Sunday, May 10, 2009

نقد وبررسی و مستند سازی خود فروختگان یا فریب خوردگان درون مرزی درزیر سایه وکمک رژیم اشغالگرجمهوری اسلامی حاکم برایران و مردم ایران

نقد وبررسی و مستند سازی خود فروختگان یا فریب خوردگان درون مرزی درزیر سایه وکمک رژیم اشغالگرجمهوری اسلامی حاکم برایران و مردم ایران

با دورود بر فرزند دلیر ایران زمین آقای بهرام مشیری

بیشترمردم ایران میدانند که تازیان درزیرپرچم اسلام (غارت ، چپاول، غنیمت، به بردگی گرفتن مردم ایران، کشتن فرزندان ایران؛ تجاوز به زنان و دختران ایرانی؛ به اسارت گرفتن کودکان دختر و پسر و به غلامی درآوردن آنان و فروختن آنان بنام برده و گرفتن باج و خراج ازمردم نگونبخت ایران) به ایران یورش بردند. که خوشبختانه بیشتراین رخداد های تکان دهند درتاریخی بنام تاریخ تبری(طبری) به نگارش درآمده.

اما وشوربختانه، مردم ایران همانا بدلائل اینکه سایه استبداد و ارتجاع به ویژه پس ازیورش تازیان براین کشور و مردم این کشورحاکم گردید. بیشترآنان با تاریخ ، تمدن و فرهنگ خود بیگانه شده و هستند. اگرامروز نیزاین مردم به خود نیایند وازاین خواب خرگوشی خود بیدار نشوند وآگاهانه به پا بر نخیزند. این سایه استبداد وارتجاع برسرمردم وکشورایران همچنان ادامه خواهد داشت.

امروزنیزشوربختانه خود فروختگانی هستند که دردرون ایران و با گرفتن کمکهای مالی کارهای (کارهای که مایه ضد ایرانی داشته اند و دارند و به پایداری این رژیم کمک کرده اند و میکنند. رژیم نیزبا این روش خودکوشش کرده و میکند که هرپه بیشتر به تاریخ ،هویت وفرهنگ این مردم ضربه بشتری وارد کرده و بکند ودرنهایت تاریخ ، فرهنگ وهویت تازی را جایگزین نماید) رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی با تائید کردن این مستند سازی ها به این افراد خودفروخته پروانه داده و میدهد تا اینان به خیال خوددست به فیلم ومستند سازی این کارها بزنند.

این خود فروختگان درون مرزی با این کارمستند سازی خود. بخشی ازاین کارهای خود را نیز به خارج ازکشورفرستاده تا بخورد ایرانیان برون مرزی، مصرف کنندگان کالاهای غارت شده مردم ایران بوسیله رژیم بنام کالا های صادراتی رژیم و بخواب فرو رفته نیزبدهند.

اما درمورد نقد و بررسی که رژیم ازآن چگونه بهره برداری کرده و میکند من برای نمونه به مورد احمد شاملواشاره میکنم.
رژیم میدانست که اگر یک آخوند بخواهد دست به نقد و بررسی کتابی بنام شاهنامه فردوسی بزند. نه تنها بیشتر مردم ایران به نقد و بررسی آنان توجه نخواهند کرد؛ بلکه این کارنتیجه عکس نیزخواهد داشت. به همین دلیل رژیم بنا به همانا سیاست های که دربا لا بدان اشاره شد این کار را به فردی بنام احمد شاملو سپرد.
من بنام یک ایرانی ازهمان ابتدا با این کاراین فرد مخاالف بودم. نه به این دلیل که من مخالف نقد و بررسی باشم. بلکه میدانستم که درپس این کارچه مسائلی نهفته است. امروز میدانیم که فردی بنام احمد شاملو بجای نقد و بررسی علمی ادبی و خردمندانه. به لجن پراکنی به شاهنامه دست زد واین کاراو بیشترنشئت گرفته ازتفکرات تودهیها وسیاست های جمهوری اسلامی بود؛ که خود شما بهترهرکسی به آن آگاهی دارید.

من باوردارم که همه این حق را دارند که هرکتاب، هرنویسنده، شاعر، سیاستمدار، مذهب، خدا، پیامبرو غیره که بخواهند. باید بتوانند درآزادی کامل وبا یاری ازعلم و تاریخ وخرد خود و خردجامعه به نقدوبررسی کشیده ودیدگاه های خود را بیان بکنند، سخن بگویند و بنویسند. به همین دلیل من کمترین خواسته ای که ازفردی بنام احمد شاملو داشتم. این بودکه این فرد میبایست یک شرطی را برای نقد و بررسی شاهنامه میگذاشت. وآن اینکه ایشان میتوانست به شرطی به نقد و بررسی شاهنامه دست بزند؛ که همزمان بتواند به نقدوبررسی فردی بنام محمدعرب که ازاو بنام پیامبر وفرستاده الله نام برده و می برند. ازآدمکشان عربی که ازآنان بنام امام نام برده و میبرند.( ازعلی گرفته تا مهدی) ازکتابی ارتجاعی بنام قران که ازآن بنام کتاب الله نام برده و میبرند. از الله موهوم آنان وهزاران بت های عرب دیگرکه به شکل های گوناگون بنام مقدسات بخورد این مردم داده اند و میدهند؛ دست به نقد و بررسی بزند. البته اگرشهامت،دانش وآگاهی ان را داشت. اما این فرد شوربختانه نه تنها این کاررا نکرد. بلکه کاری را کرد که درنهایت خدمت به سرکردگان رژیم جمهوری اسلام و توده های میهن فروش بود.

