دراین پخش ازمنطقه که ازیک حکومت نیم بند دمکراتیک برخوردارمیباشد.
برای نمونه ما می بینیم که دولت آمریکا با دوکشورهمسایه اسرائیل یعنی اردون ومصر نیزپیوند دارد وبه این دورژیم کمکهای مالی و نظامی نیزمی نماید. ولی پیوند وکمک مالی ونظامی که آمریکا با اسرائیل دارد پیوند وکمک مالی و نظامی نیست که با دوکشورهمسایه اسرائیل دارد.سیستم حاکم بر کشور اسرائیل نیز سیستمی نیست که بردوکشور همسایه اردون و مصرحاکم میباشد.
زمانیکه سادات خود را رئیس جمهوری همیشگی مصرمیدانست وترورمیشود. فرد دیگری بنام مبارک خود را رئیس جمهورهمیشگی مصراعلام میکند وبا برپای یک رژیم نظامی و پلیسی وبا پشبیبانی همه جانبه دولت آمریکا واسرائیل برکشورحکومت میکند.
زمانیکه شاه حسین؛ دیکتاتوراردون به دلیل بیماری سرطان می میرد. یا زمانیکه شاه حسن دیکتاتورمراکش فوت میکند. دولت های اروپای به ویژه آمریکا واسرائیل به تکاپوی می افتند که چه کسانی را به روی کاربیاورند تا اجرا کننده سیاستهای اروپا؛ آمریکا و اسرائیل باشند و سرکوبگران مردم کشورخود.
اینان با بکارگیری تمامی امکانات خود وپشتیبانی کردن ازسرپردگان خود درکشوراردون ومراکش وبا روی کارآوردن پسران این دیکتاتورها؛ آزادی؛ دمکراسی واستقلال را ازمردم این کشورگرفته وسرسپردگان خود را برآتان تحمیل میکنند. سیاست این دو کشور یعنی اسرائیل و آمریکا در دوران حاج محمدرضا شاه دیکتاتور و حاج روح الله خمینی دیکتاتور نیزهم این بوده وهست. و آن اینکه با روی کارآوردن رژیم های دیکتاتوری مورثی و مذهبی؛ آزادی ؛ دمکراسی و استقلال ار ازمردم ایران گرفته و سیاستهای غارتگرانه؛ ویرانگرانه و ضد دمکراتیک خود را بیشتر وبیشتر برمردم ایران و کشور ایران تحمیل نمایند.
هم اکنون نیزمی بینیم که این دوکشور به همراه سرسپردگان مزدورخود درداخل وبیرون ایران تمامی امکانات خود را بکارگرفته اند تا پسرحاج محمدرضاشاه پهلوی دیکتاتوریعنی حاجی زاده رضا پهلوی را که ازاوبنام شاه زاده رضا پهلوی نام می برند و میخواهند او را براین مردم وکشورایران حاکم نمایند. تابدینوسیله با فکری آسوده وبا سرکوب مردم ایران، به غارت مردم و کشور ایران به پردازند.
به هرروی سخن راکوتاه میکنم وبه کارکنان؛ گویندگان رادیو اسرائیل ودولت مردان اسرائیل میگویم که:
شما کارکنان رادیواسرائیل و دولت اسرائیل میبایست دست ازتوهین به مردم ایران برداشته وبه پذیرید که این رژیم حاج محمد رضا شاه و سیستم حکومتی دیکتاتوری و اسلام پناه(شیعه) او و شرکت ندادن مردم ایران دراداره امورکشور و میدان دادن به آخوند در همه زمینه ها بود؛ که سبب سرنگونی رژیم او و به روی کار آمدن رژیم فاشیستی اشغالگر جمهوری اسلامی گردید.
اگر واقعا" شما خواهان ایرانی آباد وآزاد هسیتد. آگرشما سربلندی مردم ایران وکشور ایران راخواهان هستید. اگرشما میگوئید که با مردم ایران هستید ومی خواهید همچون مردم اسرائیل و ایران باشید، زمان دیر نشده. مردم ایران با آغوش بازشما را می پذیرد ودستهای شما را به گرمی می فشارد. اما شما میبایست با گفتار؛ رفتاروکارتان نشان بدهید که روراست هستید وازحیله گری؛ مکاری و سیاستهای موزیانه دست برداشته اید. وهمانگونه که خواهان بهورزی و بهروزی مردم اسرائیل؛ خواهان آبادی کشوراسرائیل وخواهان دمکراسی دراسرائیل هسیتد. خواهان بهبودی مردم ایران؛ خواهان آزادی وآبادی کشورایران وخواهان دمکراسی وآزادی درکشورهای همسایه بویژه در ایران هستید ونه خواهان دمکراسی و آزادی دراسرائیل وحکومت دیکتاتوری مورثی و ضد دمکراتیک درایران.
کوروش ایرانی

Thursday, July 10, 2008

نگاهی/ نقدی برنواری بنام " اشک تاریخ" تهیه شده از سوی آقای مسعود صدر

نگاهی / نقدی برنواری بنام " اشک تاریخ" تهیه شده از سوی آقای مسعود صدر.

با دورود برشما هم میهن گرامی آقای مسعود صدر. من نوار"اشک تاریخ" بخش یکم و دوم شما را ازسوی یک برنامه رادیوی گوش کردم. شما در ین نوار به نکات زیادی اشاره کرده اید. من دراینجا به چند تا ازاین نکات اشاره میکنم وآنها را با شما هم میهن گرامی درمیان میگذارم. چنانچه پاسخی در مورد این نقد داشته باشید. خرسند خواهم شد که آن را دریافت نمایم.

بخش یکم نوار:
یک - شما حاج محمد رضاشاه (دیکتاتورپیشین ایران)را در این نواربه کورش بزرگ نسبت میدهید.
دو- تعریف و تمجید سطحی ، گذرا و موزیانه از دکتر مصدق میکنید.
سه- به دگرگونی تاریخ دزدان مدینه و متجازوان تازی به تاریخ شاهنشاهی بوسیله حاج محمد رضا شاه دیکتاتور اشاره میکنید ونتیجه گیری می نماید که این مسئله منجر به سرنگونی رژیم دیکتاتورحاج محمد رضا پهلوی گردید.
جهار- اشاره ای نیز میکنید به مرگ و دفن حاج محمد رضا شاه دیکتاتور پیشین ایران بوسیله مزدوروسرسپردهگان اودرکشورمصر.

بخش دوم نوار:
یک- شما ازآخوند آدمکش(ایرانی کش) بنام خمینی جلاد بنام یک سیاستمداربا هوش نام می برید.
دو- به بیشترمخالفان رژیم پیشین(حاج محمد رضا شاه دیکتاتور) که ازآنان بنام فدای خلق؛ مجاهد خلق؛ ملی گرا؛ هوادار مصدق وغیره حمله میکنی به اتهام اینکه اینان به پیشوازآخوند خمینی رفتند و درابتدا ازرژیم اوحمایت هم کردند.
سه- شما دراین بخش به همه مردم ایران حمله با بهتر بگویم توهین کرده و ازآنان بنام شهری و روستائی نام برده و با نام بردن گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، ترک ، پارس و غیره همه مردم ایران را به باد انتقاد میگیرید که چرا اینان(مردم ایران) نیز به پیشواز و سپس به حمایت رژیم آخوند خمینی برخاستند.
جهار- شما اشاره میکنید به روشهای حمله آخوند خمینی به حاج محمد رضا شاه دیکتاتوررژیم پیشین، به وعده و وعید دادن خمینی (قاتل مردم ایران). شما هم همانند حاج محمد رضا شاه پهلوی فریاد ازدست رفتن اسلام و تنها کشورشیعه سخن میگوید، تمجید ار سرلشگر رحیمی و جهانبانی دو تن از فرماندهان حاج محمد رضا شاه میکنید. سخن از این میگوید که پذیرفتن آخوندی بنام خمینی به عنوان رهبر، جانشین خدا و فرمانده کل قوا برایتان سخت و سنگین میباشد.
پنج- دوقطبی یا پولاریزیره کردن دو رژیم (رژیم حاج محمد رضا شاه و رژیم آخوند خمینی) و تشبیه کردن رژبم پبشین به گل و بلبل و رژیم آخوند خمینی به ویران کردن گلها و کشتن بلبلها. رژیم پیشین را مهد سازندگی میدانید ورژیم کنونی را مهد ویرانگری و جنگ
درپایان به جنگ خانمان برانداز هشت ساله بین دو فاشیست بنام آخوند خمینی و صدام حسین اشاره میکنید و نتیجه گیری میکنید که در رژیم پیشین از برکت وجود ارتشی نیرومند. صدام حسین شهامت حمله به ایران را نداشت. به تمجید ازارتشیهای می پردازی که در جنگ خانمان براندازاین دو فاشیست ( خمینی وصدام حسین ) شرکت کردند. به مردم ایران حمله واهانت میکنی که چرا اینان قدر و منزلت رژیم دیکتاتوری و ضد مردمی شاه را نداستند و به پیشواز و حمایت از رژیم آخوند خمینی برخاستند. شما نتیجه گیری میکنید که اکنون چشمان این مردم کورکه چوب نتیجه کار خود را میخورند تا مبادا دیگرازاین اشتباهات نکنند.این چکیده آن چیزهایست که شما دراین نوار میخواهید بیان بکنید. اکنون به نقد نکات ذکرشده دربالا می پردازیم:

