Tuesday, March 24, 2009

خواستها، توقعات وانتظارات

خواستها، توقعات وانتظارات.

من یک مسلمان هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی ، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد اسلام ومقدسات مسلمانان دست برداشته وبه اسلام ومسلمانان بدگوئی نکنید.

من یک سلطنت طلب هستم وازشما میخواهم به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل ونقادی درمورد سلنطت طلب و خاندادن پهلوی دست برداشته به حکومت سلطنتی، شاهنشاه آریا مهر، خاندان اوومن سلطنت طلب بد گوئی نکنید.

من یک کمونیست هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد کمونیست و سوسیالیست دست برداشته. به کمونیست وکمونیستها بدگوئی نکنید.

من یک توده ای هستم وازشما میخواهم که به عقیده، ایمان واعتقاد من احترام گذاشته، دست ازبررسی، تجزیه تحلیل و نقادی درمورد حزب توده وتوده ی ها دست برداشته به حزب توده وتوده ای ها بدگوئی نکنید.

من یک مجاهد هستم وازشما میخواهم که شما دست ازبررسی، تجزیه تحلیل ونقادی درمورد مجاهدین واسلام دست برداشته به مجاهد، اسلام واعتقادات مسلمانان وهواداران مجاهدین بد گوئی نکنید.

اگرشما ازاین کارخود یعنی نقد و انتقاد، تجزیه و تحلیل و بررسی دست برداشته وبه تبلیغ وتمجید وزنده نگهداشتن آنچه من مسلمان بدان ایمان دارم، مقدسات من واعتقادات من بپردازید. درآن زمان من وهمفکران من به شما گوش خواهیم داد. یا اینکه اساسا" شما ازاین کارهایتان که دربالا بدان اشاره شد دست برداشته وازخواص چغندر، زردک ، هویچ، پیاز، سیر، گردو، پختنی ها، پوشیدنی ها وچیزهای همانند اینها گفتگوکنی. آنزمان شما هم به عقاید من ودیگران احترام گذاشته اید. هم اینکه بیطرف بودن خود را نشان داده اید ومرا ودیگران را ازخود نرنجانیده اید.

پاسخی کوتاه و فشرده به خواستها، توقعات وانتظارات بالا

من فکرمیکنم اگرمن دراینجا به خواستها، توقعات وانتظارات یکی ازاین افراد بالا که خود را مسلمان میداند پاسخ بدهم. دراساس به همه افراد بالا پاسخ داده ام.
همانگونه که میدانید. امروزدرپهنه گیتی بیش ازشش میلیارد انسان زندگی میکنند. باورمن این است که درازای هرفرد یک ایده لوژی وجود دارد. اکنون اگرما بخواهیم بنابه خواست افراد یاد شده دربالا به اعتقادات، مقدسات وباورهای اینان به اصطلاح احترام بگذاریم. پس دیگرجای برای سخن گفتن برای کسی باقی نمانده ونمی ماند. اما من با نقادی، تجزیه وتحلیل وبررسی این ایده لوژیها، مذاهب، اعتقادات وباورها. کوشش کرده و میکنم که زمینه گفتگوبین انسان ها با دیدگاه های گوناگون وبرخوردی سازنده برای رشد وبالا رفتن بینش فکری برای انسانها فراهم نمایم.
برای من اساسا" چیزی مقدس نبوده ونیست. اگرمقدسی برای من باشد آن خود انسان است و بس. برای من این انسان و انسانیت اوست که همیشه مقدس بوده، هست و خواهد بود وهیچ نیرو وهیچ کسی این پروانه را نداشته،ندارد ونخواهد داشت که به انسان، انسانیت وبه آزادیهای اوخدشه وارد بکند.