امروزهم خود فروختگانی هستند که دردرون ایران دست به فیلم ومستند سازی زده و میزنند. اما هیچکدام این خود فروختگان اجازه نقد و بررسی بت ها ی که دربالا بدان اشاره شد نداشته و ندارند. حتی تا به امروزیک فرد ایرانی پیدا نشده که کوچکترین گامی را برداشته و فیلمی اززندگی کوروش بنیان گذار ایران بسازد. یا دست به فیلم و مستند سازی رخدادهای تکان دهنده ای که تازیان با ایرانیان کردند و بخش بزرگی ازاین رخدادها درتاریخ تبری به نگارش درآمده دست بزند.

اما شیرمرد برومندی همانند شما با شهامت، آگاهی ودلیری بدرستی دست برروی نکاتی گذاشته که آخوند هرگز نقدوبررسی آنها را نه تنها به هیچ کسی اجازه نداده ونمیدهد. بلکه دست به ترور وکشتن این نقادان نیززده و میزند و کمترایرانی نیزشهامت نقدو برسی آنها را بخودداده و میدهد.

پپشنهاد من به شما فرزند دلیرایران زمین؛ این است که ما ایرانیان میبایست دست به مستندسازی تاریخ ایران بزنیم . بویژه به مستند سازی رخداد های که شما با یاری گرفتن ازتاریخ تبری بدانها اشاره کرده ومیکنید تا بدین وسیله ازیک سو دیوارهای ارتجاع واستبداد را ویران کرده و ازسوی دیگر به آگاهی مردم فریب خورده دست زده. به امید اینکه این مردم روزی ازاین خواب خرگوشی خود بیدارشده وبرای بدست گرفتن سرنوشت خود و اداره امور و کشورایران به پا برخیزند.

این مستندسازی میتواند با یاری گرفتن ازایرانیان برون مرزی باشد که درکار فیلم ومستند سازی دست دارند. بویژه کسانی خود را ایرانی میدانند و ازایرانی بودن خود تنها یک شناسنامه ایرانی دارند و امروزدرکشورآمریکا با پول های میلیاردی خود به زندگی بی تقاوت خود ادامه داده و میدهند؛ بخود آمده و با به کارگپری بخشی از سرمایه خود دراین راه گامی را برای کشور و مردم ایران برداشته و با ساختن چنین فیلمها و مستند سازی ها بتوانند درهمکاری تنگا تنگ با شما و زیر نظر شما بعنوان یک تاریخدان، تاریخ شناس و مورخ کار خود را انحام بدهند و پیش از اینکه سر به خاک بگذارند. توانسته باشند این لکه ننگ یعنی حاکمیت جمهوری اسلامی اشغالگرحاکم برایران و مردم ایران را ازمیان بردارند.

با سپاس فراوان کوروش ایرانی
آپریل 2009

Tuesday, March 24, 2009

خواستها، توقعات وانتظارات

خواستها، توقعات وانتظارات.

من یک مسلمان هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی ، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد اسلام ومقدسات مسلمانان دست برداشته وبه اسلام ومسلمانان بدگوئی نکنید.

من یک سلطنت طلب هستم وازشما میخواهم به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل ونقادی درمورد سلنطت طلب و خاندادن پهلوی دست برداشته به حکومت سلطنتی، شاهنشاه آریا مهر، خاندان اوومن سلطنت طلب بد گوئی نکنید.

من یک کمونیست هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد کمونیست و سوسیالیست دست برداشته. به کمونیست وکمونیستها بدگوئی نکنید.

من یک توده ای هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد حزب توده وتوده ی ها دست برداشته به حزب توده وتوده ای ها بدگوئی نکنید.

من یک مجاهد هستم وازشما میخواهم که شما دست ازبررسی، تجزیه تحلیل ونقادی درمورد مجاهدین واسلام دست برداشته به مجاهد، اسلام واعتقادات مسلمانان وهواداران مجاهدین بد گوئی نکنید.

اگرشما ازاین کارخود یعنی نقد و انتقاد، تجزیه و تحلیل و بررسی دست برداشته وبه تبلیغ وتمجید وزنده نگهداشتن آنچه من مسلمان بدان ایمان دارم، مقدسات من واعتقادات من بپردازید. درآن زمان من وهمفکران من به شما گوش خواهیم داد. یا اینکه اساسا" شما ازاین کارهایتان که دربالا بدان اشاره شد دست برداشته وازخواص چغندر، زردک ، هویچ، پیاز، سیر، گردو، پختنی ها، پوشیدنی ها وچیزهای همانند اینها گفتگوکنی. آنزمان شما هم به عقاید من ودیگران احترام گذاشته اید. هم اینکه بیطرف بودن خود را نشان داده اید ومرا ودیگران را ازخود نرنجانیده اید.

پاسخی کوتاه و فشرده به خواستها، توقعات وانتظارات بالا

من فکرمیکنم اگرمن دراینجا به خواستها، توقعات وانتظارات یکی ازاین افراد بالا که خود را مسلمان میداند پاسخ بدهم. دراساس به همه افراد بالا پاسخ داده ام.
همانگونه که میدانید. امروزدرپهنه گیتی بیش ازشش میلیارد انسان زندگی میکنند. باورمن این است که درازای هرفرد یک ایده لوژی وجود دارد. اکنون اگرما بخواهیم بنابه خواست افراد یاد شده دربالا به اعتقادات، مقدسات وباورهای اینان به اصطلاح احترام بگذاریم. پس دیگرجای برای سخن گفتن برای کسی باقی نمانده ونمی ماند. اما من با نقادی، تجزیه وتحلیل وبررسی این ایده لوژیها، مذاهب، اعتقادات وباورها. کوشش کرده و میکنم که زمینه گفتگوبین انسان ها با دیدگاه های گوناگون وبرخوردی سازنده برای رشد وبالا رفتن بینش فکری برای انسانها فراهم نمایم.
برای من اساسا" چیزی مقدس نبوده ونیست. اگرمقدسی برای من باشد آن خود انسان است و بس. برای من این انسان و انسانیت اوست که همیشه مقدس بوده، هست و خواهد بود وهیچ نیرو وهیچ کسی این پروانه را نداشته،ندارد ونخواهد داشت که به انسان، انسانیت وبه آزادیهای اوخدشه وارد بکند.