یک- کلمه اشک تاریخ یعنی چه؟ مگر تاریخ هم اشک دارد که اشک بریزد و اساسا" چه مفهومی دراین نوار دارد؟
دو- کوروش. کوروش کیست؟ اینان که سخن ازکوروش میگویند چه کسانی هستند؟
سه- دگرگونی تاریخ ایران یعنی چه ؟ کدام تاریخ ؟ جرا دیگرگونی تاریخ؟
جهار- حمله به اپوزیسیونها یا مخالفان رژیم گذشته و رژیم کنونی.
پنج- حمله و توههین کردن به مردم شهر و روستا و تمامی ملیتهای(تیره های) ایرانی.
شش- دو قطبی نگاه کردن به رژیم پیشین و رژیم کنونی و دفاع از رژیم پیشین.
هفت- ترفند رندانه و موزیانه ای که دراین نوار بکا ر گرفته شده چیست؟

یک- اشک تاریخ. یک کلمه نامفهومی است که شما از آن استفاده کرده اید. همانگونه که بدان اشاره کردم تاریخ اشکی ندارد. نام گذاری این نوار بنام اشک تاریخ دراصل مکملی است برای کتاب پوچی دیگری بنام پاسخ به تاریخ که حاج محمدرضا شاه دیکتاتور برای توجیه و فراراز مسئولیت، فراراز واقعیت، و توجیه دیکتاتوری خود به نگارش درآورد. نگارش این کتاب و موارد نوشته شده در آن نیز نشان میدهد که تا چه اندازه حاج محمد رضا شاه و مشاوران مزدوراوو پیروان کنونی او و فرزند او نه تنها هرگز به دمکراسی باور نداشته و ندارند. بلکه امروزهواداران این دیکتاتور هرآنچه نیز درتوان داشته و دارند بکارگرفته اند تا به مبارزه با دمکراسی به پردازند. اینان با کمال پرروی وگستاخی به دروغ و درظاهر خود را هوادار دمکراسی نیز دانسته و میدانند. اما در نهایت برای بر پای یک دیکتاتوری دیگر در ایران کوشش کرده و میکنند.
نقد درمورد کتاب پاسخ به تاریخ را به برنامه دیگر وا میگذاریم. چرا که ما سخنمان دراینجا نقد اشک تاریخ میباشد. بهترین نامی که میتوان برای این نوار پیدا کرد، که برازنده آن نیز باشد اشک تمساح میباشد که هم مفهوم دارد هم اینکه بیشتر مردم ایران بدرستی آنرا درک کرده ومیکنند. کاری که شما دراین نوار کرده اید نیز چیزی نیست جزاشک تمساح ریختن.

دو- کوروش. کوروش کیست؟ اینان که از کوروش سخن گفته و میگویند چه کسانی بودند و هستند؟ من امید وارم که گفتگوی درمورد کوروش، این رادمرد بزرگ ایران زمین را دریک بررسی دیگر به آن اشاره کنم. اما بدلیل اینکه نام این راد مرد و بنیان گذار کشور سربلند ایران زمین دراین نوارآمده وهستند دیگر ایرانیانی که آنان نیز نام از کوروش مببرند، بدون اینکه بدانند کوروش چه کسی بود. دراینجا به شکل خیلی کوتاه به آن اشاره میکنم.
الف- کوروش که آخوندها از آن نام برده و مبرند کیست؟
ب- کوروش که حاج محمدرضا شاه دیکتاتور ازآن نام میبرد کیست؟
ت- کوروش که بیشتر اپوزیسینوها ازآن نا م میبرند کیست ؟
ج - کوروش که مردم آگاه ایران ود یگرانسانها آزادیخواه وتاریخ شناسان جهان وخاورشناسان ازآن نام برده اند و می برند کیست؟

کوروش که آخوندها به مردم ایران معرفی کرده اند و حاج محمد رضا شاه پهلوی ازآن نام می برد و چپی های بی هویت که گوی درکوبیدن ایران و ایرانی گوی سبقت را ازآخوند های ایرانی کش و ضد ایرانی گرفته اند همان کوروشی است که متاسفانه شما سلطنت طلب که خود را روشنفکر، سیاسی، تاریخ شناس و غیره میدانید ونواری بنام اشک تاریخ یا بهتر بگویم اشک تمساح ارائه میدهید.
آخوند با ترور شخصیتی و تاریخی کوروش. با تحریف و وارونه جلوه دادن تاریخ ایران و ایرانی و اساسا" تاریخ انسان را به ریشخند گرفته و میگیرد. آخوندی که همیشه درزیرسایه شاهان اسلام پناه نه تنها درایران به مفتخواری خود ادامه داده. بلکه بیشتر مردم ایران و خود مزدوری بنام شاه را نیز زیرسلطه تفکرات ویرانگر خود در چارچوب اسلام به زنجیر نیز کشیده. بدلیل همان پایگاه مذهبی خود درایران اشغالی تفکر خود را به دیگران به ویژه مردم ایران و بیشتر اپوزیسیونها تحمیل نیز کرده و میکند. تا جای که تاریخ این کشور نیز بنابه دستورآخوندها با شیادی بنام محمد تازی که او را بنام پیامبر به خورد این مردم داده آغاز میشود. شوربختانه ما می بینیم که گروهای سیاسی ایرانی نیز با کوروش با تاریخ ایران وایرانی باهویت و ملیت ایرانی همانگونه برخورد میکنند که آخوندها برخورد کرده اند و میکنند. شرم و خجالت هم خوب چیزی است اگر شما داشته باشید و بیشترازاین اشک تماسح نریزید.

یهودیهای به دلیل احترامی که کوروش این رادمرد ایران به آئین و مذهبشان گذاشت و آنان را به سرزمین خودشان برگردانید. او را پیامبر خود میدانند. اکنون ما و شما که خود را اایرانی میدانیم، نمیبایست با بنیانگذار کشورایران، کشور پرافتخارایران. بنیانگذار حقوق بشراینگونه ناآگاهانه، کورکورانه و نابخردانه برخورد نمائیم. اینگونه برخوردبا این بزرگ مرد ایرانی. با تاریخ ایران و ایرانی. با هویت ایرانی، با ملیت ایرانی نشان میدهد که این ما تا چه اندازه ببنش اجتماعی، سیاسی تاریخی و فرهنگی داریم وتا چه اندازه تاریخ خود را میشناسیم.

اگرآخوندهای آدمکش حاکم بر ایران و ایرانی نیز بخواهند بررسی را در مورد کوروش و حاج محمد رضاشاه دیکتاتور تاریخ ایران و ایرانی و هویت ایرانی یکنند. چیزی جزاینکه شما مسعود صدر دراین نوار درمورد کوروش و نسبت دادن آن به حاج محمد رضا شاه پهلوی به او داده ید؛ نخواهند داد.
کوروشی که مردم آزادیخواه وآگاه ایران زمین و دیگر انسانها و تاریخ شناسان درپهنه گیتی ازآن گفتگو میکنند. نه آن کوروش آخوندهای آدمکش است که حتی نام او را از فرهنگ لغت ایرنی بیرون کشیده اند و از نام بردن و نوشتن آن نیز می پرهیزند. نه آن کوروش حاج محمدر ضاشاه دیکتاتور. نه کوروش خود فروختگان بی هویت تازی پرست که خود را مجاهد خلق میدانند و بتهایشان دزدان مدینه بوده ومیباشد و نه شما آقایان و خانمهای سلطنت طلب و نه کوروش چپهای بی هویت و دیگر اپوزیسیونها دنباله رواست.
کوروشی که مردم ایران و تاریخ شناسان ازآن گفتگو میکنند. کوروشی است که د رتمامی دوران حکومت خود به هیج کشوری لشکر کشی نکرد. تا دین وآئین و فرهنگ خودرا برآنان تحمیل نماید. او به یاری مردم سرزمینهای شتافت که میخواستند از زیر دست حکامان زورگو و قلدر و بی کفایت خود رهای یابند و خود سرنوشت خود و سرزمین خود را بدست بگیرند.
کوروشی که مردم ایران و تاریخ شناسان ازآن گفتگو میکنند. کوروشی است که درتمامی دوران حکومت خود به همه ملیتها، مذهبها و آئین ها احترام گذاشت و برا ی رشد و شکوفای آنان نیرنهایت کوشش را نمود. سیاست آشتی خواهانه کوروش مسئله ایست که بیشتر خاورشناسان به آن اشاره میکنند. کوروشی که مردم ایران و تاریخ شناسان از آن گفتگو میکنند. کوروشی است که اولین بنیانگذار حفوق بشر در جهان میباشد و بیشتر مورخان گیتی و خاورشناسان از این مرد برزگ به نیکی یادکرده اند و میکنند.

هردوت کوروش را پدری مهربان و رئوف میداند که برای رفاه مردم کارکرد. او می نویسد:کوروش پادشاهی بود ساده جفا کش، بسیار بلند همت، شجاع و در فنون جنگ ماهر؛ که ایالت کوچک فار س را به یک مملکت بزرگ تبدیل نمود. مهربان بود و با رعایا سلوک دوستانه وپدرانه می نمود. بخشند ه، خوش مزاج و با ادب بود. از حالت رعیت آگاهی داشت.
هردوت درجای دیگر مینوسید: که هنگام پادشاهی کوروش و کمبوجیه قانون راجع به باج و مالیات وضع نگردیده بود. بلکه مردمان هدایای میآوردند. تحمیل باج و مالیات درزمان داریوش معمول گردید.اکنون باز دوباره دیده میشود که شما سلطنت طلب ها که خود را ارباب و آقای مردم ایران و مالک ایران میدانید. با ارائه این گونه نوارها که هیچگونه پایه واساس علمی، اجتماعی و تاریخ ندارد. گفتگو از کوروش و تاریخ بکنید. شما هم آگاهانه هم ناآگاهانه و با بکاربردن ترفند های، کوشش کرده و میکنید که کوروش را به حاج محمدرضا شاه دیکتاتور و او را به کوروش نسبت بدهید.

