Friday, January 03, 2014

مسلمانان ایرانی نه تنها تجاوزگران به آبااجداد وغارتگران کشورشان را می پرستند بلکه به آنان افتخارنیزکرده ومیکنند!

مسلمانان ایرانی نه تنها تجاوزگران به آبااجداد وغارتگران کشورشان را می پرستند بلکه به آنان افتخارنیزکرده ومیکنند!

آقای ایرانی گرامی

فرصت کردم که قسمتی از نوشتۀ شما را ببینیم و طبق خواستۀ شما نظرم را به اختصار در ذیل می آورم. 

در اینکه رژیم ولایت مطلقه فقیه، یکی از عوامل اصلی وضع موجود در میهن ماست، با شما موافقم. این رژیم با تبعیض بر علیه دگراندیشان و نیز با تبعیض قومی، به آزادیهای اولیه ایرانیان را مورد تجاوز قرار داده است. 

مساله این نیست که گردانندگان این رژیم عرب هستند و یا فارس؛ مسلمان هستند و یا بهایی؛ مساله اینست که با عناوین مختلف، بر علیه عدۀ دیگری از انسانها تبعیض برقرار میکنند و به حقوق بشر، بدین بهانه به شکلهای مختلف تجاوز میکنند. با احترام به شما و نظر شما، تصور من اینست که برای برقراری و پیشبرد و استقرار مردمسالاری در ایران، و برای رسیدن دموکراسی به نقطه ای غیرقابل بازگشت در وطن، لازم و بلکه حیاتی است که افراد و هسته های مردمی، همان کژراه رژیم را به شکلی دیگر و با صورت ظاهری دیگری طی نکنند. سوالی که هر فعال سیاسی در جهت مردمسالاری ایران لازم است به آن (لااقل برای خودش) پاسخ روشن داشته باشد اینست که از خو بپرسد که آیا پندار و کردار و گفتار من و هسته ای که در آن فعال هستم، همانا از جنس رژیم است یا نه و اگر آنها با غیر مسلمانان آن میکنند که میکنند،  من هم با مسلمانان همان کار را خواهم کرد؟ اگر آنها با فارسها یا کوردها این میکنند، آیا من هم همان تجاوزات را به حقوق انسانهای مسلمان و قوم عرب خواهم کرد؟ اگر شخص شما فردا عنان امور کشور را در دست داشته باشید، با چندین میلیون ایرانی مسلمان و عربهای ایرانی خوزستان چه خواهید کرد؟

یادآور میشوم که بخش بزرگی از زندانیان سیاسی و اعدام شده گان توسط همین رژیم اسلامی، خود را مسلمان میداننند و و تعداد بسیار از زندانیان سیاسی و اعدام شدگان جنوب وطن ما، که توسط این "رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی" به این سرنوشت دچار شده اند، از نژادعرب هستند ولی بسیار جانفشانه ها برای آزادی و استقلال ایران و حفظ تمامیت عرضی وطن کرده اند.

به مناسبت سالگرد لائیسیته، که از ارکان اصیل آن نفی تبعیض است، یک مقاله و دو مصاحبه را برای شما ارسال میدارم. 

به امید آزادی وطن و هموطن

با مهر و احترام


بادورود برشما هم میهن گرامی آقای دکترعلی صدارت!

درپاسخ خودت به نکاتی اشاره کرده ای که مرا مجبورکرد این پاسخ را برایتان بفرستم. من می خواهم به شما بگویم که تفاوت من با شما این است که من کوشش کرده ام ومی کنم که یک فرد آزادیخواهی باشم. فرد آزادیخواهی که برای آزادی انسان، ارزشها وکرامت انسانی مبارزه کرده ومی کند. برای من ملیت، قومیت، نژاد ومذهب مسئله یا گرفتاری نبوده، نیست ونخواهد بود.