من میخواهم به شما بگویم که من چون خود یک انسان آزاده هستم. به اعتقادات، برداشت ها وباورهای همه انسان ها احترام گذاشته ومیگذارم و خواهم گذاشت. اما احترام گذاشتن به عقاید دیگران این نیست که این افراد آزادی را ازمن بگیرند. یا من این پروانه به شما بدهم وبا خود سانسوری خود. اسیروگرفتارعقاید وتفکرات فاشیستی شما بشوم.
یک نمونه کوچک و گویا. من اساسا" به خدا باورندارم. آیا میتوانم ازشما بخواهم یا اینکه ازشما این انتظار را داشته باشم که شما با باورداشتن به خدا به عقیده من بی خدا بی احترامی کرده اید ومیکنید؟ اما شما که به خدا باوردارید. من بی خدا را که به خدا باورندارم. متهم کرده ومیکنید که به اعتقادات شما احترام نگذاشته و نمیگذارم. شما دریک کلام میخواهید که برداشت های و باورها خودتان را برمن تحمیل کرده وبنماید. و آن اینکه من ازکسب دانش وآگاهی، نقد وبررسی، تجریه وتحلیل مسائل و گفتگودرمورد پدیدهای سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی وغیره دست بردارم.

من به شما این پروانه را نداده ونخواهم داد که شما تصمیم بگیرید که من چگونه باندیشم، چگونه زندگی بکنم وچگونه سخن بگویم. شما میبایست این را بدانید که تفاوت بسیارزیادی است بین احترام گذاشتن وپذیرفتن. اگرمن میگویم که به عقیده شما ودیگران احترام گذاشته و میگذارم. این بدان معنی نبوده ونیست که من عقیده یا عقاید شما و دیگران را پذیرفته ام. یا اینکه شما بخواهید آزادی فکرکردن، اندیشیدن، کسب دانش وآگاهی، تجزیه و تحلیل و گفتگو درمورد پدیدها را ازمن بگیرید.
شما به خدای خوداعتقاد داشته ودارید، به اسلام خود و پیامبر ورهبران اسلامی اعتقاد داشته و دارید. من انسان آزادیخواه وهمفکران من نیزبه این اعتقادات شما احترام گذاشته ومیگذارم. اما این بدان معنی نیست که ما اعتقادات شما را پذیرفته ایم . این بدان معنی نیست که ما ازکسب دانش وآگاهی، نقد و بررسی آنها دست برداشته ایم وسکوت کنیم.
شما میبایست این را بدانید که من یک انسان آزاده برخلاف شما به خدا، به اسلام به پیامبرورهبران اسلامی شما اعتقاد نداشته وندارم و باورمن این بوده وهست که اساسا" خدا ساخته ذهن انسان ها بوده وهست واین انسان است که خدا را آفریده. برخلاقف آنچه شما فکرمیکنید که این خداست که انسان را آفریده.

من باورم داشته ودارم که دین یک درودکانی است که گروهی شیاد، فریب کاروحلیه گربرای سوء استفاده کردن ازنا آگاهی تود های مردم آن را بکار گرفته و میگیرند وخواهند گرفت. باورمن این است که پیامبرشما یک شیاد، یک فریب کار،یک آدم کش، یک جاه طلب ، یک زنباره یا بهتربگویم یک بچه بازی( ازدواج یک فرد جاه طلب 53 ساله با یک دختر بچه 9 ساله، که در سن 7 سالگی او را به نامزدی خود درآورده) بیش نبوده. وویژگیهای دیگررهبران اسلامی هرکدام اگربیشترازاین ویژگیهای که برای پیامبراسلام شما نامبرده شده، نبوده ونباشد کمترنیست.

اسلام برای من یک مذهبی است که خطرناکترازنژاد پرستی است. خطرناکترازمواد مخدربوده وهست. این شما مذهبی ها بوده اید و هستید که دردرازی تاریخ بویژه درکشوری بنام ایران به عقاید واندیشه دیگران احترام نگذاشته اید و نمیگذارید. این شما مذهبی ها بوده وهستید که درسایه دیکتاتورهای که خود را اسلام پناه می نامیدند وشوربختانه به شما میدان داده بودند ودستتان را بازگذاشته بودند که شما تاریخ را تحریف کنید وبکنید ویاوه گوی های خود را بنام تاریخ به خورد مردم داده وبدهید. این شما مذهبی های بوده اید وهستید که خون آشام ترین افراد را بنام پیامبروبنام امام به خورد این مردم داده اید ومیدهید. این شما مذهبی ها ی یک کتابه بوده وهستید که یاوه گوی های نوشته شده دراین کتاب وافکار پوسیده تان را به زورشمشیروجرایم مالی هنگفت به خورد این مردم داده اید ومیدهید. این شما مذهبی های بوده اید و هستید که همه آزادیها را ازمردم گرفته اید و میگیرید ودرتمامی مسائل روزانه اودخالت کرده ومیکنید. یکی ازنتایج ویرانگرانه این کارهای شما همین است که من به همراه میلیونها ایرانی ازکشورخود آواره شده و 72 میلیون ایرانی درون ایران بوسیله رژیم مذهبی حاکم برایران بگروگان گرفته شده ودرزندانی به بزرگی ایران گرفتارآیند وحاکمان مذهبی حاکم برآنان کشورشان راچپاول کرده و میکنند وهزاران فجایع انسانی دراین کشورآفرید و می آفرینند.