سه- دگرگونی تاریخ:
شما دراین نوار اشک تمساح؛ اشاره ای نیز به دگرگونی تاریخ میکنید. دگرگونی تاریخی که حاج محمد رضاشاه دیکتاتور می خواست انجام دهد. سپس نتیجه گیری میکنید که رژیم او به همین دلیل سرنگون شد.

شما هواداران سلطنت طلب. شما چپاولگران ابران و ایرانی، میبایست بدانید که تاریخی که امروز من و شما از آن بنام تاریخ این سرزمین و برای شمردن زمان استفایده کرده و میکنیم تاریخ دگرگون شده ای است که حکامان تازی و ایرانیانی بی هویت ،اسلام پناه و تازی پرستان همانند شما و حاج محمدرضاشاه تان آنرا در 1387 سال پیش دگرگون نمودند و پایه و اساس آنرا از زمان رفتن شیادی بنام محمد عرب ازمکه به مدینه پایه گذاری کردند.
اکنون اگرحاج محمد رضاشاه دیکتانور نیز بخیال خود میخواست آنرا دگرگون کند و پایه یک تاریخ شاهنشاهی بگذارید و شما آنرا دگرگونی تاریخ میدانید. من میخواهم به شما بگویم که او نیز میخواست این تاریخ دگرگون شده را را دگرگون کند.
اما مردم آگاه و مبارز ایران نه دگرگونی تاریخ بوسیله حکامان تازی و حکامان اسلام پناه ایرانی را پذیرفته اند و خواهند پذیرفت نه دگرگونی تاریخ بوسیله حاج محمد رضا پهلوی دیکتاتور. اگر یک روزی این ملت ایران بر سرنوشت خود حاکم گردند که میگردند. بدانید که آنان تاریخ دگرگون شده بوسیله تازها را دگرگون خواهند کرد و تاریخی را پایه گذاری خواهند کرد که تاریخ وهویت چند هزارساله ایرانیان را بیان کند. این تاریخ، تاریخی خواهد بود که کوروش بنیانگذار آن بوده و هست. این تاریخ چندهزار ساله ایرانی خواهد بود نه تاریخ شاهنشاهی نه تاریخ شیادی بنام محمد تازی.

چهار- حمله به اپوزیسیونها /گروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی :
من هدف دفاع ازاپوزیسیونها/گروه های مخالف را نداشته وندارم. چرا که بیشتر کارهای(اشتباهاتی ) که این اپوزیسیونها تا کنون کرده و میکنند؛ اشتباه بوده. به همین دلیل در بیشتر میادین نبرد بویژه نبرد مدیریت البته اگر بدانند که نبرد مدیریت چیست؛ شکست خورده اند تا این که پیروز بدست آورند
.

پنج- حمله و توهین شما در این نوار به مردم ایران،به شهری و روستای، اهانت به تمامی تیره های ایرانی که اینان به پیشواز آخوندی بنام خمینی و سپس به حمایت رژیم او برخاستند:
البته بیشترمردم ایران؛ شما سلطنت طلب ها را بخوبی می شناسند واین توهین ها برای آنان چیز تازه ای نبوده ونیست. سلطنت طلبهای که چپاولگران و غارتگران ایران وایرانی بوده. خور را ارباب و آقای مردم ایران میدانستند و میدانند. این گونه ادبیات نیز بخشی از فرهنگ آنان بوده و میباشد. فرهنگ توهین واهانت به مردم.غارت و چپاول کشورشان و سپس با یاری گرفتن از این سرمایه های غارت شده به عیاشی پرداخته و مردم را گناه کارنیز بدانند. شاعر، آهنگ سرا و خواننده مزدورآنان نیز با ترانه شهریار. بی شرمانه به مردم ایران توهین میکنند که این مردم نفهم قدر ومنزلت دیکتانوری بنام حاج محمد رضا شاه("شهریار") را نداستند!!!
شما مسعد صدر نیز دراین نوار کارتان اهانت و توهین به مردم ایران و تعریف وتمجید کردن از ژنرالهای حاج محمد رضاشاه دیکتاتور میباشد. اما من سخنم با هم میهنان گرامی ایرانی است که میبایست بدانیم درایران کنونی( غارت شده بوسیله شاه و آخوند) دو گروه
هستند که بیشرین امکانات را برای تحمیل افکار خود بر جامعه ایران و مردم ایران داشتند و دارند:

الف- آخوندها بااداشتن پایگاه های مذهبی و تامین مالی از سوی موقوفات، خمس و زکات و امروز با حکومت کردن و در اختیار داشتن تمای امکانات مالی ایران و غارت تمامی کشور .

ب- سلطنت طلبهای که اینان نیز همانا بدلیل غارت کردن کشورایران و ایرانی وخرید کارخانه و فروشگا های بزرگ و داشتن حسابهای بانکی دردرون وبیرون کشور. به آسانی و بدون داشتن گرفتاری دست به تاسیس یک شبکه رسانه گروهی در سراسر گیتی زده اند. اینان با داشتن این شبکه کوشش کرده و میکنند که افکار پوسیده خود رابه مردم ایران تحمیل بکنند. اینان پس از رژیم فاشیستی جمهوری
اسلامی دارای بزرگترین امکانات مالی و شبکه رسانه گروهی هستند.

اکنون اگر من و شما آگاهانه با این مسائل برخورد نکنیم. و یک روزی رژیم کنونی درایرن سرنگون شود. آن زمان اینان خواهند بود که با استفاده کردن ازاین امکانات برتر خود. میدان سیاست را دو باره بدست گرفته و حاکمیت را یدست گیرند. و بازخود را ارباب و آقای مردم بدانند و مردم ایران وایران را دوباره به زیر یک رژیم دیکتاوری دیگری بکشند.
اما هوشیاری، آگاهی، اتحاد وهمبستگی من شما میتواند. نفش های شوم و ننگین اینان را نفش برآب نماید. این آقایان و خانمها میبایست بدانند که البته میدانند. اما چو خود را ارباب مردم دانسته و میدانند. نمی خواهند دست از این فرهنگ ضد مردمی خود دست بردارند.

شما شمال تهران نشینان دزد فکر میکردید و هم اکنون نیز فکر میکنید که شمال تهران یعنی ایران و ایران یعنی شما تهران. مردم ایران از هیچگونه آزادی سیاسی برخوردار نبودند. دراداره امور خود؛ شهر، استان و کشور خود هیچگونه دخالتی نداشتند و اساسا" بیشتر
مردم ایران خمینی را نمی شناختند. شما سلطنت طلبها باید بدانید و به پذیرید که 65 درصد از مردم ستمدیده ایرانی در زمان رژیم حاج محمد رضا شاه دیکتاتورشما بیسواد بودن ودر بدترین شرایط مالی واجتماعی به سر می برند. بخش بزرگی ازآنان برای کار به کشورهای عربی خلیج فارس همانند کویت میرفتند.
بخش بزرگی از این 65 درصد بیسواد و ستمدیده شوربختانه درزمان رژیم حاج محمد رضاشاه دیکتاتور چماقی وشاه دوست بودند . ا مروز نیز حزب الهی ، بسیجی، مامور و جاسوس رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی هستند. اما این وظیفه من و شما می باشد که به یاری این فریب خوردگان بشتابیم وآنانرا از چنگ رژیم رهای بدهیم وبیشترازاین اجازه ندهیم که این سرسپرد گان و مزدوران به مردم ایران توهین و اهانت نمایند.

شش- دو قطبی نگاه کردن شما به رژیم پیشین و رژیم کنونی و دفاع از رژیم پیشین :
این برای همه انسانهای آزادیخواه و آگاه به ویژه بیشتر مردم ایران هم چون روز روشن میباشد که رژیم فاشیستی جمهوری اسلام میوه درخت/ نهالی است که رژیم حاج محمد رضا شاه دیکتاتور در دروان 37 سال حکومت اسلام پناه خود کاشت. این شاه اسلام پناه ، مزدور آمریکا و دیکتاتور مردم ایران. دردامن خود 150000 آخوند پرورش داد. آخوند های که از همه گونه امکانات برای زندگی، برای تربیت نیرو، سازماندهی، برنامه ریزی و تبلیغات برای اسلام خود و تفکرات ویرانگرانه خود بر خوردار بودند.

اگر امروز این آخوند(خمینی و یا خامنه ای) به حکومت رسیده خود را رهبر مردم ، جانشین خدا، فرمانده
کل قوا میداند؛ جیز تازه ای نیست. امروز اگر رئیس جمهور اسلامی از امام مهدی خود و مدیریت آن سخن میگوید، چیز تازه ای نیست. حاج محمد رضا شاه شما نیز از همین موهومات سخن میگفت. او نیز خود را کمر بسته امام آخوند های و امام شما که اما رضا باشد میدانست و دههای جفنگیات دیگر که خود شما بیشتر میدانید. حاج محمد رضا شاه دیکتاتور نیز خود را رهبر مردم، جانشین خدا برروی زمین و فرمانده کل قوا میدانست. دررژیم دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی ، آخوند خود را رهبر مردم، جانشین خدا و فرمانده کل قوا میداند. در رژیم دیکتاتوری پیشین شاه دیکتاتور خود را رهبر مردم ، جانشین خدا و فرمانده کل قوا میدانست. اولی برای سلطنت طلبی همانند شما غیر عایدی است و دومی برای حزب اللهی. اما هم شما سلطنت طلب و هم آن حزب اللهی باید بدانید که هر دوسیستم حکومتی هر دو دیکتاتور و عناوین انتخابی آنان برای مردم آزادیخواه ایران غیر قابل قبول وغیرعادی است.