اما شما فردی هستید مسلمان که باد اسلام درون شکمتان پیچیده ودرد اسلام ومسلمانی دارید. شما اگربا یک نگاه انسانی وپژوهشگرانه به اسلام وتاریخ اسلام بنگری. نه تنها ازاین مذهب فاشیستی دفاع نخواهید کرد. بلکه ازمسلمان بودن خود نیزشرمنده خواهید بود. شما اگر به این می اندیشید که اگر شما درزیرسایه مذهب فاشیستی بنام اسلام وحکومت دیکتاتوری و اسلام پناه حاج محمد رضا شاه پهلوی تربیت نشده بودید واین مذهب را ازپدرومادرخود به ارث نبرده بودید.  آیا بازهم خود را مسلمان می دانستید ودرد اسلام داشتید؟!
حاج محمد رضاشاه پهلوی درحکومت دیکتاتوری و اسلام پناه ه خود نه تنها دویست هزارآخوند تربیت نمود. بلکه دست آنان را درهمه کارها نیزآزاد گذاشت. هرماه نیزبه بتکده خراسان می رفت تا جاروکشی این بتکده را بکند! خود را کمربسته این بتکده می دانست! هرچند که درکشوری بنام سوئیس نیززندگی کرده بود ومدارک دانشگاهی نیزازاین کشورداشت!

شما نیزامروز با یدک کشیدن پیشوند دکتری. درکشورآمریکا زندگی گزیده اید. اما همانند آخوندها آدمکش حاکم برکشور ومردم ایران ودیگراسلامگرایان درد اسلام دارید. الله موهوم تو یک عرب می باشد. پیامبرتو یک زنباره ، یک برده فروش، یک غارتگر که کارغارتگری گروهی را دربین اعراب بیابانگرنهادینه کرد وبا کشت وکشتاروغارت وبه بردگی گرفتن مردان زنان کودکان وفروش آنان این فرد جاه طلب عرب بیابانگرد وبچه باز را پیامبرخودت دانسته و میدانی! قبله گاه تو ودیگرمسلمانان بتکده عربستان سعودی است! آدمکشان عرب بیابانگرد را بعنوان امامان خودت گزیده ای! کتاب وحشتی بنام قرآن را بنام کتاب الله موهوم عرب خودت می خوانی وبا مقدس نمودن این آدمکشان والله موهوم خودت. ازدیگرانسانهای آزاده وآزادیخواه  آزادی سخن گفتن را گرفته اید و اگر اینان بخواهند سخنی درمورد این این بتها بگویند. شما آنان را بعنوان توهین به مقدسات تهیده به کشتن کرده و می کنید.

امروزه بیشتراین کسانی که توازآنان بنام عرب نام برده ومی بری. اسیراین مذهب فاشیستی شده اند وبرادرکشی جنگ وویرانی هستی ونیستی این عربها را درنوردیده وهمه درآتش این مذهب فاشیستی سوخته ومی سوزند. توی مسلمان آمریکا نشین نیزهمانند همفکران خودت آخوند ها واسلامگرایان باد اسلام درشکمتان پیچیده ودرد اسلام دارید! سخن ازاین میگوید که درایران میلیون ها عرب هستند که مسلمان نیزهستند وازمن می پرسید که با این عربهای مسلمان چه خواهم کرد؟!

من برای شما مسلمان که درد اسلام دارید. میگویم که آخوند ها نیزهمانند شما ازاین نیزپا را فراترگذاشته اند ومیگویند. شما با یک ایران اسلامی که بیشترازنود درسد مردم آن مسلمان ( شیعه) هستند می خواهید چه بکنید؟! من به شما می خواهیم بگویم که من هیچگونه گرفتاری با این مسائل نداشته وندارم. چرا که من همانند تو مسلمان نبوده و نیستم. من همانند توازدیدگاه مذهب فاشیستی اسلام وبعنواند یک مسلمان به این مسائل نگاه نکرده ونمی کنم. من بعنوان یک انسان آزادیخواه و ازدیدگاه انسانی به همه کسانی که درایران اشغالی زندگی می کنند. بعنوان یک انسان وشهروند ایرانی نگاه کرده ومی کنم. به انسان بودن وانسانیت آنان وآزادی آنان نگاه کرده ومیکنم. به اینکه همه اینان درسایه یک سیستم دمکراتیک مردمی برابربوده وخواهند بود.