اگرشما خود را امروزمسلمان میدانی واین مسلمانی راکورکورانه به ارث برده ای وبه همراه همفکران خود وبنا به اعتقاداتی که دارید. میلیون ها انسان آزادی خواه را کشته اید، میکشید و خواهید کشت وآماده هستید که با کشتن تمامی انسانهای آزادیخواهی که همانند شما نمی اندیشند ریشه آنها را برای همیشه درگیتی از میان برداشته. من این پروانه را به شما نخواهم داد که تفکر فاشیستی خودتان، مذهب فاشیستی خودتان، اندیشته فاشیستی خودتان را ادامه داده ویکه تاز میدان شده وهمه آزادیهای انسان را ازاوسلب نمائید.

ما انسانهای آزادیخواه وهمفکران ما هرگزبه این کارهای یاد شده دربالاد که شما وهمفکرانتان دست زده اید ومیزنید. هرگزدست نزده ایم و نخواهیم زد. چراکه چنین کارهای، تنها درچهارچوب تفکرات فاشیستی شما انجام پذیر بوده و هست . برای نمونه به من بگوید کدام انسان آزادیخواه و بی خدای راشما میشناسید که انسان های را که به خدا اعتقاد داشته ودارند کشته وبکشند. اما شما که به خدا اعتقاد دارید نه تنها به این نابخردی، بی دانشی ونا آگاهی خود بالیده اید ومی بالید. بلکه میلیونها انسانهای آزادیخواهی را که به خدا اعتقادی نداشته وندارندرا کشته اید ومیکشید. وبه این جنایت خود نیزافتخارکرده و میکنید. شما اساسا" نه تنها انسانهای بی خدا ودگراندیشانی که به خدای شما به الله شما اعتقاد نداشته و ندارند را آدم به حساب نیاورده و نمی آورید. بلکه کشتن آنان را نیزبرای خود یک وظیفه دینی و الهی دانسته ومیدانید. شما نه تنها ازکشتن میلونها انسانها هیچ ترس ونگرانی نداشتید و ندارید. بلکه به این آدمکشی خود نیزمباهات کرده اید ومیکنید. من نمیخواهم که دراین نوشته به همه مسائل پوچی همانند بهشت وجهنم خیالی وهزاران خرافاتی که به خورد شما داده شده وتنها درتفکرات پوسیده شما میتوان یافت اشاره بکنم .

من امید وارم که همین چند نکته پاسخی باشد به خواستها، توقعات وانتظارات شما. اگرشما سخنی برای گفتن دارید. اگربه انسان وآزادی اوباوردارید که ندارید. اگرخود را نماینده الله آدمکش خود نمیدانید وتحمل دگراندیشان را دارید که ندارید. اگریاد گرفته اید که به عقاید واندیشه دیگران احترام بگذارید که نمی گذارید و تا کنون نگذاشته اید وصد ها اگرهای دگر.بفرمائید ودرگفتگوشرکت کرده ومسائل خود را بیان بکنید. تا دیگران هم به آن گوش فرا بدهند.

کوروش دهم ژانویه 2009

Sunday, February 01, 2009

سیاست ، سیاستمدار و روشنفکردرایران

سیاست ، سیاستمدار و روشنفکردرایران

درپایان رژیم گذشته ما بارها شنیدیم که به آخوندها( افراد مفتخور با ایده لوژی اسلامی، هویت عربی و شناسنامه ایرانی) گفتند "سیاست را بگذارید دراختیارسیاستمداران". امروزنیزمی شنویم که میگویند "توآخوند با این شکم گنده وچند مترپارچه بسرپیچیده. چی ازسیاست میدانی که میخواهی بمب اتم نیزدرست بکنی".
چون دراینجا بیشتربه مسئله سیاست وسیاستمداری اشاره شد. درنتیجه ما روشنفکررا دراینجا درون یک پرانتزمیگذریم تا دریک زمان دیگری درمورد آن گفتگوی داشته باشیم. بنابراین ما کوشش میکنیم دراینجا ببینیم سیاست و سیاستمداری که این افراد ازآن سخن گفته ومیگویند چیست.
زمانی که ما به صد سال گذشته وامروزایران نگاهی میکنیم. می بینیم که اساسا" کسانی که درگذشته وامروزایران ازسیاست سخن گفته و میگویند اساسا" نه تنها آخوند ودرودکان آخوند را نشناختند ونمی شناسند. بلکه سیاست وسیاستمداری را نیزنشناختند ونمی شناسند. به همین دلیل ما می بینم که این آخوند بوده وهست که سیاست وسیاستمداری را دردیروزوامروزایران دردست داشته ودارد. آخوند این سیاست وسیاستمداری خود را ازشیاد بزرگ خود که محمد عرب باشد آموخته ودرپناه حکومت های اسلام پناه حاکم برایران ومذهبی فاشیستی بنام اسلام ومراکزی همانند حوزه های فتنیه برپا شده درسراسرایران آموزش سیاست وسیاستمداری خود را ادامه داده وبدهد؛ وازاین راه توانسته اند حاکمیت خود را برمردم ایران تحمیل کرده و آنرا ادامه نیزبدهند.
ما برای بررسی این مورد به دوزمان اشاره میکنیم. زمان رژیم پیشین درایران وزمان رژیم کنونی درایران.
ما مورد را آغازمیکنیم با پرسشهای ازکسانی که خود را دررژیم پیشین سیاستمدارمیدانستند وحکومت را نیزدردست داشتند وآخوندها که بیرون ازحکومت اما درپناها وزیرسایه همین سیاستمداران بودند.