هفت- ترفند رندانه و موزیانه ای که دراین نوار بکا ر گرفته شده چیست؟
این روش نگارش، این ادبیاتی که شما دراین نوار برکار گرفته اید. آخوند مطهری نیز درایران بکار می برد. او نیز با نوشتن چند جملاتی درابتدای هرنوشته خود. این شبه را برای خواننده خود ایچاد میکرد؛ که گوی نویسنده دارد با یک دید انتقادی ازاسلام سخن میگوید و یک دید مترقی دارد. او با این روش کوشش میکرد؛ حس کنجکاوی خواننده را به خود جلب نماید. اما در پایان ائدلوژی اسلامی ویرانگرانه خود را به خواننده خود دیکته مینود
.

شما نیز کوشش کرده اید ازهمین روش استقاده کنید. ابتدا پیوند دادن حاج محمد رضا شاه دیکتانور به کوروش، دفاع سطحی و گذرا از مصدق، بررسی دو پهلوی رژیم محمدرضا شاه دیکتاتور و رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی وسپس دو قطبی کردن رژیم حاج محمد رضا شاه دیکتاتور وآخوند خمینی جلاد به حمایت از رژیم پیشن به پردازید. اینگونه نمایشنامه نویسی نیز با این روش موزیانه و رندانه چیزی نیست به جز تحریف کردن تاریخ و فریب خود و مردم .

کوروش ایرانی

Saturday, March 01, 2008

چند نکته با آقای رضا فاضلی

چند نکته با آقای رضا فاضلی

با دورود برشما هم میهن گرامی وسپاس ازکوشش شبانه روزی شما درمبارزه با رژیم جمهوری اسلامی عربی. این فاشیستی ترین رژیم زمانه حاکم برایران اشغالی. من دراینجا خواستم چند نکته را با شما در میان بگذارم.

یک: من با دیدن فیلم سفرسنگ درپایان سالهای رژیم پیشین ودراوائل سالها به روی کارآمدن رژیم کنونی و بازیگری شما بنام یک هنرپیشه و با در دست داشتن شمشیر و بستن شال سبزبرکمرودستارسبزبرسر ودر نقش یک سید(آقا به عربی) به خود لرزیدم و به خود گفتم که با داشتن چنین رژیم اسلام پناه ، چنین کارگردان ها و هنرپیشه ها سرنوشت این کشور و مردم دربند آن به چه روز سیاهی کشیده خواهد شد. اگرنگویم که این فیلم خیانتی فراموش نشدنی به این کشور و مردم ایران بود؛ میتوانم پگویم که خدمت بسیار ننگینی بود به اشغالگران عرب که هزار پانصد سال پیش براین کشورحمله کردند. من امید وارم که شما در این زمانی که اززندگی شما باقی است بتوانید ضمن پوزش خواستن از مردم ایران با این برنامه های خود بتوانید شاید این لکه ننگینی که این فیلم ببار آوردید را بگونه ای پاک کنید.

دو: بزرگترین گرفتاری مردم ایران این بوده و هست که حکامان مزدور حاکم برکشور ایران و مردم ایران هرگزاین اجازه را به مردم نداده اند که به نقد مذهب تحمیلی و وارداتی دست بزنند. یک نمونه زنده کتابهای است که شما امروز ازآقای مسعود انصاری میخوانید. اگراین آقای این کتابها را دررژبم پبشین می نوشت. روزگار مردم ایران بهترازاینی بود که امروزهست. شما میبایست این را بدانید و به پذیرید که اگراین فرد در زمان حکومت حاج محمد رضا( نام دوقولو آقا را توجه کن) پهلوی و اسلام پناه خود با همان دستهای خودش میکشت.

سه: شما دست از توهین کردن بر مردم ایران برداشته و ازآنان بنام نفهم نام نبرده و نبرید؛ به روشنفکران خیالی ساخته ذهن خودتان حمله نکنید. چرا که دررژیم فاشیستی استبدادی که مردم دراداره امور شرکت نداشتند و هرگونه آزادی سیاسی ازآنان گرفته شده بود اساسا" روشنفکری بدان معنی که شما میگوید وچود نخواهد داشت. شما خودتان بعنوان هنرمند و بازیگر سینمائی و کارگردان فیلم سفرسنگ بعنوان کارگردان،محصول رژیم پیشین هستید که فیلم بنام سفرسنگ را به جامعه خود تحویل دادید.

چهار: آگاهی دادن و پخش خرد بین مردم ایران گام نخست میباشد که بسیار نیز نیازمند است اما نمی شود که در همین گام نسخت درجا زد.

پنج: افرادی درایران گذشته همانند یعقوب لیث، بابک خرمدین، ابومسلم خراسان، امیر کبیر، مصدق ، احمد کسروی ودهها و صدها هزار مبارز زن و مرد دیگرایرانی دست به مبارزه زدند. خواندن تاریخ ویاد کردن ازآنان برای مردم امروز ایران کافی نبوده ونخواهد بود. این مبارزان، این راد مردان درآن زمان و براساس سیاست زمان خود دست به مبارزه زدند؛ که شوربختانه دربیشترموارد هم درکار و مبارزه خود پیروز نبودند.
دانستن تاریخ مبارزاتی این دلیرمردان و شیرزنان ایرانی بسیار مفید بوده، هست و خواهد بود. اما در ایران امروز نمیتوان با روش های آنان دست به مبارزه زد و به امید این نشست که فردی بخواهد مردم ایران و کشور ایران را از دست این اشغال گران تازی صفت رهای دهد. ایران امروزنیاز به سازماندهی، برنامه ریزی و تشکیلات دارد. این تنها راه رهائی مردم دربند ایران هست وخواهد بود. امروز همه ما ایرانیان میبایست بدانیم و بیاموزیم که همه ما میبایست با مردم کارکنیم نه برای مردم. به همین دلیل دانشجویان نیز به تنهای و درچهارچوب دانشگاه. آموزگاران و بنا به گفته شما عرب زادها معلمان در چهارچوب مدارس. کارگران درمراکز کارگری و کارمندان درمراکز اداری هرگز به شکل پراکنده و به تنهای به جای نرسیده، نمیرسد و نخواهد رسید. رژیم جمهوری اسلامی نیز به این مسائل کاملا" آگاه بوده وهست.

امروز کارسازماندهی، برنامه ریزی و داشتن تشکیلات برای ایرانیان برون مرزی بسیارآسان میباشد. این چند میلیون ایرانی برون مرزی با برپای تشکیلات وارائه برنامه ها. میتوانند:
یک: با شرکت میلیونی وصدها هزاری درسراسر گیتی به دولت مردان کشورهای بیگانه که با تمام توان درچپاول کشورایران و به اسارت کشیدن مردم ایران در پیوند های شرماورانه با رژیم اشغالگراسلامی حاکم برایران هستند. نشان داده وبدهند که آینده این کشور و مردم ایران دردست این رژیم نیست واگر این دولت مردان نیز به پیوند های شرافتمندانه باوردارند. میبایست دست ازاین حمایت های شرم آور خود از این رژیم بردارند و به مردم ایران و مبارزانی که برای براندازی این رژیم فاشیستی وضد انسانی وبرای آزادی مبارزه میکنند به پیوندند.
دو: اساسا" یکی از دلائل اینکه کشورهای بیگانه خود را به این رژیم نزدیک کرده اند و میکنند. این است که آنان تشکیلات، سازماندهی و برنامه ریزی از سوی مردم ایران به ویژه گروهای مخالف ندیده و نمی بینند. به همین دلیل برای منافع خود و کشورشان خود را به رژیم نزدیک کرده و میکنند.
سه : مهمتر از همه اینکه این گونه تشکیلات ، برنامه ریزی و سازماندهی ایرانیان بروز مرزی. نیرو، امید و توان به ایرانیان درون مرزی خواهد داد. تا آنان نیزبتوانند با همکاری ، همیاری بیشتر و بهتر به مبارزه دست زده و برای براندازی این رژیم به پا خیزند ودست به یک خیزش ملی بزنند.

سخن برا ی گفتن بسیار زیاد است اما من به همین چند نکته اکتفا میکنم. و سخن خود را با یک پیشنهاد پایان میدهم.

پیشنهاد: آخوند ها و اسلامیان حاکم بر ایران ادعا میکنند که امام دوازده ام آنان که مهدی باشد در درون چاه میباشد. کار هر انسان آزاده بویژه ایرانی آزاد منش ، آزادیخواه و آگاه و خردمند این است که در هرجا که به این افراد رسیدند این افراد را گرفته و بدرون نزدیکترین چاه انداخته تا آنان در آنجا به امام مهدی خود به پیوندند.

اگردراین مورد خواهان گفتگو با من هستید . پاسخ خود را برایم بنویسید. من آماده هستم که از راه تلفن و دربرنامه شما با شما وارد گفتگو شوم.