شما به کلمه عرب بسیارسطحی نگاه کرده ومی کنید. به همین دلیل برادشتان نیزبسیارسطحی است.  من دراینجا کوشش می کنم به چند مورد اشاره نمایم. امروز این هشتادمیلونی که خود را ایرانی می دانند بیشتر نامهای آنان با علی آغاز می شود و با مهدی نیزبه پایان می رسد. درجای هم که برای نامگذاری نام کم می آورند. نامها را دوقولو وسه قلو کرده وآزآنها استفاده میکنند. امروز فراریک عرب بیابانگرد ازمکه به مدینه تاریخ کشورتو را تشکیل داده! بگونه ای که گوی شما واین ملت هویت و تاریخ خود را ازدست داده اند. شما وملتی که به هویت خود پشت کرده باشد. به تاریخ خود پشت کرده باشد. به آبا اجداد خود پشت کرده باشد. یک ملتی بدون هویت وبدون تاریخ که آرمان شهرخود را درمذهب فاشیستی بنام اسلام جستجو کرده ومیکند. آینده ای بهترازاین نخواهد داشت.

شما اسلامگرایان که باد اسلام درشکمتان پیچیده ودرد اسلام دارید. شوربتخانه ماله بدست گرفته اید تا جنایتهای این مذهب فاشیستی را. کسانی که به زنان ودختران این کشوروآبا اجداد تو واین ملت تجاوزکردند وامروزنیزاین جنایت خود را ادامه داده ومید هند ومردان زنان ودختران این کشوررا به بردگی کشیده وبعنوان برده فروختند ومی فروشند را ماله کشی کنید و به این جنایتهای آنان شکل انسانی نیزبدهید!

شما نیزهمانند آخوند ها سخن ازاین می گوید که رژیم شاهنشاهی سرنگون شد! کدام رژیم شاهنشاهی؟ اگر آدم کمی سواد تاریخی داشته باشد. باید این رابداند که تنها درزمان هخامنشیان سیستم شاهنشاهی براین کشوربرقراربود. تنها این بخش ازتاریخ این کشوراست که مایه افتخاراین کشورودیگرانسانهای آزادیخواه درپهنه گیتی بوده وهست. پس ازحمله اسلامگرایان به این کشورودراین یک هزاروپانسد سال گذشته. این ترکهای ومغولهای مسلمان شده آدمخور به ویژه ترکهای آسیای مرکزی بودند که دراین کشورتحت عناوین سلطان وخلیفه وبا یاری این آخوند ها حکومت کرده اند.

این آخوند ها بودند که بیش ازیک سوم این کشوررا درجنگ چالدوران با شعارتوخالی که موهومی بنام مهدی موعد به کمکشان خواهد آمد را ازدست دادند! پس ازآن نیزتوجیه کردند که اگر اینان مسلمان واقعی بودند وبه موهومی بنام مهدی ایمان داشتند. این مهدی به کمکشان می آمد واگر نیامد. دلیلش این بود که اینان ایمان کامل به این موهوم نداشتند!

شما نیزازهمان کلماتی استفاده می کنید که آخوند دردهان شما گذاشته. شما ازحکومت دیکتاتوری اسلام پناه حاج محمد رضا شاه پهلوی این مردک مسلمان یاوه گو. بعنوان رژیم شاهنشاهی یاد میکنید! بدون اینکه بدانید اساسا" رژیم اشغالگر فاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران محصول وثمره رژیم دیکتاتوری واسلام پناه حاج محمد رضا شاه پهلوی این مردک هذیانگو بوده وهست( نهالی است که او دردوران رژیم دیکتاتوری واسلام پناه خود کاشت ، آبش داد ونگهابان این نهال بود!) دلیل این گرفتاری تو نیزاین بوده وهست که آخوند اسلام را درون یکا یک سلوهای مغزتو  ودیگرکسانی که خود را مسلمان می نامند جای داده. توهرگزبه این نه اندیشده ای وازخود نه پرسیده ای که چرا در کشورتو یک سری ازآخوند ها دستارسیاه برسردارند ویک سری دستارسپید! برای اینکه آخوندی که دستار سیاه به سردارد وپیشوند" سید" (به عربی یعنی آقا) را نیزبرای خود برگزیده . می خواهد بگوید که حتی آخوندی که دستارسپید برسردارد ازجنس آنان نیستند!