چندپرسش ازسیاستمداران دررژیم پیشین حاج محمدرضا شاه پهلوی
اساسا" اینان چه سیاستمدارانی دررژیم گذشته بودند که با دردست داشتن قدرت ،حکومت وبیشترامکانات رژیم وکشور؛ نتوانستند دربرابرسیاست های آخوند عمامه به سرونعلین بپا، پایداری کنند؟
آیا این افراد که خود را سیاستمدارمیدانستند وحکومت واداره امورکشوررا دردست داشتند سیاستمداربودند؟ یا آخوندهای که درزیرسایه حکومت این افراد سیاستمدار؛ توانسته بودند فاشستی ترین تفکرات خود را بنام اسلام وشیعه دوازده امامی به خورد این سیاستمداران ومردم فلک زده ایران بدهند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند که حکومت را دردست خود داشتند وازگونه پایگاه مردمی نیزبه بهره بودند؟ یا اینکه آخوندها که توانسته بودند درپناه وزیرسایه حکومت این سیاستمداران درتمامی قشرهای جامعه نفوذ نمایند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند که قدرت سیاسی، اجتماعی، کاری ، فرهنگی، آموزشی، اداری، کشوری، لشکری وغیره را دردست داشتند وبیشترمردم ایران را نیزازجهات مالی وفکربه بردگی کشیده بودند؟ یا آخوندهای که درزیرسایه حکومت اسلام پناه این سیاستمداران توانستند افرادی آدمکش، زنبار، جاه طلب، فریبکار، حیله گر، غارتگر را بنام پیامبر امام به خورد این مردم بدهند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ یا آخوندهای که درزیرسایه حکومت این سیاستمداران دست به برپای امکانات مالی، اداری و آموزشی وتربیت نیروبرای گسترش افکار پوسیده دست زده بودند وبرای خود دولتی دردولت تشکیل داده بودند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ یا آخوند که درزیرسایه این سیاستمداران، نه تنها دست به ترویج تفکرات پوسیده خود زده بودند، بلکه توانستند با کمک های مالی، سیاسی و دیگرامکانات فراهم شده ازسوی همین سیاستمداران به بهترین وجه ممکن بهرمند نیزباشند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ که با داشتن حکومت دردست خود وتمامی امکانات کشوروداشتن فرهنگ چندهزارساله نه تنهاخود آنان این فرهنگ جند هزارساله را نمی شناختند، بلکه همه راه ها را نیز برای آگاه شدن مردم بسته بودند. اینان حتی ازترس آخوندها، شهامت سخن گفتن ازاین فرهنگ به ویژه کوروش بنیان گذاراین کشورپهناورومنشوربشررا نیزنداشتند؟ یا آخوند ها که جنگ قدرت بین اقوام وبستگان دوقوم عرب ودرسرزمین اعراب ودریک کودتا؛ که 72 تا ازاین عربها، بوسیله بستگان خود آنان که درقدرت بودند ودر1500 سال پیش کشته شدند وآخوند ازاین رخداد درودکان، تاریخ، هویت، مذهب وهزاران مسائل دیگربرای خود، این سیاستمداران ومردم فلک زده درست کرده ویک ملتی بنام ملت ایران را بازیچه دست خود قرارداده ومیدهند؟

آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ که با داشتن حکومت دردست خود وتمامی امکانات کشور.65 درصد مردم ایران بیسواد بودند. یا 150000آخوندی که درپناه وزیرسایه حکومت این سیاستمداران رشد کردند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ که با داشتن حکومت دردست خود وتمامی امکانات کشور؛ سبب شدند که بیشترمردم این کشورازداشتن راه ، جاده، آب لوله کشی ، دبستان، دبیرستان، درمانگاه، پزشک، برق و تلفن و اولین امکانات رفاهی بی بهره بمانند و فقرو بیچارگی و بیکاری درکشور بیداد بکند. تاجائیکه دریای از این بیکاران به ناچار برای کاربه کشورهای عربی خلیج فارس همانند کویت رو بآورند؟ یا آخوندها که درپناه این سیاستمداران وبا داشتن امکانات درحوزه های فتنیه خود به برنامه های فتنه انگیزی خود ادامه دادند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ که با داشتن حکومت دردست خود وتمامی امکانات کشورآزادیهای سیاسی، آزادی تشکلات حزبی، آزادی بیان واندیشه، آزادی نوشتن را ازمردم گرفته بودند؟ یا آخوندها که این سیاستمداران دست همه آنان را دراداره وکنترول مردم آزاد گذاشته بودند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ که با داشتن حکومت دردست خود و تمامی امکانات کشور. آزادی نقد وبررسی اسلام تحمیلی وبت های آفریده شده بوسیله آخوند ها را ازخود و مردم ایران گرفته بودند؟ یا آخوندهای که با همیاری و همکاری همین سیاستمداران وبا تقدس شمردن اسلام و بتهای آن پاسخ هرگونه سخن گفتن درمورد اسلام و بتهایش را با کشتن دادند و میدهند؟
آیا سیاستمداراین افراد بودند؟ یا آخوندها که ازبرکت وجود این سیاستمداران آخوندی بنام خمینی را بنام امام ورهبربه خورد این سیاستمداران ومردم دادند؟ آیا هرگزاین سیاستمداران ازخود پرسیدند که چرا مردم ایران درزمان انقلاب مشروطه؛ آخوندی را بنام کاشانی بدارکشیدند. آیا اینان هرگز ازخود پرسیدند که اینان چه برسراین مردم آوردند. که پس ازگذشت بیش چندید دهه ازاین رخداد. آخوندها توانستند آخوندی بنام خمینی را بنام امام ورهبربه خورد این مردم بدهند؟

همانگونه که می بینید ومتوجه هستید.مسائل وموارد درمودرسیاست وسیاستمداری درایران بسیارزیاد بوده ومیباشد.به همین دلیل ما به همین پرسشهای بالا اکتفا میکنیم ومورد را با چند پرسش ازکسانی که امروزخود را سیاستمدارمیدانند وازبرکت وجود سیاستمداران پیشین وسیاستمداران کنونی حکومت نیزدردست آخوند میباشد؛ پیگیری میکنیم. سیاستمداران امروزکه یا درزیرسایه سنگین این رژیم دست وپا میزنند. یا اینکه درگوشه وکنارگیتی آواره وسرگردان وآلت دست رژیم شده اند.