برای خواندن نوشته های دیگر درهمین مورد و موارد دیگر به سایت یا وبلاگ زیرنگاه کنید:

www.korushirani.blogspot.com


با سپاس فراوان کوروش ایرانی

Saturday, January 05, 2008

همبستگی ملی برای آزادی و دمکراسی در کشورمان ایران

همبستگی ملی برای آزادی و دمکراسی در کشورمان ایران
من بسیارفکرکردم که با چه کسی یا چه کسانی سخن بگویم. به چه کسی یا کسانی پیشنهاد یا پیشنهادات خود را ارائه بدهم. برای من وهم میهنان من بسیارجای شوربختی است که ما ایرانیان ازآن سازماندهی که برای یک دمکراسی نیم بند نیازوضروری است؛ برخوردارنیستیم. درنیتیجه تنها راهی را که دیدم. همین که همچون همیشه با هم میهنانم سخن بگویم. من بدان آگاه هستم که این نوشته را بیشتر مزدوران و خودفروختگان رژیم خواهند خواند. برای اینکه رژیم بیشترین امکانات را دراختیارآنان گذاشته و میگذارد. تا با جنایت و خیانتی که این مزدوران وخودفروختگان کرده و میکنند. خیزش های مردمی را سرکوب نماید. اما من باوردارم که اگرما مردم ایران با هم به پا خیزیم. آن زمان رژیم دیگر یارای سرکوبی مردم را نخواهد داشت.
پیش ازاینکه بخواهم پیشنهادات خود را با شما هم میهنان درمیان بگذارم. خواستم دریک پیشگفتاربه مسائلی اشاره داشته باشم.