من میخواهم به شما بگویم که من چون خود یک انسان آزاده هستم. به اعتقادات، برداشت ها وباورهای همه انسان ها احترام گذاشته ومیگذارم و خواهم گذاشت. اما احترام گذاشتن به عقاید دیگران این نیست که این افراد آزادی را ازمن بگیرند. یا من این پروانه به شما بدهم وبا خود سانسوری خود. اسیروگرفتارعقاید وتفکرات فاشیستی شما بشوم.
یک نمونه کوچک و گویا. من اساسا" به خدا باورندارم. آیا میتوانم ازشما بخواهم یا اینکه ازشما این انتظار را داشته باشم که شما با باورداشتن به خدا به عقیده من بی خدا بی احترامی کرده اید ومیکنید؟ اما شما که به خدا باوردارید. من بی خدا را که به خدا باورندارم. متهم کرده ومیکنید که به اعتقادات شما احترام نگذاشته و نمیگذارم. شما دریک کلام میخواهید که برداشت های و باورها خودتان را برمن تحمیل کرده وبنماید. و آن اینکه من ازکسب دانش وآگاهی، نقد وبررسی، تجریه وتحلیل مسائل و گفتگودرمورد پدیدهای سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی وغیره دست بردارم.

من به شما این پروانه را نداده ونخواهم داد که شما تصمیم بگیرید که من چگونه باندیشم، چگونه زندگی بکنم وچگونه سخن بگویم. شما میبایست این را بدانید که تفاوت بسیارزیادی است بین احترام گذاشتن وپذیرفتن. اگرمن میگویم که به عقیده شما ودیگران احترام گذاشته و میگذارم. این بدان معنی نبوده ونیست که من عقیده یا عقاید شما و دیگران را پذیرفته ام. یا اینکه شما بخواهید آزادی فکرکردن، اندیشیدن، کسب دانش وآگاهی، تجزیه و تحلیل و گفتگو درمورد پدیدها را ازمن بگیرید.
شما به خدای خوداعتقاد داشته ودارید، به اسلام خود و پیامبر ورهبران اسلامی اعتقاد داشته و دارید. من انسان آزادیخواه وهمفکران من نیزبه این اعتقادات شما احترام گذاشته ومیگذارم. اما این بدان معنی نیست که ما اعتقادات شما را پذیرفته ایم . این بدان معنی نیست که ما ازکسب دانش وآگاهی، نقد و بررسی آنها دست برداشته ایم وسکوت کنیم.
شما میبایست این را بدانید که من یک انسان آزاده برخلاف شما به خدا، به اسلام به پیامبرورهبران اسلامی شما اعتقاد نداشته وندارم و باورمن این بوده وهست که اساسا" خدا ساخته ذهن انسان ها بوده وهست واین انسان است که خدا را آفریده. برخلاقف آنچه شما فکرمیکنید که این خداست که انسان را آفریده.

من باورم داشته ودارم که دین یک درودکانی است که گروهی شیاد، فریب کاروحلیه گربرای سوء استفاده کردن ازنا آگاهی تود های مردم آن را بکار گرفته و میگیرند وخواهند گرفت. باورمن این است که پیامبرشما یک شیاد، یک فریب کار،یک آدم کش، یک جاه طلب ، یک زنباره یا بهتربگویم یک بچه بازی( ازدواج یک فرد جاه طلب 53 ساله با یک دختر بچه 9 ساله، که در سن 7 سالگی او را به نامزدی خود درآورده) بیش نبوده. وویژگیهای دیگررهبران اسلامی هرکدام اگربیشترازاین ویژگیهای که برای پیامبراسلام شما نامبرده شده، نبوده ونباشد کمترنیست.

