Saturday, May 05, 2007

چند نکته با آقای بهرام مشیری

با دورود برشما هم میهن گرامی شیرمردی ازسرزمین ایران زمین. چند نکته میباشد که من میخواهم در اینجا آنها را با شما درمیان بگذارم.
کلمه بنده: شما در گفتگوهایتان ازکلمه بنده استفاده میکنید. من فکرمیکنم بسیارزیبنده ترو شایسترمیباشد که شما ازکلمه من به جای کلمه بنده استفاده نمائید. ما میبایست بسیارهوشیارباشیم که ادبیات دیکته شده از سوی آخوند اهریمن را کورکورانه تکرارنکنیم. چرا که اساسا" کلمه بنده با سبک فکری، اندیشه وآرمان های شما وهرفرد آزاده بویژه ایرانی همخوانی نداشته وندارد.
کلمات "رافضی ومغلطه": شما برای افشای شیادان وآگاهی دادن به ملت ایران یا بهتر بگویم هم میهنان ایرانی ازاین دوکلمه عربی بسیاراستفاده میکنید. بهتر است تا آنجا ئیکه ممکن میباشد ازکلمات ایرانی استفاده نمائید وهمیشه این دو کلمه را برای شنونده خود بازکنید. برای نمونه گمراه کننده، نادرست و.
اپوزیسیون یکنفره: یکی ازبزرگترین ومهمترین عوامل سرنگونی رژیم پیشین. همان مستبدی فردی بنام حاج محمد رضا شاه پهلوی بود. این ویژگی نه تنها سبب سرنگوی رژیم فاشیستی و مستبدی او و به روی کارآمدن رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی گردید. بلکه هزاران آسیب ، مسائل و گرفتاریهای دیگری برای مردم نگونبخت این سرزمین به جای گذاشت که جبران آنها کارساده ای نخواهد بود.
شما خود بدرستی و بسیار سنجیده به این مسئله یعنی مستبد بودن و "چماق بدست گرفتن" اشاره میکنید. اما من میخواهم به شما هم میهن گرامی بگویم که اپوزیسیون یکنفره نیزکاری را ازپیش نخواهد برد. اساسا" واژه ای بنام اپوزیسیون یکنفره یک واژه نادرستی است. برای اینکه ما میبایست بدانیم که اساسا" یک اپوزیسیون بدون داشتن برنامه، بدون داشتن سازمان، بدون داشت تشکیلات، بدون داشتن برنامه برای کار فرهنگی، کاراجتماعی، کار سیاسی واداره امورکشوراپوزیسیونی نامیده نمیشود. به همین دلیل یکی از بزرگترین و مهترین کاری که ما میتوانیم ومیبایست انجام بدهیم. این است که دست به سازماندهی، دست به برنامه ریزی وبرپای تشکیلات بزنیم. البته من نمی خواهم اپوزیسیون یکنفره را یا حکومت مستبد یکنفره مقایسه نمایم. اما میخواهم به شما هم میهن نازنین بگویم که اساسا" با داشتن اپوزیسیون یک نفره ما کارارپیش نخواهیم برد.
شاملو: من زمانیکه شنیدم فردی بنام شاملو دست به نقد و بررسی شاهنامه فردوسی زد. بسیارخرسند شدم . چرا که این حق قانونی هرفردی است که هرآنچه را که میخواهد و میتواند. بتواند با دلائل، اسناد علمی،عقلی و استدلال به نقد بکشد. اما من به سختی با این کاراومخالف بودم. چراکه میدیدم ازیک سوی افراد نفوذی ازسوی توده ای ها برکاروفکرواندیشه او چیره شده بودند. از سوی دیگراین توده ای ها. با خودفروشی خود به رژیم جمهوری اسلامی حاکم برایران ومردم ایران، نقش ستون پنجم رژیم را بعهده گرفته بودند. به همین دلائل این مزدوران خواستند با نقد فردوسی بوسیله فردی بنام شاملوکارآخوند های اهریمن حاکم برجان ومال مردم ایران را آسان بکنند، که کردند. چرا که اگرآخوندهای اهریمن میخواستند یا بخواهند به نقد و بررسی فردوسی به پردازند. نه تنها این کار بسیار سختی برای این اهریمنان خواهد بود. بلکه بیشترمردم ایران نقد این اهریمنان را کمترخواهند پذیرفت. به همین دلیل کاراین آقا دراصل خدمتی بود به توده ای ها و آخوند های اهریمن.