پیشگفتار
بیشترما میدانیم که نیروهای راست ومذهبی درمدت زمان بیش از1500 سال برکشورمان ایران و مردم نگون بخت آن حکومت خود کامه ودیکتاتورانه خود را تحمیل کرده اند. بیشترما نیزمیدانیم که نیروهای چپ که دراین مدت 150سال گذشته پا گرفته اند. نه تنها نتوانسته اند حکومت بکنند. بلکه بدلیل کمی دانش وآگاهی ونداشتن مدیریت نه تنها نتوانسته اند شناخت درستی ازجهان گذشته وکنونی بویژه ایران کسب نمایند. بلکه امروزه بیشترآنان دچارآرمانگرائی یا بهتربگویم به ائدآلیست های زمان خود تبدیل شده اند. بخشی ازکارهای که آنان کرده و میکنند بیشتربه جنون وبیماره های مالیخولیای شباهت داشته ودارد تا به مبارزه. بخش بزرگی ازاین چپ ها نه تنها ائدآلیستی فکرکرده ومیکنند. بلکه با ندانم کاری های خود اشتباهات بزرگی نیزانجام داده ومیدهند ونه تنها نخواسته ونمی خواهند اشتباهات خود را به پذیرند. بلکه صد برابرآن زمانی که برای اشتباهات خود بکار برده اند. بکاربرده و میبرند تا ازاشتباهات خود دفاع نیزبنمایند!
برای نمونه زمانی که ازآانان می پرسی چرا درسال57 برنامه ای برای کارسیاسی واداره اموراجتماع نداشتید؟ میگویند که آنان دریک میارزه زیرزمینی به سرمیبردند وبه همین دلیل بشترنیروی خودرابرای سرنگونی بکاربردند! تا برای سارماندهی واداره امور!! ودیگر اینکه جامعه ایران یک جامعه مذهبی بوده وهست وحکومتهای آن دیکتاتوری بوده ومیباشند!!! هرچند که این گفته آنان یک توجیه ویک دفاع روانی برای فریب خود وفراروگریزازمسئولیت وبرداشتهای اشتباه شان ازواقعیتهای گیتی وایران بوده ومیباشد. همانند یک فرد معتاد وبیمارکه با توجیه ودفاع روانی کوشش میکند به اعتیاد وبیماری خود ادامه دهد و تن بیمارخود را برای چند روزی بیشرسرپا نگه دارد.
اما اگرما این توجیه و دفاع روانی خانمها وآقایان را بپذیریم وازآنان بپرسیم که شما دراین مدت بیست سال گذشته که بیشتر نیروهای شما نیزدربیرون ازکشوربوده وهستند. وبیشترین آنان نیزدرکشورهای به سربرده اند ومی برند که ازیک سیستم دمکراسی نیم بند نیزبرخودردارمیباشند. وهیچ نیازی به کارزیرزمینی نبوده ونیست. وتفریبا آزادی کامل بیان واندیشه وتشکیلات میباشد. وجامعه نیزچندان مذهبی نیست. پس شما چرا نتوانسته اید کوچکترین سازماندهی را داشته باشید؟ چرا این همه قدرت طلبی ویا بهتربگویم جاه طلبی درشما نفوذ کرده. که همه تان میخواهید رهبر ومدیر باشید؟ وهرده نفر از شما یک سازمانی برای خودتان تشکیل داده اید وبا یدک کشیدن نام این سازمانها نمی توانید با هم همکاری کنید. چه رسد به این که بخواهید با مخالفان خود همکاری نمائید. چرازمانی که یازده سازمان چند نفره فراخوان میدهند. سی نفردراین فرا خوانها شرکت میکنند؟
چرا شما امروزازیک رادیو؛ تلویزیون و روزنامه درست حسابی که بین مردم ایران شنونده؛ بیننده وخواننده داشته باشد برخوردارنیستید؟ چرامردم درفراخوانی های شما ومسخره بازی های که ازآنان بنام جشن نام میبرید. ودررادیوی که بوسیله یک آدم تنهاب ازهمفکران وهمانند خودتان اداره می شود.ازآن بنام یک جشن با شکوه خبرمیدهید؟ چرا شما هنوزمعنی جشن رادرست درک نکرده اید؟ وبا گردآمدن بیست تا سی نفرازهمفکران وهم سن و سالهایتان دریک سالن ازآن به نام جشن وبزرگداشت سیاهکل نام میبرید؟! هیچ زمان هم از خودتان نمی پرسید که خانمها؛ جوانان؛ نوجوانان؛ کودکان و مردم کجا هستند و شما کجا!! شما اگرخودتان رافریب میدهید. بسیارخوب ؛ کسی به این کارشما ایرادی ندارد. چرا که این مربوط به خودشماست. اما زمانی که میخواهید این فریبکاری های خود را بنام جشن وبزرگداشت به مردم ایران نشان بدهید! اینجا باید شما بدانید که مردم چشم دارند وبرخلاف آنان که چشم دارند اما نمی بینند اینان با چشمان خودمی بینند. مردم گوش دارند وبرخلاف آنان که گوش دارند اما نمی شنوند. اینان با گوشهای خودمی شنوند. مردم شعوردارند وبا دانش و آگاهی به بررسی مسائل پرداخته ومی پردازند. دراینجا مسله آگاهی مردم وقالبی فکرکردن واندیشندن شماست؛ کلیشه ای سخن گفتن ورفتار وابلهی شماست ونداشتن برنامه وسازماندهی ونبودن پیوند بین شما ومردم
زمانیکه ازاین خانمها وآقایان می پرسی که چرا نتوانستید ونمیتوانید درایران کاری را سبب گردید؟ میگویند که جامعه ایرانی یک جامعه مذهبی است!!! بسیارخوب. اما شما که خود رامترقی ؛ روشن بین وروشنفکردانسته ومیدانید وادعا میکنید که این دانش وآگاهی است که درکاروزندگی نقش بازی میکند. نه سرنوشت. پس چرا دربرداشت؛ گفتار و کار خود به جامعه مذهبی ایران همچون یک سرنوشت نگاه میکنید؟!! شما زمانی که ازجامه مذهبی ایران نام می برید و ازآن سخن میگوید. میخواهید با این گفتاروکارخود نشان دهید که کاری نمی شود انجام داد. ویا اینکه اعتقاد دارید که کاری است بسیارمشکل ودشوار. چرا شما نمیدانید یا نمی خواهید بدانید که جامعه ایران مذهبی نبوده و اساسا" هیچ جامعه ای مذهبی و دیکتاتوری نیست . بلکه کسانی هستند که چنین جوامعی را مذهبی و دیکتانورمیکنند. همانگونه که شما نمیتوانید بگوید رژیم یک رژیم دیکتاتوریست و خود را کناربکشید. برای اینکه شما میدانید که کسی یا کسانی هستند که این رژیم خودکامه ودیکتاتوری را بوحود آورده اند. دراین جا نیزشما میباست بدانید. همانگونه که پا به میدان مبارزه میگذارید. تا بتوانید با جذب درست مردم وبا یاری آنان با چنین کسانی که دیکتاتوری را برجامعه حاکم نموده اند مبارزه کنید. و دیکتاتوری را به دمکراسی تبدیل نمائید. همانگونه نیزمبیایست پا به میدان گذاشته وبا جذب درست مردم وبا یاری آنان به مبارزه با کسانی بپاخیزید که جامعه را مذهبی کرده اند و دیکتاتوری میکنند. وبا سرنگونی رژیم ؛حامعه را نیز ازحاکمیت مذهب بیرون بیاورید.شما نمیتوانید با گفتن اینکه جامعه ایران مذهبی است . یا رژیم حاکم برآن خودکامه ودیکتاتوریست . خود راکناربکشید و بخواهید که چنین شراطی ازبین برود. آن هم حتما" با باد وباران یا با دعا و ورد خواندن وفالگیری ها. تا پس ازآن شما خانمها وآقایان وارد میدان شده وبخواهید کاری بکنید.
بیشترنیروها چپ درکارخود نشان داده اند و می دهند که بینش های تنگ و بسته آنان بیشترآنان را کوروکرکرده. به همین دلیل اینان شنونده خوبی نبوده ونیستند. به همین دلیل من دراینجا میخواهم ازهم میهنان خود نیزیک انتقاد کرده. وبگویم که بیشترما نیزبدلائل گوناگونی شنونده خوبی نبوده ایم ونیستیم . اما زمانیکه ما مخالفان رژیم جمهوری اسلامی که خواهان سرنگونی آن هستیم سخن میگویم.عوامل رژیم کاملا" این مبارزه ما رادرک کرده و میکنند. شوربختانه این عوامل رژیم ومزدوران آن بوده وهستند که تبدیل به شنوندگان خوب شده اند!!! چرا که اینان میدانند که ازدانش وآگاهی برخوردارنبوده ونیستند. اما به سخنان مخالفان خودگوش کرده ومیکنند. آنها را ضبط کرده ومیکنند. تا مخالف آن را انجام داده و بدهند وبه گفته ارتشیها پاتک بزنند. ودرکوتاه مدت مانع انجام آنها شده وبشوند. ودردرازمدت آنها را نقش برآب کرده وبنمایند. به همین دلیل من ازشما هم میهنان گرامی میخواهم که ما میبایست کمی بیشترازخود مایه گذاشته وبه این سخنان وپشنهادات باتوجه بیشتری گوش فرادهیم. واگرزمان شنیدن آنرانداشتیم یا نداریم . آن را ضبط کرده وکاملا" گوش کرده ودراختیاردیگرهم میهنان قراربدهیم. به میدان مبارزه آمده واگردیدگاهی دراین مورد یا موارد دیگرداریم با دیگرهم میهنان خود درمیان گذاشته وبگذاریم. با تشکیل یک جبه گسترده و فراگیر. با همبستگی و همگامی برای رهای ازدیکتاتوری ودست یابی به آزادی ودمکراسی. این جبه راهرچه بیشترگسترش داده و بدهیم وبیش ازاین اجازه نداده وندهیم که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی برما مردم ایران وکشورمان ایران حکومت خود را تحمیل نماید. همانگونه که بدان اشاره شد.به دلائل بالا من همچون همیشه اراده کردم که با هم میهنان خود سخن بگویم و پیشنهادات خود را با آنان درمیبان بگذارم. درنتیجه پس از این پیشگفتارمیروم تابه پیشنهادات به پردازم.
پیشنهادات
یک پیشنهادات به هم میهنان درون مرزی .اساسا" من با ریخته شدن یک قطره خون ازبینی هرانسانی بویژه هم میهنان خود مخالف هستم. اما درمبارزه با رژیم جمهوری اسلامی که همه آزادی ها را ازمردم ایران گرفته وپاسخ آنان را با گلوله؛ زندان؛ ترور، شکنجه؛ تیرباران؛ سنگسار؛ شلاق زدن ودست و پا بریدن پاسخ داده ومیدهد وبدلیل سیاست های ضد مردمی و ضد ایرانی وغارت اموال ومنابع کشورسبب فقروبیکاری؛ تن فروشی؛ اعتیاد وکودکان بی سرپناه خیابانی درکشورشده . میبایست ما ایرانیان دریک جبه گسترده و فراگیر. با همبستگی؛ همفکری و همیاری باهم گامی برداشته وبرداریم ورژیم را سرنگون نمائیم. البته مزدوران رژیم برای ایجاد شکاف بین مردم وبی تقاوت نمودن آنان به همبستگی ؛ همگامی وهمراهی خواهند گفت که این خانمها وآقایان خود بیرون ازگود نشسته اند و میگویند لنگش کن. اما ما میبایست بدانیم که کسانی که برای سرنگونی رژیم کارکرده ومیکنند. سراسر ایران و گیتی برایشان میدان نبرد با این رژیم بوده ومیباشد، تا رژیم را درسراسرایران وگیتی رسوا کرده وبکنند وجلوی غارت و چپاول آنان راگرفته وبگیرند. به همین دلیل ازاین که ما درگوشه و کنارگیتی هستیم . خود یک مزایای بسیارخوبی بوده ومیباشد. البته اگرما بتوانیم ازآن به شکل خوبی استفاده کرده وبکنیم. ما میبایست باندیشیم که کدامین راه برای مبارزه با رژیم بیشنرین زیان را به رژیم رسانیده ومیرساند. وکمترین زیان را برای مردم و کشورمان ایران
