Friday, December 29, 2006

ایرانیان برون مرزی و ایرانیان درون مرزی


ایرانیان برون مرزی و ایرانیان درون مرزی
ما میخواهیم دراینجا به دلیل با اهمیت بودن مورد.نگاهی کوتاهی به ایرانیان درون مرزی وایرانیان برون مرزی داشته باشیم. آنچه مسلم است اینکه امکان بررسی همه جانبه این مورد درانجا ممکن نیست. اما کوشش می شود که با اشاره به نکاتی دراین مورد، توجه شما خوانندگان دانش پژوه ودانشجورا به این مهم جلب نمائیم. و خود نیز بتوانیم ازدیدگاه های وتفکرات پویا وارزشمند یکا یک شما بهرمند گشته ودراین راستا توانست باشیم با هم گامی کوچک ومفید برداریم . لذا مورد را با چند پرسش آغاز مینمائیم
یک: اینان که درایران به سرمیبرند چه افرادی هستند؟ بیشتراینان به چه قشر یا طبقاتی تعلق دارند؟
دو: اینان که دست به مسافرت به خارج کشور میزنند چه افرادی هستند؟ بیشتر اینان به چه قشر و یا طبقاتی تعلق دارند؟
سه: چه کسانی ازایران خارج میشوند؟ بدلیل سیاسی؛ مالی؛ رفاهی یا اجتماعی. اساسا" این افراد بیشتر به چه قشر یا طبقاتی تعلق دارند؟
چهار: رژیم جمهوری اسلامی چه کوشش های کرده و میکند. تا ضمن مشوش کردن افکار مردم درایران. با لجن پراکنی؛ تهدید وترور، حضوروکارکرد ایرانیان برون مرزی را نیز زیرپرسش ببرد؟ و ازاین راه به اهداف سیاسی خود نائل آید
پنج: کارکرد ایرانیان برون مرزی چه بوده و چه میتواند باشد؟
ما میدانیم که قشرها وطبقات گوناگونی درایران زندگی میکنند. اما من فکرمیکنم که ما میتوانیم با آگاهی به این گونه گونی. مردم ایران را به شکل کلی به دو گروه بخش نمایم
گروه یک که ازجهت کمیتی 90% مردم ایران را تشکیل میدهند.اینان مردم عادی کوچه و بازارهستند که بدلیل همانا بدبختی مالی؛ فرهنگی؛ سیاسی و اجتماعی ازابتدائی ترین نیازهای اولیه بهرمند نیستند. وبا توجه به اینکه کوشش میکنند که با کاروکوشش شبانه روزی زندگی روزانه خود را تامین نمایند. اما موفق به آن نمیگردند. اینان زمانیکه میشنوند مردم به خارج سفر میکنند. بنا به دلائل گرفتاری های مالی؛ فرهنگی؛ اجتماعی وسیاسی توان این را نداشته و ندارند که برای رهای ازدست رژیمهای خود کامه و ستم پیشه حاکم برخود و کشورشان به خارج بروند. تا ازیک سوی خود را اززیرسلطه بدبختی نجات دهند. وازسوی دیگردریک شرایط بهتربتوانند به فعالیت های دست بزنند
گروه دوکه درمقایسه با گروه یکم بسیاراندک میباشند. وازجهت کمیتی بیشتراز10% نیستند. این گروه بدلیل همانا پایگاه طبقاتی که داشته ودارند. ازپیش به خارج سفرمیکردند و میکنند. اینان برای اینکه دررفتن به سفرخارج وگرفتن پاسپورت با گرفتاری روبرونگردند. آنچنان کارمیکردند ومیکنند که مبادا با رفتارخود خشم سردمداران رژیم را سبب گردند. اینان برای این کاربا هرسازرژیم به رقص پرداخته و می پردازند
اما ایرانیان برون مرزی را نیزبطورکلی میتوان گفت که ازدو گروه تشکیل شده اند
گروه یک: گروهی بزرگی ازطبقات بالای جامعه ویا بین طبقه بالا ومیانه که عمه جان؛ خاله جان وعموجان هایشان در خارج کشور سکونت داشته و دارند و برای سفر به خارج نه تنها هیچ گرفتاری نداشته و ندارند بلکه خارج کشورخانه دومشان میباشد.اینان درسفرخارج ازکشورشان هرکدام بدنبال کسب کار؛ بازرگانی وعیش ونوششان رفته و میروند. اینان برای اینکه مبادا به آسایششان آسیبی برسد. نه تنها خود را ازمردم دورنگه داشته ومیدارند. بلکه با همگامی وهمیاری با رژیم کوشش کرده و میکنند که به این موقعیت برترشان آسیبی نرسد
گروه دو: یک گروه کوچکی است که بیتشرآنان به قشرپائین جامعه تعلق داشته و دارند. به اضافه بخشی ازافراد روشنفکر. اینان بدلیل تفکرات و اندیشه های که بدان تعلق داشته و دارند کوشش کرده اند و میکنند شرایطی را سبب گردند که منجر به یک حکومت گردد که به دمکراسی آزادیهای فردی برابری و عدالت اجتماعی توجه و احترام بگذارد. به همین دلیل با توجه به خفقانی که رژیم دردرون کشورایجاد کرده. برای اینکه بتوانند بگونه ای درافشای کار کرد رژیم، صدای هم میهنان خود را به گوش دیگرانسان های آزادیخواه جهان برسانند. واز این راه مگذارند که رژیم وایادی سودجی بیش ازاین مردم را درفلاکت و بدبختی به نابودیشان بکشانند، از کشور خارج گردیده اند