چند پرسش ازسیاستمدارانی که امروز یا درزیرسایه سنگین رژیم جمهوری اسلامی برپا شده بوسیله حاج روح الله خمینی دست وپا میزنند. یا اینکه درگوشه و کنار گیتی آواره و سرگردان و آلت دست رژیم شده اند.
آیا سیاستمدارآخوند میباشد که انقلاب را دردست گرفت؟ یا شما که میگوید آخوند انقلاب را ازشما دزدید؟
آیا سیاستمدارآخوند میباشد که پس ازسرنگونی رژیم پیشین و با توجه به نداشتن پایگاه مردمی درپهنه کشورایران شما را ازمیدان مبارزه بیرون راند؟ یا شما که نتوانستید پایگاه مردمی برای خود بدست بیاورید و اساسا" پایگاه مردمی واژه بیگانه برای شما بوده و هست وبه همین دلیل بازنده این مبارزه شدید؟
آیا سیاستمدارآخوند میباشد که توانست تفکرپوسیده خود را به خورد شما ومردم بدهد ومردم را برعلیه شما بشوراند؟ شما را ترورشخصیتی بکند ودست به کشتار، ترور، به زندان انداختن شما وآوارگی شما ها زد؟ یا شما که نتوانستید تفکربه اصطلاح انقلابی و دمکراتیک و آزادیخواهانه خود را به مردم ارائه کنید وبا یاری گرفتن ازمدیریت، درایت وهوشیاری، دانش و آگاهی و برنامه ریزی دست به تشکیلات حزبی و سازماندهی مردم بزنید؟ ومگذارید مردم ایران وکشورایران دردام وگرواین آخوند فاشسیت بافتد. وخود شما نیزبدست آخوند به زندان به چوبه داروآوارگی ودریوزگی کشیده نشوید؟

آیا سیاستمدارآخوند میباشد که برای بقای رژیم تحمیلی خود برمردم وسرکوب مخالفان رژیم و صدوربه اصطلاح انقلاب خود دست به جنگ با صدام زد؟ وبیشترشما ها راکه خود را سیاسی وسیاستمدارمیدانستید؛ نیزبدامن این جنگ خانمانسوزبکشد وبا ادامه این جنگ به مدت هشت سال. سبب ویرانی چند استان کشور، آوره شدن میلیونها ایرانی ، کشته وزخمی شدن میلیونها ایرانی وبه باد رفتن امکانات کشورشد و دریایان نیزشکست خود را بنام پیروزی درجنگ به خورد شما سیاسیون وسیاستمداران ومردم فلک زده داد؟ یا شما که نه تنها آلت دست آخوند دراین بازی شدید. بلکه نتوانستید با تمامی ناتوانی های که آخوند ازخود دردرازای این جنگ ازخود نشان داد؛ بتوانید کوچکترین کاری ازخود نشان بدهید؟

آیا سیاستمدارآخوند میباشد که با به مزدوری کشیدن گروهی بسیارکوچک که کمترازچند درصد مردم را تشکیل نمیدهند را بنام های به اصطلاح هواداران انقلاب ودرنهایت بنام گروه فشار، خفقان، ترور ووحشت به جان شما ها و مردم ایران به اندازد وهنورهم با همین روش به حکومت سرکوبگرانه خود ادامه دهد وهمه آزادی ها را ازمردم بگیرد؟. یا شما که نه تنها نتوانستید با افشای این روش رژیم؛ ویاری گرفتن ازآن نود وچند درصد مردم زیرسلطه رژیم؛ بتوانید با این گروه نا چیزمزدور، قداره بند، اراذل واوباش که درنقش های گروه فشار، گروه خفقان،گروه تروروگروه وحشت کارکرده و میکنند؛ به پا برخیزید؟
آیا سیاستمدارآخوند میباشد که با همین گروه کوچک مزدور،قداره بند، اراذل و اوباش خود نه تنها دردرون ایران ازآنان برای ترور، وحشت و خفقان استفاده کرده ومیکند،بلکه دربیرون ازمرزهای ایران ودردرون خانه شما دست به ترور و کشتن شما هابزند؟ یا شما که با ندانم کاریهای خود نه تنها به قربانیان این رژیم تبدیل شدید. بلکه امروز ترس و وحشت سرا پای بیشتر شما ها را فراگرفته؟

آیا سیاستمدارآخوند میباشد.که توانسته تمامی منابع کشوررا چپاول کرده وبکند وبا دست ودل بازی های میلیونی و میلیاردی خود ازسرمایه های به غارت رفته مردم ایران دست به گسترش افکارپوسیده و ویرانگرخود که اسلام باشد بزندوآنرا بدیگرکشورها صادرکند. برای سرکوب مردم و مخالفان رژیم دست به ایجاد بهران دردرون و بیرون ایران بزند.مردم ایران را درزندانی بزرگی بنام ایران به گروگان بگیرد. با بدارکشیدن مردم،شلاق زدن، بریدن دست و پا، درآوردن چشم، تجاوزجنسی به نوامیس مردم درزندان، مراکزدولتی و آموزشی، گسترش تن فروشی، بیکاری، بی خانمانی، گرسنگی، دزدی وچپاول بوسیله سرکردگان رژیم وسپاه سرکوبگررژیم که پاسداران باشند، رشوخواری وسرکوب وحشیانه مردم درکوچه و خیابان ونهادینه کردن همه این فجایع رژیم درایران؟ یا شما که نتوانستید با بودن این همه جنایت که این رژیم برای مردم ایران بوجو آورده و می آورد. آنها را درک کرده وکاری ازخود نشان داده وبه یاری مردم بشتابید؟ چرا که اساسا" بیشترشما ها نه تنها ازدرک فجایع آفریده شده بوسیله آخوند عاجزبوده اید وهستید، بلکه درزمینه های با رژیم نیزهمسوی کرده اید و میکنید. دیوانه وار، سردرگم، سرگردان ونفس زنان بدنبال این فجایع دویده اید ومی دوید؟