ما میبایست باندیشیم که کدامین راه جلوی تیراندازی مزدوران رژیم را خواهد گرفت؟ وکمترسبب کشته شدن وزخمی شدن هم میهنان خواهد شد؟ ما میبایست باندیشیم که کدامین راه ؛ روش؛ تاکتیک وتکنیک مزدوران رژیم را که شوستشوی مغزی شده انده، یشترمتزلرل خواهد نمود؟ ما میبایست بدانیم که بیشترآنچه را که ما میگویم؛ می نویسیم و انجام میدهیم. عوامل مزدوررژیم درجریان آنها بوده ومیباشند. همانگونه که هرآنجه را که رژیم مینویسد ومیگوید و انجام میدهد ما درجریان بوده و هستیم. اما رژیم دارای سازمان جاسوسی و نیروهای سرکوبگربوده ومیباشد. وآنچه که اینان درپشت پرده و پشت درهای بسته انجام داده ومیدهند ما درجریان آنها نبوده و نیستیم. ما سازمان جاسوسی وچیزهای پشت پرده درهای بسته نداشته ونداریم . اما فراموش نکنیم که ما مردم را با خود داریم و خود ازاین مردم هستیم. ورژیم مردیم با با خود نداشته وندارد وتنه اصلی نیروهای سرکوبگرآن هم ازفرزندان همین مردم بوده ومیباشد که درروز خیزش با مردم خواهند بود. ما میبایست بدانیم که هرروزبیشترازصدها نفرازمردم بوسیله مزدوران این رژیم در سراسرکشورمان به خاک وخون کشیده شده ومیشوند. کشوربه حراج گذاشته شده تا این خونخواران با باج دادن به رژیم های اروپائی و امریکا چند روزبیشتری برما؛ برهم میهنان ستمدیده وکشورمان حکومت کرده و بکنند وبه پول ها و سرمایه های باد آورده بیشتری دست یابند. اما بیشترما کماکان به جان کندن خود ادامه داده ومیدهیم. بدون انیکه کاری را ازپیش برده باشیم یا ببریم
ما میبایست باندیشیم که درچه شرایطی ما میتوانیم مزدوران رژیم را بیشترمتزلزل کرده و بکنیم. تا آنان نتوانند به آسانی برروی مردم تیراندازی کرده وبنمایند. ما میدانیم اگرجوانان ما بخواهند درشهرهای بزرگ ایران به ویژه درتهران به خیابان ها بروند و دست به یک تظاهرات آرام بزنند. مزدوران رژیم آنان را بگلوله خواهند بست. ما میبایست بدانیم اگرجوانان وپدران ما بخواهند یک تظاهرات آرام انجام بدهند. بازهم مزدوران رژیم آنان را بگلوله خواهند بست. ما میبایست بدانیم که اگرهمه جوانان؛ پدران ومادران وخواهران بخواهند به یک تظاهرات آرام دست بزنند. مزدوران رژیم نمینوانند به شکلهای یک و دوکه دربالابه آنها اشاره شد آنان رابگلوله ببندند.
مامیبایست بدانیم اگرجوانان پسرودختر؛ پدران ومادران؛ نوجوانان؛ کودکان؛ پدربزرگان ومادریزرگان باعصا وناتوانان با ویلچرهای خود؛ بچه ها؛ خردساله به همراه پدران ومادران خود؛ مادران با کودکان شیرخوارخود درکالسکه ها؛ همه با همه ازکودک شیرخوارتا پیرمرد و پیرزن کهنسال دست بدست هم، شادی کنان به یک تظاهرات آرام دست بزنند وبا هم پلاکادرهای آزادی، دمکراسی، انتخابات آزاد، انتخابات نه انتصابات، آزادی بیان واندیشه، آزادی رسانه های گروهی، ما آقا بالا سر نمی خواهیم، ما وکیل و قیم نمیخواهمیم، ما گوسفند نیستیم که چوپان بخواهیم، قانون؛ مجلس و دولت با رائی مردم، نان مسکن آزادی، شادی رفاه آسایش، زنده باد آزادی و حکومت مردمی، و غیره را با خود داشته باشند. درچنین شرایطی مزدوران رژیم دیگرنخواهند توانست برروی مردم تیراندازی کرده وبنمایند. واگرهم این کاررا بکنند. افراد بسیاراندکی خواهند بود و نتیجه آن این خواهد بودکه مردم برنیروهای رژیم حمله خواهند آورد و بیاری بخش بزرگی ازنیروهای رژیم که دیدن صحنه آنان را شدیدآ" تکان خواهد داد. چراکه آنان زمانی که بینند که چند تن مزدوربه سوی مردمی که ازبچه شیرخواره تا پیرمرد و پیرزن عصا بدست تیراندازی میکنند. دیگربی تفاوت نخواهند ایستاد. واگردرچنین تظاهرات آرامی وبرخلاف خواسته ما. رژیم با خشونت و ددمنشی خود چند صد نفری را به خاک و خون بکشد و زخمی نماید. این گونه برخورد ما سبب آن میشود که زیان کمتری بما رسیده و بیشترین و بالاترین ضربه وزیان به رژیم خورده و نیزوی سرکوبگرآن کارآئی خود را ازدست داده وبدهند.
شاید کسانی بخواهند بگویند که ما نمی بایست کودکان شیرخواروکودکان خرد سال با با خود به یک تظاهرات ببریم. پاسخ من این است که هیچ اشکالی ندارد که ما ازکودک شیرخوارتا پیرمرد کهنسال با خود به یک تظاهرات آرام ببریم و شادی کنان درآنجا فریاد زنده باد آزادی وزنده باد دمکراسی سرداده وبدهیم. این حق قانونی هرانسانی بوده وهست. درچنین شرایطی اگرجانیان رژیم بخواهند برروی کودکان شیرخواروپیرمردان وپیرزنان عصا بدست وجوانان پدران ومادرانی که دریک تظاهرات آرام شرکت کرده تیراندازی نمایند؛ که نخواهند توانست. به ویژه اگرما بتوانیم این تظاهرات آرام هم میهنان را با حضورخبرنگاران مسئول وآگاه ازسراسرگیتی هم آهنگ کرده وبنایم وبا استفاده ازتکنولوژی امروزی بتوانیم چنین رخدادی را درسراسرگیتی انعکاس داده وبدهیم. درچنین شرایطی سردمداران رژیم یک ساعت هم نخواهند توانست براریکه قدرت خود تکیه بزنند.واگرچنین کنند که نخواهند کرد. نه تنها خشم تمامی هم میهنان بلکه تمامی مردم گیتی را برخواهد افروخت.بلکه همانگونه که گفته شد. نیروی سرکوبگررژیم کارآئی خود را ازدست خواهد داد.
دو:پشنهادات به هم میهنان برون مرزی: بیشترما ایرانیان برون مرزی میدانیم. مشکلاتی که هم میهنان ما دردرون ایران دارند ما نداریم. به همین دلیل من دراینجا ازنام بردن آنها وروشهای که رژیم برای سرکوب استفاده میکند خود داری میکنم. ما میبایست بدانیم که درنقش یک ایرانی برون مرزی همگی ما مسئول بوده وهستیم ودرهمه زمینه ها مسئولیت بسیار بزرگ و سنگینی را بعهد داشته وداریم.اکنون اگرما بخواهیم با این رژیم به مبارزه به پردازیم میبایست درابتدا به کسب دانش وآگاهی پرداخته وبا یاری ازآنها بتوانیم تمامی امکاناتی که رژیم ازآن استفاده کرده ومیکند شناسائی کرده و بکنیم وسپس با برنامه ریزی و بکارگیری مد یریت درست، راها و روشهای را که رژیم برای استفاده از این امکانات بکاربرده ومیبرد برای رژیم مشکل کرده ودرنهایت ناممکن سازیم. پس ازآن بتوانیم با سوی وجهت دادن به این امکانات آنها را برای مبارزه علیه رژیم بکارگرفته وبگیریم. لازمه این کاراین بوده وهست که همه ما میبایست درتمامی جبه ها حضور و شرکت فعال داشته باشیم.ما میبایست بدانیم که همه ما میتوانیم درجبه های گوناگونی حضور وشرکتی بسیار فعال و جانانه ای داشته باشیم وبا این کارخود پشت رژیم، عوامل وحامیان آن را به لرزه درآورده و بیاوریم.این جبه ها بسیارگسترده بوده وهستند. درهرجا ومکانی که یک ایرانی مسئول، آگاه و مبارززندگی میکند؛ این جبه ها وجود دارند. من برای نمونه به چند مورد اشاره میکنم.
جبه تحریم یا بایکوت. وظیفه انقلابی؛ ملی، میهنی وانسانی هر یک از ما میباشد که کالاهای غارت شده از سوی رژیم را تحریم کنیم. این کار را هر ایرانی مسئول میتواند بکند و با این کار خود ازسرازیرشدن دلارهای به سوی رژیم و عوامل آن جلو گیری کرده وبنماید.
جبه های فرهنگی، اجتماعی، هنری و ادبی. این وظیفه انقلابی، ملی، میهنی، و انسانی هر یک از ما میباشد که از رفتن به کنسرت های برپاشده ازسوی رژیم وعوامل آن خود داری کرده وبکنیم. روزنامه ها ومجلات رژیم وعوامل آن را نخریم. بلکه با شرکت فعال خود به استفاده رژیم وعوامل آن ازاین امکانات اعتراض کرده وبکنیم و فعالانه ازرادیوها، تلویزیونها و دیگررسانهائی که سرسختانه با رژیم مبارزه کرده و میکنند پشتیبانی کرده وبکنیم.
جبه شناسائی امکانات وسیاستهای رژیم، برای مبارزات منفی و سیاسی با رژیم. ما بایست بدانیم که حکومت رژیم برسه پایه استواربوده وهست. این پایه ها را میبایست ازرژیم گرفت و آنها را برای رهائی مردم ایران و برپائی یک رژیم مردمی بکارگرفت. این سه پا یه تشکیل شده اند از منابع اطلاعاتی، منا بع مالی و منابع نظامی. منابع اطلاعاتی و نظامی بیشتر بوسیله بخشی ازمردم ایران که بعنوان کارمند، کارگر، پاسدار، بسیجی، پلیس و غیره درادارات گوناگون کارکرده ومیکنند اداره شده ومیشود. ما بایست این را بدانیم که رژیم جمهوری اسلامی درایران به حیات ننگین خود ادامه داده ومیدهد نه درآسمان وکرات دیگر. به همین دلیل ما یه آسانی میتوانیم این پایه های حکومتی را ازرژیم بگیریم. ما میدانیم که همه ما، بستگان، آشنایان ودوستانی داریم که درادارات گوناگون این رژیم کارکرده ومیکنند. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی ما بوده ومیباشد که درارتباط تنگا تنگ با این عزیزان خود. از آنان بخواهیم که هرگونه تصمیمات وجلساتی که ازسوی رژیم دراین ادارات گرفته و تشکیل میشود دراختیار مردم قرارداده وبا این کارخود سیستم اطلاعاتی رژیم را ازکارانداخته ومتلاشی کنند. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی وانسانی هریک ازما بوده ومیباشد که به شکل های گوناگون سبب بالا رفتن هزینه های رژیم گشته و با این کاررژیم را هرچه بیشتربه پرتگاه نزدیکترکرده وبکنیم. با متلاشی کردن منابع اطلاعاتی ومالی؛ رژیم دراداره امور. پایه سوم یعنی نظامی با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد و نخواهد توانست به حیات ننگین خود ادامه دهد. ما میبایست باهشیاری تمام ضمن تماس با نیروهای نظامی که هرکدام ازآنان ازبستگان وآشنایان ما بوده وهستند. بتوانیم با آگاهی دادن به آنان، کمک کنیم که درابتدا جنگ افزار خود به سوی سردمداران رژیم نشانه رفته وبروند. واگر این کاررا نکرده ونمیکنند؛ پس آنرا به سوی مردم نیزنشانه نروند.
جبه کسب آگاهی ، دانش ، تشکیلات ، سازماندهی و مدیریت. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی وانسانی هریک ازما بوده ومیباشد که با کسب دانش و آگاهی و برپائی تشکیلات و شرکت فعال خود به سازماندهی خود پرداخته وبا داشتن تشکیلات منظم و منسجم و داشتن کانونهای گوناگون درتمامی جبه ها شرکت کرده و نه تنها رژیم و عوامل مزدورآن را از میدان نبرد بیرون کرده وبکنیم، بلکه این میدان را هرچه بیشتر و بیشتربر آنان تنگترنیزکرده وبکنیم.