اگراین فرد ودیگرافراد میخواستند یا میخواهند به نقد وبررسی نویسندگان، شاعران ، نوازندگان وخوانندگان آزاده وفلک زده که بیشترآنان نیزدرپایان زندگی خود ازگرسنگی نیزمردند، دست بزنند. اینان میبایست اگرشهامت داشته ودارند درگام نخست به نقدمکتب آخوندهای و آخوند زاده های اهریمن که اسلام باشد. به نقد کتاب این اهریمنان که قرآن باشد. به نقد وبررسی بتهای مقدس شده این اهریمنان که الله ، محمد عرب، علی عرب، حسین حسن و فاطمه عرب و غیره دست بزنند. اگر اینان چنین شهامتی ازخود نشان میدادند و نشان بدهند ورژیم هم اجازه چنین کاری را به آنان میداد یابدهد که هرگز نخواهد داد. درگام دوم این افراد میتوانستند یا میتوانند به نقد دیگرمسائل واین نویسندگان، شاعران؛ نوازندگان، خوانندگان آزاده دست بزنند. به همین دلیل بسیارساده و بسیارمهم. نقد و بررسی گام نخست همیشه میبایست یک پیش شرطی باشد برای نقد و بررسی گام دوم. اما اینان چنین نکردند ونمیکنند.

یکی از ویژگی های بسیارارزشمند شما این است که شما بدرستی وبا آگاهی و دانش کامل دست به نقد و بررسی گام نخست زده اید. کاری که کمترایرانی تا کنون توانسته با شهامت و دانش و آگاهی بدان دست بزند. این کار شما یک شاهکارمیباشد.
علی ایرانی: شما دریکی ازگفتهایتان گفتید که اگرمردم ایران ازعلی سخن میگویند. یا زمانیکه که دارند "ماست وخیارو عرق خود را می خورند. میگویند یاعلی. منظور اینان دراینجا علی ایرانی است"!!. من فکرمیکنم که شما بنا به گفته خودتان دراینجا دچار"مغلطه" میشوید. یکی اینکه من برای اولین باراست که ازشما می شنوم که مردم ایران زمان خوردن ماست و خیار وعرق یا علی میگویند.
یک : درکشورمذهبی، اسلامی،آخوندی ایران که پسوند شیعه را نیزبا خود به یدک میکشد. اساسا" یا علی گفتن و سخن ازعلی گفتن گوینده یا گویندگان منظورشان همان علی عرب بوده ومیباشد که آخوندهای اهریمن او را بنام یک سمبل عدالت بخورد این مردم داده اند.
دو: اینکه شوربختانه مسائل مذهبی بسیاردرتاروپود این مردم فریب خورده و بی هویت ریشه دوانیده. تا جائیکه کامیون داران این کشوربربالای کامیون خود تابلوی بیمه ابوالفضل را میزنند. حتما" دراینجا هم شما خواهید گفت که مردم منطورشان ابوالفضل ایرانی است.!!!
اگرچهارنفر ایرانی گرد هم آینده یک نفرجاسوس رژیم میباشد: هم میهن گرامی ونازنیین من. همانگونه که شما دین شمشیر، خدای شمشیر را محکوم کرده اید ومیکنید ومیگوید "پدر، اگرچیزی برای ارئه داری. با دلیل، منطق واستدلال آنها را بیان کن. اگرمردم دیدند که شما با دلیل و استدلال سخن مگوید. خوب مردم سخنان شما را خواهند پذیرفت. دیگر نیازی به شمشیرندارد. که شما میخواهید خدا، دین و آئین خود را با زور شمشیرو کشتن مردم برمردم تحمیل کنید."
من نیزمیخواهم دراینجا به شما بگویم که شما ترسی به خود راه ندهید که یک یا چند خود فروخته و جاسوس رژیم در جای و جا های نفوذ کرده یا خواهند کرد.بلکه ماها میبایست با دانش وآگاهی با مدیریت، با سازماندهی وبرنامه ریزی با کیاست و فراست با شایستگی و لیاقت با دلائل واستلالهای منطقی خود دراین جلسات شرکت کنیم . ونه تنها کاراین خود فروختگان و جاسوسان را نقش برآب نمائیم .بلکه با فراهم کردن امکانات ، بتوانمی به این خودفروختگان کمک کنیم تا دسترسی وبدست آوردن دانش و آگاهی دست ازخودفروشی و جاسوسی خود برداشته و به جبهه مردم و ملت ایران به پیوندند. شما هم میهن گرامی و نازنین میبایست بدانید که با همین برنامه های خود دراین مدت توانسته اید. گروه بسیاربزرگی ازهم میهنان را ازاین خواب خرگوشی بیدارکرده و واداربه دوباره اندیشی وشناخت درست تاریخ وهویت خود کرده اید. من یقین دارم که این کارشما برخودفروختگان رزیم نیزاثرگذاشته. یا دست کم آنان را بفکرواداشته.