اما اینان نیزبدلیل همانا گرفتاری مال، ازآنچنان دانشی بهرمند نیستند ونبوده اند، ویا نتوانسته اند بهرمند گردند. که بتوانند با داشتن بنیه مالی و فرهنگی خدماتی را سبب شوند
با توجه به اینکه اینان درخارج ازکشورازجهت کمیتی دراقلیت هستند. آن اکثریت با آن فرهنگ کوکاکولائی وآب لیموی یک ویکی خود وداشتن امکانان مالی نه تنها دراداره وبه کارگیری رسانهای گروهی همانند رادیو؛ تلویزیون و روزنامه برای تحمیل تفکرات ویژه طبقاتی خود و به بیراه کشانید افکارمردم گرفتاری نداشته وندارند و برای خود منابع گوناگون مالی فراهم نموده اند. بلکه درکشورهای اروپائی بیشتربه این فکرهستند که اکنون کدام لباس روز را به تن کنند. به کدام شکل موی خود را فرم دهند. کدام رقاص؛ خوانند یا هنرپیشته چه غذای می خورده و می خورد. چه لباسی می پوشد و اینکه آخرین مد لباسی که هنوزدرون خود کشورهای اروپای به بازارنیامده، اینان به تن بکنند. شوربختانه امروز گروه دیگری ازمزدوران و خودفروفختگان رژیم جمهوری اسلامی نیز به این گروه پیوسته. و با برپای مراسم های مذهبی همانند تاسوعا، آشورا؛ ماه رمضان؛ سفرهای مذهبی به عربستان سعودیه و سفره های مذهبی گوناگون دیگر؛ دعاهای کومل؛ خوردن خوراک های اسلامی که ازآنان بنام حلال نام میبرند
این گروه با افسارهای که رژیم جمهوری اسلامی بر گردنشان انداخته. کوشش کرده و میکنند که گروه نامبرده که از درون تهی شده وپرمدعا را بیشتر و بیشتریا به بیراه بکشانند یا اینکه به سوی هدایتشان کنند که رژیم میخواهد. رژیم جمهوری اسلام امروز ازبیتشر آنان به شکل توریست و مصرف کنندگان کالاهای صادراتی خود استفاده میکند
به همین دلیل زمانیکه که گفتگوازتفکرات نوین امروزی میشود. اینا ن هم گوشهایشان کراست، هم چشمانشان کور. وآن گروه بزرگی هم که دردرون ایران زیرتبلیغات مسموم کننده رژیم قراردارند. به این فکرمیکنند که زمانی ابولولو سرش درد گرفت چی خورد. کی ابومحمد بدنیا آمد. وکی ابوعلی بیمارشد. وکی ابومهدی خواب جدیدی دید. کشوری با داشتن این دواکثریت دردرون و بیرون کشور. وضعیتی بهترازاینی که دارد نخواهد داشت.
ما اگر بخواهیم گفتگوی خود را درمورد این مهم کوتاه بیان کنیم میتوانیم بگویم
یک : سردمداران حکومت با مشاهد ترقیاتی که درکشورهای اروپائی ازبرکت یک دمکراسی نیم بند نصیب مردم شده است. همواره نگران بوده وهستند، که مبادا اندیشه های آزادیخواهانه ازاروپا به ایران راه یابد وسد را ه استبداد و خودکامگی آنان گردد. با همه این ها گاه به هدف فریبکاری وانحراف افکار مردم سخن ازاصلاحات اجتماعی به میان می آورند
دو : بیتشر ایرانیان ازسفرهای مکررخود به اروپا هیچ ارمغانی سودمندی به ایران نبرده و نمی برند. بیشتراینا ن گفتگویشان درمورد توصیف فلان خواننده یا رقاص یا فلان شب نشینی یا فلان لباس که این یا آن پوشیده بود ومیباشد
سه : بیتشرتحصیل کردها ی اروپاوئی. پس ازمشاهد مزایای تمدن باخترزمین دربازگشت به ایران دربیداری مردم ایران از خواب غقلت و بی خبری به مزایای حکومت دمکراسی و ملی و زیانهای حکومت فردی و استبدادی کوشش نکرده ونمیکنند
چهار : شوربختانه کسانی که برای تحصیل به اروپا رفته و میروند. بیشترازطبقه مرفه واشرافی می باشند. نه ازطبقه سوم. اینان چون پرورده نازونعمت بوده اند وهستند. چناچه باید تحصیل نمی کردند و نمیکنند و پس ازبازگشت به ایران هرگزهوادار یک اقدام انقلابی برای دگرگونی سازمان سیاسی واجتماعی ایران نبودند ونیستند. اینا ن به این می اندیشند که در یک رژیم استبدادی مطلق بهترمی توانند شرایط برتری طبقه خود را درجاممعه محفوظ نگهدارند
پنج : سردمداران رژیم با استفاده ازتمام امکانات موجود. کوشش میکنند که مردم ایران را با شستشوی معزی وادارشان کنند تنها آنجه را که رژیم ازبلندگوهای تبلیغاتی خود وبرای بقای حکومتش تبلیغ میکند به پذیرند وبه جزاینها ازجای و چیزی خبری نداشته باشند. واگراسم دمکراسی؛ لیبرالیسم؛ سوسیالست و سیاست ویا چیزهای دیگر نزد آنان برده شد. ندانند که این ها خوردنی هستند یا پوشیدنی
کوروش ایرانی
تاریخ 2564ایرانی برابر با2006 میلادی و 1385 خورشیدی