شوربختانه بیشتراین مردم بی هویت شده ایران نیزازاین آخوند ها با دستارسیاه درشکل گروهی بنام سادات( آقایان!) نام برده ومی برند! امروز نیزاین دوگروه( آخوند با دستارسیاه ودستارسپید) جنایت پیشه، جنایتکار، آدمکش؛ زنباره، شکم پرست، پول پرست، جاه طلب، فریبکار، نیرنگ باز، دین فروش، آدمخوار، ضد ایرانی و فرزندان خلف محمد عرب بیابانگرد. دست دردست همداده وبا گزیدن نامهای موهومی همانند حجت السلام وآیت الله کمربه سرکوب این مردم ایران وغارت کشوروبرپائی یک حکومت ناب اسلام محمدی زده اند. شما مسلمانان بی هویت نیزنه تنها به آبااجداد، گذشته خود، تاریخ خود، فرهنگ خود پشت کرده اید. بلکه ازاین جنایت کاران وآدمکشان وبا احترام کامل ازآنان بنام حجت السلام(یاوراسلام) وآیت الله (نشان الله) نام برده ومی برید.  من اگربخواهم دراین مورد سخن بگویم. نیازبه نوشتن دهها کتاب دارم. تا بتوانم بخشی ازاین جنایت وکاراین مذهب فاشیستی بنام اسلام را که توبه ارث برده ای را به تونشان بدهم.

فراموش نکنید شما دارای یک مغ می باشید که درون سرتووبین دوتا گوشهای توقراردارد. این مخ تشکیل شده ازمیلیارد ها سلول. اگرشما توانستی با یاری گرفتن ازاین مخ. دست بکار پژوهش بشوی. من می خواهم بگویم که شما نه تنها هر گزدرد اسلام ومسلمانی نخواهید داشت. بلکه ازمسلمان نامیدن خود نیزشرمند خواهید شد. درآن زمان است که هرآنچه درتوانی داری بکارخواهی برد تا دست بکارافشای هرچه بیشتراین مذهب فاشیستی بشوی ونه تنها خود را ازاین که گرفتارش شده ای به رهانی. بلکه به یاری دیگر کسانی نیزبه شتابی که دراین گندآب وباتلاق فرورفته اند.

اما شما باید این را بدانید که درون این میلیاردها سلولی که درون مخ تومی باشد. درون هرسلولی یک آخوند نهفته است. درنتیجه افکارتواسلامی است. رفتارتو اسلامی است. کردارتواسلامی است. ادبیاتی که ازآن استفاده می کنی اسلامی است. دردرون خیالات خودت نیزیک اسلام خیالی پرورانیده ای وآرمان شهرخود را درون این اسلام خیالی خودت جستجو کرده و میکنی. به همین دلیل هرگزنیزنمی خواهی بپذیری که اسلام یک مذهب فاشیستی است که پایه ریزی شده است برغارت، کشتار، آدمکشی، برده فروشی، برادرکشی وپاشیده شدن خانواده ها. تو ودیگرکسانی که خود را مسلمان می نامید. به موهومات همانند الله عرب و دنیای خیالی بهشت وجهنم باوردارید.به کشتن دیگرانسانهای که شما ازآنان بنام کافر نام برده ومی برید وریختن خون آنان. به غنیمت گرفتن اموال وداریهای آنان. به اسیری بردن فرزندان آنان و برده کردن آنان. تجاوزبه نوامیسشان را صواب وجهاد درراه موهومی بنام الله وخرید بهشت برای خودتان دانسته ومیدانید. فاشسیتها نیزهرگزاینگونه نه اندیشیده ونمی اندیشند که شما مسلمانان می اندیشید!