خان و خوانین: شما دریک ازگفتگویتان درباره خوانین ازآنان بنام" سربازان سرزمین" نام بردید. من فکرمیکنم که شما دراین جا بنا به گفته خود دچار"مغلطه" شده اید. من خود دراین بخش ازسرزمین ایران بدنیا آمده و بزرگ شده ام و ازنزدیک با تاریخ ، آداب وسنن، وشرایط اجتماعی، سیاسی ومذهبی آشنای دارم. اما شوربختانه تا این زمان نتوانسته ام دراین باره چیزی بنویسم. اما دراینجا میخواهم تنها به سه نکته اشاره کنم وبه همین سه نکته بسنده کنم. چرا که مشت نمونه خروار میاشد. اگر من بخواهم آنچه را که برسرمردم این دیاررفته و میرود بنوبسم. نه تنها یک شاهنامه بلکه چندین شاهنامه خواهد شد.
یک: بیشتراین خوانین درزمان خود. مردم این دیاررا به بردگی کشانیدند. ازآنان به شکل نیروی رایگان استفاده کردند. بیشتراین خوانین زمانیکه با سپاهیان خود ( من ازآنان دراینجا بنام گماشتگان نام میبرم. چرا که اساسا" بشترکسانی که در این کشورکاره ای بوده اند یا هستند گماشته بوده و هستند از آن کارمند ساده ، پاسبان، ژاندار، افسر، تیمسار، فرماندار، استاندار، وزیر، شاه، شیخ، رئیس جمهورو...)به دیدار دیگرخوانین میرفتند. خانی که میزبان خان یا خوانین دیگر بود. گماشتگان خود را به همراه اسبانشان بین مردم نگونبخت روستا بخش میکرد. بیشتراین روستائیان حتی توان خرید گندم را نداشتند که نان گندم بخورند. به همین دلیل با آسیاب کردن جو که ارزانتراز گندم بود. برای خود نان جو تهیه میکردند. اما زمانیکه این گماشتگان وارد خانه این نگوبختان می شدند. ازروستائیان نگون بخت میخواستند که جو درآخوریا توبره اسبان بریزند. اگرروستای نگونبخت یک شام ساده برای او فراهم میکرد. گماشتگان خشمگین شده و ازروستائیان خواستاربرنج ،گوشت و مرغ میشدند. اکنون شما ازاین گماشتگان بنام سربازان سرزمین نام میبرید!!
شما بدرستی مدانید که اساسا" بیشترکسانی که در این سرزمین پستی داشته یا دارند.قلدور وزورگوی مردم ایران بوده و هستند. اما دررودروری با بیگانگان همه آنان نقش برده وغلامی بیگانگان را بازکرده و میکنند. کما اینکه خود شما از حاج رضا شاه پهلوی که این همه ازدلیری و شهامت اوسخن میگوئید. میدانید که این تنها قلدوروزورگواین مردم بود. اما همین شاه به اصطلاح دلیروشجاع وبا شهامت چگونه نتوانست حتی یک ثانیه دربرابرنیروهای چپاولگرخارجی پایداری کند. آخرین تاتری که رژیم جمهوری اسلامی با اربابان انگلیسی خود داشت. تاتر15 گماشته انگلیسی را دیدید که اینان چگونه از آنان پذیرای کردند وچگونه با آموزگاران با دانشجویان با مردم ایران با زنان ایران رفتارکرده ومیکنند.
دو: این خوانین بشترروستائیان نگون بختان زیرسلطه خود رامجبورشان میکردند که دختران خود، که میخواستند با مردان آینده خود زندگی مشترکی را آغاز نمایند. پیش ازاینکه به حجله بروند وبا همسران خودشان همخواب شوند. شب یکم وهفته یکم را به خدمت این خوانین برسند وخود را دراختیاراین ددمنشان بگذارند. تا این خوانین پرده بکارت آنان را برداشته و شب یکم را با آنان باشند. البته ما نمی بایست فراموش کنیم که فردی همانند سرداراسعد را نیزدربختیاری داشتیم. اما زمانیکه شما ازهمه خوانین بنام" سربازان ایران زمین" نام می بردید. یک آتوی بسیار بدی ازخود به دست این آخوند ها وآخوندزاده های اهریمن میدهید. آسیب های بسیارسنگینی و جبران ناپذیری به کارخود وشخص خودتان میرسانید.
سه: در بخشی ازروستا ها دراین دیار.نیمی ازاملاک روستا ها به رایگان دراختیارافرادی گذاشته شده که خود را سید میدانند ونیمی ازهفته، آب روستا نیزبه شکل رایگان دراختیاراین سادات گذاشته میشود و نیمی دیگرهفته دراختیارمردم روستا. من سخن برای گفتن بسیار دارم. اما این نوشته را درهمین جا به پایان میرسانم. پیروز باشید.
من این نوشته راهم برای شما با پست الکترونیکی میفرستم هم پست میکنم هم اینکه آنرا دروبلاگ
www.korushirani.blogspot.com
خواهم گذاشت.چنانچه خواستید پاسخی بدهید. میتوانید یا ازراه پست الکترونیکی پاسخ بدهید یا اینکه دروبلاگ پاسخ خود را بنوسید