فراموش نکنیم که همه ما میبایست کار کردن با مردم را جایگزین کار کردن برای مردم نمائیم. با حضور و شرکت فعال خود درتمامی گردهمائی که برعلیه رژیم برپا شده ومیشود شرکت کرده وبنمائیم. چرا که ما تنها با شرکت خود خواهیم توانست ضمن بیان دید گاه های خود، برروی این گردهمائی ها، جریانات وخیزشها اثرگذاشته وبگذاریم. شرکت نکردن یعنی گرفتن امکانات ازخود برای بیان دیدگاها و اثرگذاشتن برروی دیگرجریانات. ما میبایست این را بدانیم که شرکت کردن به معنای پشتیبانی کردن نیست. شرکت کردن یعنی استفاده کردن ازامکانات برای اثرگذاشتن واثر پذیرفتن وشرکت نکردن یعنی ازدست دادن امکانات برای اثرگذاشتن واثرپذیرفتن.این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هریک ازما بوده ومیباشد که ازسفربه جمهوری اسلامی خود داری کرده وچنانچه درموارد ضروری مجبور باشیم به ایران سفرکنیم. کوشش کنیم با شرکتهای دیگرپروازکرده تا ازاین سوی دلاربه جیب رژیم و مزدوران آن نریزیم. دراین سفرهیچگونه کالای خریداری نکرده ونکنیم. این سفرهارا تبدیل کنیم به پلهای ارتباطی بین ایرانیان برون مرزی و درون مرزی و برای بالابردن دانش و آگاهی. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هر یک ازما بوده ومیباشد که ازکمک کردن به هرگونه تشکیلات نیکوکارانه که کوشش میکند با این کارخود سبب آن گردد که رژیم به جای بکارگیری درآمد های کشوربرای رفاه مردم. این پول ها را برای هرچه بیشترمجهزکردن نیروهای خود برای سرکوب مردم ایران بکارگرفته وبگیرد، خود داری نمائم.
این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هریک ازما بوده ومیباشد که همانگونه که رژیم به مخالفان خود کارنمیدهد ازوارد شدن آنان به دانشگاه جلوگیری کرده ومیکند وکوشش میکند به شکلهای گوناگونی آنان را درتنگنا قرارداده وبدهد وبه جای آن به شکلهای گوناگون افراد فریب خورده را که از رژیم پشتیبانی کرده ومیکنند؛ نه تنها کمک مالی کرده بلکه به آنان پست های گوناگونی نیزداده ویدهد. ما نیرمیبایست با یاری ازتشکیلات و سازمانهای که داریم دست به تشکیل حساب های بانکی زده و با کمک های ماهیانه خود ازتمامی افرادی که بدلیل مخالفت با رژیم بیکار شده اند وازنظر مالی و دیگر مسائل در تنگنا قرارگرفته ومیگیرند کمک کرده وبنایم تا بدین وسیله هم کارملی ومیهنی خود را به بهترین شکل انجام داده وبدهیم هم همیهنان خود را که درجبه های گوناگون با رژیم مبارزه کرده ومیکنند کمک کرده و به آنان یاری برسانیم. فراموش نکنیم که اگرما ایرانیان برون مرزی بتوانیم خود را سازماندهی کرده و روزی یک دلاریعنی 30 دلاردرماه به تشکیلات و سازمان خود کمک مالی بکنیم. با بودن بیش ازچهارمیلیون ایرانی این کمک ما به رقم یکصد و بیست میلیون دلاردرماه میرسد.
با این پول همه ما خواهیم توانست به آرمانهای ملی و میهنی خود خدمت کرده .هم به یاری دیگرهم میهنان مخالف رژیم شتافته. دست به اداره رسانهای گروهی درپهنه بسیارگستردهی زده وبرای یک مبارزه رودرروبا رژیم جمهوری اسلامی به پا برخیزیم. برنامه ریزی برای فراخوانی ونمایش همیشگی وهمه روزه. یک روزدرهفته روزهای شنبه یا یکشنبه و شرکت تمامی تشکیلات وسازمانها با پلاکادرهای خود وجای گرفتن دراین تظاهرات به ترتیب الفبا؛ هرهفته یک سخنرانی ازسوی یکی ازتشکیلات و سازمانها به ترتیب حروف الفبای دراین فراخوانی های ونمایشها وهمراه نمودن این تظاهرات با موزیک واینکه تظاهرکنندگان میتوانند با همراه داشتن یک کمی خوراک ساده دراین فراخوانیها ونمایشها شرکت کنند همزمان بتوانند ازاین زمان برای گپ زدن وشادی و سرگرمی کودکان وخودشان نیزاستفاده نمایند. این فراخوانها ونمایشها یا تظاهرات را میتوان سازماندهی کرد که درتمامی کشورهای اروپای و امریکائی برگزار شود و تاسرنگونی رژیم این فراخوانیها وتظاهرات ادامه یابد.
نتیجه: استفاده کردن ازنیروها ، امکانات ومبارزه کردن ما درجبه های نامبرده شده دربالا؛ سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی خواهد داشت واستفاده نکردن ما ازاین نیروها وامکانات و شرکت فعال نداشتن دراین جبه ها؛ پابرجائی رژیم ، آوارگی من وتووویرانی ایران خواهد بود. ما نباید شگفت زده شویم اگرامروزبیشترماها درمدت 26 سال حکومت ننگین رژیم جمهوری اسلامی تماشاگرسنگسار، تیرباران، دست و پا بریدن، چشم ازحدقه درآوردن، بدارآویختن، ترور، اعتیاد، تن فروشی، بیکاری، بیماریهای روانی، بیخانمانی، ویرانی ایران و آوارگی ایرانیان بوده ایم وهستیم. دراین 26 سال حکومت ننگین رژیم جمهوری اسلامی سه دوره هشت ساله را پشت سرگذاسته وهم اکنون نیز خود را برای دوره هشت ساله چهارم آماده میکند تا با به زنجیرکشیدن هرچه بیشترمردم ایران به حکومت ننگین خود ادامه دهد.
درهشت سال اول سردمداران رژیم با غارت کردن هستی و نیستی کشور و مردم ایران. تنور جنگ خانمانسوز برپا شده ازسوی رژیم را گرم نگهداشتند. درهشت سال دوم سردمداران رژیم به سرکردگی باندآخوند رفسنجانی وغارت کردن کشورو مردم ایران تحت عنوان سازندگی؛ هستی ونیستی کشور را برای مجهزکردن رژیم و پرکردن جیب سردمداران وعوامل خود بکارگرفتند. درهشت سال سوم سردمداران رژیم با بکارگیری باند آخوند خاتمی خمیه شب بازی بنام دوم خرداد را به راه انداختند وکوشش نمودند مردم را به شکل دیگری به بازی بگیرند و با شعارهای توخالی سنگساربکنید اما درپشت درهای بسته. چشم دربیاورید اما درپشت درهای بسته. دست وپا به برید اما درپشت درهای بسته. بداربزنید اما درپشت درهای بسته. چون اسلام درخطراست و ما نبایستی این کارهای را به شکل آشکار انجام بدهیم. بخشی ازسیاست آخوند خاتمی گرمشان کرده و سرکوب خود را با روشهای هر چه بیشتر ادامه بدهند.
رژیم دراین26سال گذشته هیچ برنامه ای به جزبکارگیری تمامی امکانات و نیروهای کشوربرای بقای خود نداشته، ندارد و در آینده نیز نخواهد داشت. اکنون اگر توریست های جمهوری اسلامی؛ با رفتن به جمهوری اسلامی و دیدن چند تا گل در این جا و آنجای تهران. ادعا میکنند که رژیم کشورداری کرده ومیکند واینان هستند که میدانند درایران چه خبر میباشد. باید گفت که این مشکل این توریست های جمهوری اسلامی است نه مشکل مردم که دربدترین شرایط ممکن جان کنده و جان میکنند و شاهد غارت هستی و نیستی خود و کشورشان بوده وهستند.
درادامه این سیاست خود، سردمداران رژیم با فرستادن عوامل خود فروخته خود که درنفش روزنامه نگار به مزدوری ادامه داده و میدهند به تورهای اروپائی گفتگو ازنیروی سوم، خود را برای برنامه هشت سال چهارم کردند. از سوی دیگرشنیدیم که گروهی ازمخالفان رژیم نیزگفتگو ازنیروی سوم دیگری کردند وازمردم خواستند که با شرکت درانتخابات ازاین نیروی سوم پشتیبانی کنند! اینگونه برخورد سیاسی تکرار کورکورانه همان سیاستی است که متاسفانه گروه بزرگی ازمخالفان رژیم با شعبده بازی بنام دوم خرداد داشتند. این گروه یا گروها درتحلیل های سیاسی خود بیان کردند که دوم خردادیها دوگروه بودند. یک گروه که خواهان رژیم درشکل کنونی آن بودند با یک سری اصلاحات. ویک گروه دیگر که خواهان دگرگونی رژیم بودند. ولی بخش بزرگی از مردم ایران درعمل دیدند که حتی کاندیداهای دوم خردادی خواهان رژیم به شکل کنونی آن نیزازسوی باند سرکوبگری بنام شورای نگهبان تائید نشدند وآن بخش کوچکی که تائید گردیدند به شکلهای گوناگونی زیرضربات تهدید، زندان و شلاق به سکوت وادارشدند. درشعبده بازی دیگر برای هشت ساله چهارم آخوند متنفروسرکوبگرهاشمی رفسنجانی را بازبه میدان آوردند تا برای چندیمین بارقوانین دیکته شده جمهوری اسلامی بازبرای چندومین باربه سود خود دگرگون کرده و برای سومین دوره به نام رئیس جمهورحکومت کند.و دیدیم دوست او آخوند جنایت کارخامنه ای که عنوان رهبری را نیزبا خود به یدک میکشد از آستین خود پاسدارآدمکشی بنام احمدی نژادرا ازآستین درآورد وبرمردم ایران تحمیل کرد.
اکنون این مخالفان هوادارنیروی سوم این پرسش را میبایست ازخود بکنند و آن اینکه اینان میبایست کاندیدا انتخاب نمایند و پس ازآن کاندیدای خود را به باند سرکوبگری بنام شورای نگهبان معرفی کنند. وزمانی که این باند سرکوبگر کاندیدای اینان را تائید نکرد، درآن زمان اینان چگونه میخواهند با نیروی به اصطلاح سوم خود که با نیروی سوم رژیم تفاوت دارد و خواهان دگرگونی رژیم میباشد به مبارزه با رِژیم به پردازند؟ اگر ما از این سیاست کوکورانه و تکراری بگذریم میتوان این پرسشها را از مخالفان رژیم نمود: مخالفان رژیم جمهوری اسلامی برای خنثی کردن این ترفند رژیم چه برنامه ای دارند؟ آلترناتیو و راه حل مخالفان برای اداره امور و نشان دادن قدرت و نیروی جایگزین چیست؟ وظیفه انقلابی، میهنی وملی من و شما بعنوان یک ایرانی که ادعا میکنیم مخالف رژیم جمهوری اسلامی نیز بوده و هستیم چیست؟ اکنون من و تودر این مدت26سال با بی توجهی، با نداشتن برنامه، ناظر و تماشاگراین رخدادهای ننگین تاریخی در کشورمان بوده ایم وهستیم. درا ین مدت فرزندان ایرانی بد نیا آمده در رژیم جمهوری اسلامی آدم کش 24 ساله شدند. امروزنه آنان ازکوچکترین امکاناتی دراین رژیم فاشیستی و ضد ایرانی برخوردارند. نه پدر و مادرشان و نه آیندگانشان دراین سرزمین برخوردارخواهند شد. من و توی آواره، بازیگران این تاریخ ننگین و نابخشودنی دراین سرزمین بوده و هستیم. امید آنکه پیش از سربرخاک نهادن؛ بتوانیم با هم این لکه ننگین و ناخوشایند را از چهره و سیمای کشورمان ایران پاک کنیم.
کوروش ایرانی