اسلام برای من یک مذهبی است که خطرناکترازنژاد پرستی است. خطرناکترازمواد مخدربوده وهست. این شما مذهبی ها بوده اید و هستید که دردرازی تاریخ بویژه درکشوری بنام ایران به عقاید واندیشه دیگران احترام نگذاشته اید و نمیگذارید. این شما مذهبی ها بوده وهستید که درسایه دیکتاتورهای که خود را اسلام پناه می نامیدند وشوربختانه به شما میدان داده بودند ودستتان را بازگذاشته بودند که شما تاریخ را تحریف کنید وبکنید ویاوه گوی های خود را بنام تاریخ به خورد مردم داده وبدهید. این شما مذهبی های بوده اید وهستید که خون آشام ترین افراد را بنام پیامبروبنام امام به خورد این مردم داده اید ومیدهید. این شما مذهبی ها ی یک کتابه بوده وهستید که یاوه گوی های نوشته شده دراین کتاب وافکار پوسیده تان را به زورشمشیروجرایم مالی هنگفت به خورد این مردم داده اید ومیدهید. این شما مذهبی های بوده اید و هستید که همه آزادیها را ازمردم گرفته اید و میگیرید ودرتمامی مسائل روزانه اودخالت کرده ومیکنید. یکی ازنتایج ویرانگرانه این کارهای شما همین است که من به همراه میلیونها ایرانی ازکشورخود آواره شده و 72 میلیون ایرانی درون ایران بوسیله رژیم مذهبی حاکم برایران بگروگان گرفته شده ودرزندانی به بزرگی ایران گرفتارآیند وحاکمان مذهبی حاکم برآنان کشورشان راچپاول کرده و میکنند وهزاران فجایع انسانی دراین کشورآفرید و می آفرینند.

اگرشما خود را امروزمسلمان میدانی واین مسلمانی راکورکورانه به ارث برده ای وبه همراه همفکران خود وبنا به اعتقاداتی که دارید. میلیون ها انسان آزادی خواه را کشته اید، میکشید و خواهید کشت وآماده هستید که با کشتن تمامی انسانهای آزادیخواهی که همانند شما نمی اندیشند ریشه آنها را برای همیشه درگیتی از میان برداشته. من این پروانه را به شما نخواهم داد که تفکر فاشیستی خودتان، مذهب فاشیستی خودتان، اندیشته فاشیستی خودتان را ادامه داده ویکه تاز میدان شده وهمه آزادیهای انسان را ازاوسلب نمائید.

ما انسانهای آزادیخواه وهمفکران ما هرگزبه این کارهای یاد شده دربالاد که شما وهمفکرانتان دست زده اید ومیزنید. هرگزدست نزده ایم و نخواهیم زد. چراکه چنین کارهای، تنها درچهارچوب تفکرات فاشیستی شما انجام پذیر بوده و هست . برای نمونه به من بگوید کدام انسان آزادیخواه و بی خدای راشما میشناسید که انسان های را که به خدا اعتقاد داشته ودارند کشته وبکشند. اما شما که به خدا اعتقاد دارید نه تنها به این نابخردی، بی دانشی ونا آگاهی خود بالیده اید ومی بالید. بلکه میلیونها انسانهای آزادیخواهی را که به خدا اعتقادی نداشته وندارندرا کشته اید ومیکشید. وبه این جنایت خود نیزافتخارکرده و میکنید. شما اساسا" نه تنها انسانهای بی خدا ودگراندیشانی که به خدای شما به الله شما اعتقاد نداشته و ندارند را آدم به حساب نیاورده و نمی آورید. بلکه کشتن آنان را نیزبرای خود یک وظیفه دینی و الهی دانسته ومیدانید. شما نه تنها ازکشتن میلونها انسانها هیچ ترس ونگرانی نداشتید و ندارید. بلکه به این آدمکشی خود نیزمباهات کرده اید ومیکنید. من نمیخواهم که دراین نوشته به همه مسائل پوچی همانند بهشت وجهنم خیالی وهزاران خرافاتی که به خورد شما داده شده وتنها درتفکرات پوسیده شما میتوان یافت اشاره بکنم .

من امید وارم که همین چند نکته پاسخی باشد به خواستها، توقعات وانتظارات شما. اگرشما سخنی برای گفتن دارید. اگربه انسان وآزادی اوباوردارید که ندارید. اگرخود را نماینده الله آدمکش خود نمیدانید وتحمل دگراندیشان را دارید که ندارید. اگریاد گرفته اید که به عقاید واندیشه دیگران احترام بگذارید که نمی گذارید و تا کنون نگذاشته اید وصد ها اگرهای دگر.بفرمائید ودرگفتگوشرکت کرده ومسائل خود را بیان بکنید. تا دیگران هم به آن گوش فرا بدهند.

کوروش دهم ژانویه 2009