شما آنچنان دچاراین موهومات بوده وهستی که آزاد بودن، آزاد اندیشیدن، آزادسخن گفتن مرا که افکاراسلامگرای تو و اسلامگرایان حاکم برکشورایران وموهوماتی که شما ازآنان وآنها بنام مقدس نام برده وفرهنگ مقدسگرای را دربین مردم و برای فریب مردم گسترش داده ومی دهید را روشی همانند رژیم حاکم کنونی ایران می دانید( "جنس رژیم")! شما اگرکمی شرافتمندانه به خود وافکارخودت نگاه بکنی. خواهی دید که شما دربیشترازنود درسد با این آخوند های آدمکش حاکم برایران ودیگر اسلامگرایان نکات مشترک داشته ودارید. من اگر بخواهم همانند شما ودوستان شما که آخوند ها واسلامگرایان باشند. ازفرهنگ مقدسگرای یا تقدسگرای سخن بگویم وکلمه مقدس را بکارببرم. باید به شما بگویم که برای من این انسان بوده وهست که مقدس می باشد. هیچ کسی، هیج مذهبی وهیچ حکومتی نیزاین پروانه را نداشته وندارد که آزادی را ازاین انسان مقدس گرفته وبگیرد.

شما هرگزازخود نپرسیده ونمی پرسید که دردرازای بیش ازیک سد وپانسد سال. که این مذهب فاشیستی براین کشورو مردم کشورتحمیل شده. به جزکشتار، غارت کشور، سرکوب مردم، ایجاد برادرکشی، ازهم پاشیده شدن خانواده ها، ویرانی کشور، به قهقرا کشیدن مردم، گرفتن آزدای ازمردم، نابودی فرهنگ وتاریخ این کشور. مگراین مذهب فاشیستی واسلامگرایان بی هویت کاردیگری نیزکرده اند ومی کنند؟! اگر چنین بوده وهست. به چند تا ازکارهای سازنده ای که شده و می شوداشاره نمائید. باورداشته باشید که من همه سخنان خود را پس خواهم گرفت. بسیارشگفت آوراست که مسلمانان ایرانی نه تنها تجاوزگران به آبااجداد وغارتگران کشورشان را می پرستند بلکه به آنان افتخارنیزکرده و میکنند! اساسا" یا اینان ازتخم همین متجاوزگران هستند یا اشکالی درژنه آنها وجود دارد!

هم میهن گرامی کوشش کن با یاری گرفتن ازخرد ودانش وآگاهی. درگام نخست خودت را ازدرون این گندآبی بیرون بکش که مذهب فاشیستی بنام اسلام برای تو فراهم کرده. درگام دوم اگرتوانستی با گسترش خرد ودانش وآگاهی ونقد مذاهب فاشیستی بویژه مذهب فاشیستی بنام اسلام ومقدسات . بتوانی ازآنان که بنام عرب نام برده ومی بری کمک نموده. تا شاید آنان نیزبتوانند ازدرون این گند آب بیرون آمده وانسان وانسانیت خود را دریابند. به هرروی برای انسان بودن، انسانی زندگی کردن وگرامی داشتن کرامت وارزشهای انسانی هرگزدورنشده ونخواهد بود. ازسخن من نرنجید. چرا که من بی پرده سخن میگویم.

کوروش ایرانی سوم دسامبر دوهزارو سیزده میلادی

Tuesday, November 12, 2013

یازدهمین شعبده بازی رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران تحت عنوان" انتخابات رئیس جمهور"!

یازدهمین شعبده بازی رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران تحت عنوان" انتخابات رئیس جمهور"!        
چند ماه پیش ازآغازاین شعبده بازی ازسوی رسانه های گروهی گوناگون شنیده می شد که همه گفتگو ازجنگ گرگهای می کردند! بیچاره گرگها. این برای هرفرد خرد مند وآزادی خواهی درد آوراست. زمانیکه می شنود کسانی این خون آشامان، این غارتگران، این تجاوزگران، این ویرانگران هستی ونیستی، این پایمال کنندگان همه ارزشهای انسانی و لگدمال کنندگان انسانها. با  گرگها تشبیه می شوند! کسانی که مدارک گوناگون دانشگاهی نیزبا خود یدک کشیده ومی کشند وخود را مخالف این رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلام عربی حاکم برایران نیزمی دانند. نشستند ودربیشتر رسانه های گروهی گفتگو ازجنگ گرگها کردند!