آیا سیاستمدارآخوند میباشد که با فریب و نیرنگ وانداختن اختلاف وتضاد بین شما که خود را سیاسی و سیاستمدار میدانید ازیک سوشما را به جان هم انداخت. وازسوی دیگرکاری کرد، که شما درلودادن همدیگر، همکاری با رژیم ودریوزگی کردن پیش آخوند؛ کوشش کردید ومیکنید که ازدیگران نیزپیشی گرفته وسرسپردگی ودرماندگی بیشتری ازخود نشان بدهید؟ یا شما که آلت دست این آخوند ها شده اید وهستید؟

آیا سیاستمدارآخوند میباشد که دردرون ایران نه تنها اجازه انتخابات آزاد، تشکیل هرگونه حزب ، کانون وسندیکا یا روزنامه نگاری آزاد یا هرگونه فراخوانی را ازشما ها ومردم ایران گرفته. بلکه با فرستادن چندصدمزدورخود نیزبه کشورهای اروپائی وآمریکائی دربیرون ازمرزهای کشور ودراین کشورها یکه تازمیدان نیزشده؟ یا شما سیاسیون وسیاستمداران ومیلیونها ایرانی که روزی بنام اینکه به اصطلاح جان تان درآن کشوروازسوی رژیم جمهوری اسلامی درخطر بود وبه همین دلیل به آورگی به کشورهای اروپائی وآمریکائی آمده اید تا برای آزادی خود وکشورتان ورساندن پیام مردم ایران به گوش جهانیان کوشش نمائید؟ اما. اما شوربختانه امروزبیشترشما ها . بلکه میتوان گفت همگی شما ها. دراین کشورهای نیزبا توجه با داشتن آزادی وامکانات. دراینجا نیزتحت تاثیرجوایجاد شده ازسوی رژیم وعوامل آن قرارگرفته. وبا پشت کردن به همه ارزشهای انسانی، کشورایران ومردم ایران. به منافع خود وخانواده تان فکرمیکنید
وبه دریوزگی خود دراینجا نیزادامه میدهید؟
آیا شما سیاسی وسیاستمدارهستید که درسایه آزادی وامکاناتی که همگی شما ها دراین کشورهای اروپائی و آمریکائی دارید.دراینجا نیزبنابه همانا نداشتن دانش وآگاهی، درایت وهوشیاری، مدیریت وبرنامه ریزی ،بزدلی ونداشتن شهامت ودلیری وازترس ووحشت آخوند وازهمه بدترپشت کردن به ارزشها واخلاقی انسانی، پشت کردن به مردم ایران و کشورایران. هرگز ازخود نه پرسیده اید که چرا شما نتوانسته اید دست به برنامه ریزی برای یک همبستگی ملی ومیهنی برای ایجاد تشکلات حزبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی زده و درپهنه گیتی وسازماندهی وفراخوانهای میلیونی وهمسوکردن این فراخوانها با مبارزات مردم ایران دردرون کشوربزنید.تا با این کارهای خود ازیک سوی سبب دلگرمی وپشتیبانی مردم دردرون کشوروبیرون کشوربشوید. ازیک سوی نقش سخنگوی مردم دربند ایران را ایفا نمائید. از یک سوی سبب متزلزل شدن رژیم سرکوبگرجمهوری اسلامی بشوید. وازسوی دیگربه دولت های کشورهای میزبان نشان بدهید که آینده ایران وایرانی واداره کشوردردست مردم مبارزوناراضی درون ایران ومیلیونها ایرانی برون مرزی، ناراضی، مخالف رژیم، سازمان یافته، دارای برنامه برای اداره کشوربوده وهست وخواهد بود.نه دردست رژیم سرکوبگرضد مردمی جمهوری اسلامی.

اما شوربختانه شما ها به جای چنین کارهای. امرزو آنچنان درسردرگمی، دردریوزگی، درماندگی، آلت دست شدن رژیم وحتی درزمینه های خود فروشی وهمسوی وحمایت ازبرنامه های ویرانگرانه وضد مردمی ایران غوطه ور شده اید که اگرما بخواهیم به پرسشهای خود ادامه بدهیم.میبایست کتابها نوشت. به همین دلیل ما دراینجا به همین پرسشها اکتفا کرده و داوری را میگذاریم با مردم ایران.