اینان گفتند: "امسال سال سرنوشت سازخواهد بود"! سخن ازاین گفتند که:" امسال جنگ داخلی درایران آغازخواهد شد"! شوربختانه چنین گفتها ازسوی همه افراد وگروه ها. ازچپ چپ تا راست راست شنیده شد! ازکسانی شنیده شد که سی سال پیش ازاین. خود را چپ وکمونیست وسوسالیست می دانستند. اما امروزبیشتراین تفاله ها وپس مانده های فکری که بیشترشان نیزگرفتاری وعقده های مالی وشخصیتی داشتند ودارند. اروپا نشین نیزشده اند! اینان امروز درون ویلا های خود زندگی می کنند وسوارماشین ها با آخرین مدل های روزنیزمی شوند! بیشتراینان امروزنیزهمانند دیروز. با بازکردن دکانهای سیاسی که برای خود درست کرده اند. سخن ازکمونیست وسوسیالیست وحکومت کارگری می کنند!

فردی بنام منصوراسانلوبه همراه فرزندانش با گرفتن پاسپورت رژیم مجبوربه ترک ایران شدند! چند تن ازفرزندان او سرانجام سرازکشورآمریکا درآورند. شش ماه پیش ازآغازیازدهمین شعبده بازی رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران. فرزندان این آقا درآمریکا سخن ازاین گفتند که:" اینبارهمانند سالهای پیشین نخواهد بود! اینبارهمه به جان هم افتاده اند ودرگیریهای بسیاری پیش خواهد آمد! همزمان خبرازاین می دادند که چون آمریکا آنان را بدلائل سیاسی پذیرفته! تا چند سالی نخواهند توانست به ایران بروند!

شنیدن این گفته ها واین گونه تفسیرهای آبکی ازکسانی که خود را سیاسی می دانند وبرای هزارمین باراست که بدام رژم افتاده اند! هرفرد ایرانی را به یاد سالهای جنگ خانمانسوزوویرانگربین رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران و رژیم فاشیستی صدام حسین می انداخت. درآنزمان نیزاین افراد وگروه های سیاسی سخن ازپایان یافتن جنگ وبازگشت نیروهای رژیم بنامهای بسیجی وسپاهی می کردند! ازاینکه پس ازیایان جنگ رژیم سرنگون خواهد شد! چراکه رژیم نخواهد توانست به خواستهای مردم بویژه این دونیروکه ازآنها دربرپائی واداره جنگ      خانمان سوزو ویرانگر بهربرداری وسوئ استفاده کرده بود!

اما مردم ایران دیدند که رژیم نه تنها پس ازپایان گرفتن جنگ خانمانسوز و ویرانگرنه تنها با گرفتاری وسرنگونی روبرونشد! بلکه پس ازپایان جنگ به کشتارمخالفان خود نیزشدت بخشید! مخالفان زندانی خود را گروه گروه وهزاران هزاران کشت! با فرستادن تروریستهای خود( خودفروش ایرانی که شناسنامه ایرانی داشتند وتروریستهای عرب ازامت اسلامی) به کشورهای دیگر. درپهن گیتی دست بکارکشتارآنان نیزشد! رژیم با برنامه یکی از سرکردگان خون آشام خود همانند آخوند رفسنجانی نه تنها این دونیروی که درجنگ ازآنها بهره برداری کرده بود رهایشان نکرد! بلکه با وارد کردن آنها درکارهای مالی و سپردن بخشهای زیادی ازسرمایه های کشوربدست این دونیروی سرکوبگر! دست بکار گسترش آنها نیزشد وازآنها برای سرکوب مردم ایران بکارگرفت! بگونه ای که این دونیروی سرکوبگرامروزنه تنها سرگرم سرکوب مردم ایران به بدترین شکل ممکن هستند وآنرا نیزادامه می دهند. بلکه بیشترامکانات مالی این کشورنیز درمالکیت این دونیروی سرکوبگردرآمده و بوسیله این دونیرونیزاداره شده ومی شود!

رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران با برنامه های درازمدت خود. دست بکارصادرکردن مزدوران وسرکردگان خود بنام دکتر، استاد، کارشناس وکنشگران سیاسی نیزشد! بیشتراینها امروز درکشورهای اروپائی وآمریکائی لانه گزیده اند تا کارمزدوری خود را ادامه بدهند! بگونه ای که امروزبیشتررسانه های گروهی برای گفتگو کردن درمورد مسائل سیاسی ایران با این افراد گفتگو کرده ومی کنند! اینان دربیشتررسانه های گروهی نه تنها گفتگو می کنند. بلکه دست بکارنوشتن مسائل ایران شده ومی شوند وراه حل های خود را نیزدرچهارچوب این رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران ارائه داده ومی دهند!  