کوروش ایرانی ژانویه 2009

Friday, January 16, 2009

روش فکری حاکم برروستائیان ایرانی وایرانیان اروپائی وآمریکائی

گرفتاری بخشی ازروستائیان ایرانی وروش فکری حاکم برآنان درمورد جنگ بین اسرائیل واعراب درزمان حکومت حاج محمد رضا شاه پهلوی ومقایسه آنان با ایرانیان ساکن اروپا وآمریکا که امروزدرسایه حکومت های دمکراتیک این جوامع آزاد زندگی میکنند وخود را نیزروشنفکرمیدانند وبرخورد و روش فکری آنان درمورد جنگ بین اسرائیل و اعراب.
من خود یک فرد روستا زاده هستم که درزیرسایه رژیم شاه بزرگ شده ام. درآن زمان نیزرژیم شاه بنابه دلائل سیاست های خود دست به پخش خبرهای گوناگون ازجنگ بین اسرائیل واعراب میزد. به همین دلیل بشترمردم ایران بویژه روستائیان فلک زده و نگونبخت زیر سلطه رژیم شاه هم گفتگویشان درمودراین جنگ بود.
من وبیشترروستائیان البته ازسوی کسانی که درروستا رادیوداشتند، خبرهای رادرمورد جنگ می شنیدیم. درآن زمان ودرآن مکان من متوجه این مسئله شدم که بیشتراین روستائیان فلک زده ونگونبخت، که خود دربدترین شرایط زندگی میکردند. برای نمونه ازداشتن آب لوله کشی محروم بودند. برق نداشتند، راه و جاده نداشتند، تلفن نداشتن، درمانگاه، پزشک، دبستان، دبیرستان نداشتند وازامکاتات رفاهی بی بهره بودند. به جای فکروچاره اندیشی درمورد موارد یاد شده ، گرفتاری ها ومسائل روزانه خود ودیگرهم میهنان خود. بیشترگفتگوها یشان درمورد جنگ بین اسرائیل واعراب بود. اینان نه تنها دراین مورد گفتگو میکردند.بلکه بیشترآنان و درخیال خود راه حلهای گوناگونی نیزبرای حل این جنگ داشتند.
امروزمن روستائی زاده و بزرگ شده زیرسایه رژیم شاه. بدلیل حاکم شدن حکومت اسلامی. آنهم ازگونه ناب محمدیش واشغال چند ین باره کشوری بنام ایران. من نیزیکی ازاین ایرانیانی ساکن اروپا و آمریکا شده ام. گرفتاری امروزمن با این ایرانیان ساکن اروپا وآمریکا همانی است که با روستائیان نگونبخت و فلک زده داشتم و آن اینکه که من روزانه شاهد این هستم،( می شنوم ومی بینم) که بیشتراین ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا که دراین جوامع آزاد و دمکراتیک زندگی میکنند. همان روش فکری را درمورد جنگ بین اسرائیل واعراب دارند که روستائیان فلک زده دررژیم حاج محمد رضا شاه پهلوی داشتند. با این تفاوت که اینان نه تنها مشکلاتی همانند: راه، جاده، دبستان، دبیرستان، درمانگاه، آب لوله کشی، برق، تلفن، پزشک، درمانگاه وامکانات رفاهی همانند روستائیانی که درزیرسایه حکومت شاه زندگی میکردند را نداشته وندارند. بلکه ازامکانات رفاهی بسیاربالای نیزبهرمند هستند وازاین امکانات به بهترین وجه ممکن نیزاستفاده کرده ومیکنند.

اما این ایرانیان ساکن اروپا وآمریکا با این ویژگیهای نام برده شده، فراموش کرده اند یا اینکه نمی خواهند به پذیرند که درکشوراشغالی شان چه میگذرد. اساسا" اینان برای چه وبه چه دلیل ودلائلی کشورخود را ترک کرده و به این کشورها آمده اند.
رژیم جمهوری اسلامی حاکم برمردم و کشور ایران سنگسار، درآوردن چشم، بریدن دست و پا وانگشت، بدارزدن، تیرباران،شلاق زدن، ازکوه یا بلندی پائین انداختن، ایجاد ترس و وحشت، به زنجیرکشیدن زنان ایرانی ، بیکاری، تن فروشی، کاروولگردی کودکان، انحرافات جنسی، گرفتن آزادیهای مردم ایران.بی خانه مانی ، نداشتن مسکن،گرسنگی، بیماری، فریب، نیرنگ،دروغگوی، تظاهر، سرکوب،خفقان، ترورو روشوه خواری را درکشورشان که ایران باشد نه تنها به ارمقان آورده، بلکه اینها را نهادینه نیز کرده . رژیم جمهوری اسلامی حاکم برایران با گروگان گرفتن مردم ایران دست به چپاول مردم و کشورایران وفرستادن سرمایه های این مردم وکشوربرای مذهبی های فلسطینی، لبنانی، آفریقائی، آمریکائی، اروپائی پاکستانی،ترکی، افغانی وبشترکشورهای درپهنه گیتی دست زده.

اما امروزبیشتراین ایرانیان اروپا وآمریکا نشین با فروختن خود به این رژیم حاکم برایران بیشتربه توریست های رژیم جمهوری اسلامی تبدیل شده اند وهمزمان ادعای روشنفکربودن نیزکرده ومیکنند. این بخش ازایرانیان با این ویژگیها ی خود وبا وجود فجایع یاد شده بالا درکشورشان ایران . به جای اندیشیدن به فجایع یادشده درکشورشان، که از سوی رژیم جمهوری اسلامی برسرهم میهنانشان آمده و میرود وچاره اندیشی دراین مورد.اینان همه این ها را فراموش کرده اند و میکنند. این توریستان جمهوری اسلامی حتی یک نوشته یک کلمه درمورد فجایعی که رژیم جمهوری اسلامی درکشورایران و برای مردم ایران ایجاد کرده و میکند، ننوشته وسخنی نگفته اند.

سخن روزاین ایرانیان ساکن اروپا وآمریکا نیزهمانند روستائیان مسئله جنگ بین اسرائیل واعراب میباشد. اینان نه تنها دراین موردگفتگو میکنند. بلکه درتحلیلها آبکی خود راه حل برای حل این مشکل را نیزازخود ارائه میدهند.
شرم وحیا، دانش، شعور، خرد وآگاهی، یک جو، یک سرسوزن غیرت، همت هم چیزی خوبی است. البته اگراین بخش ازایرانیان ساکن اروپا و آمریکا داشته باشند.

باسپاس کوروش، ششم ژانویه 2009