اگراین افراد وگروهای که خود را مخالف این رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران می دانند. توجه کرده بودند به بخشی ازگفتهای آخوند علی خامنه ای دربیست وشش خرداد هشتاد وهشت. دریکی ازشعبده بازی بنام "نمازجمعه تهران" که پس ازدهمین شعبده بازی رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران نمود! دچارچنین یاوه گویهای نمی شدند! بخشی ازسخنان این آخوند ازدوسه جمله نیزتجاوزنمی کند. اودراین اراجف گوئی خود درشعبده بازی بنام "نمازجمعه تهران" گفت: 
"این مملکت ازآن امام زمان است."
"من حاضرهستم این تن علیل خود را دراین راه وبرای مملکت امام زمان و اوقربانی کنم."
"این فتنه رژیم راواکسینه کرد."

این آخوند وسرکرده رژیم نه تنها پس ازاین سخنرانی رئیس جمهورکودتائی خود را برمردم وکشورتحمیل کرد. بلکه با دادن فتوای اسلامی که دفاع ازرژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران یکی ازواجبات می باشد وهرگونه برخورد ورفتارازجمله تجاوزجنسی برای دفاع ازاسلام واجب شرعی است! با یاری گرفتن ازنیروهای سرکوبگرخود. دست بکارکشتارمردم درخیابانها شد. این آخوند وسرکرده رژیم به مزدوران خود دستورتیراندازی به سوی مردم ایران وکشتن آنان داد. مردم درخیابان به گلوله بسته شدند. ندا این دخترایرانی یکی ازاین کشته شدگان درخیابانها بدست مزدوران این رژیم بود! سرد خانه های بزرگی که برای مواد گوشتی تهیه شده. پرازجسد فرزندان ایرانی کرد که درخیابانها بدست مزدوران رژیم کشته شده بودند! سپس با دستگیری گروهی مردم بپا خاسته. آنان را گروه گروه فرستاد به درون زندانهای رژیم ودرون کنتنهای که دربیرون ازشهربرپا کرده بود! برای سرکوب مردم وخرد کردن شخصیت آنان دست بکار تجاوزجنسی دختران وپسران وزنان ومردان دستگیرشده نیزشد!

چهارسال پس ازاین شعبده بازی دهم رژیم به رهبری آخوند علی خامنه ای. این آخوند با تجربیاتی که ازاین شعبده بازی دهم بدست آورده بود. شعبده بازی یازدهم خود را آغازکرد! اوپیش ازآغازاین شعبده بازی. دست بکارموارد زیرشد:

یک : به بازی گرفتن رئیس جمهوری کودتای خود دست بکار ایجاد جوی شد تا مخالفان ابله وکودن رژیم خود را برای هزارمین باربدام به اندازد. بگونه ای که این مخالفان پس ازافتادن به این دام سخن از "جنگ گرگها " گفتند! سخن ازاین گفتند که:" امسال سال سرنوشت است. امسال سال خیزش مردم خواهد بود"! سخن ازجنگ داخلی وتجزیه کشورزدند!

دو: بسیج همه نیروهای سرکوبگررژیم به ویژه درشهرهای بزرگ وتهران برای سرکوب کردن مردم ایران!

سه: برگزیدن چند تن ازافراد سرکوبگررژیم که دراین سی سال واندی درکشتارمردم ایران ودرغارت کشوردست داشته اند ودارندبعنوان افراد برگزیده رژیم. نه تنها اینان را جلوی مردم ایران انداخت! بلکه ازمردم ایران نیزخواست که در انتخابات شرکت کرده وبه این افراد رای نیزبدهند!

چهار: برای اینکه ازیک سوی جوی همانند جوی که درشعبده بازی دهم رژیم به وجود آمد. درکشوربوجود نیاید. واز سوی دیگرفردی که می خواهد دراین شعبده بازی شرکت کند. فردی باشد که صد درصد دراختیارواموامراو را اجرا بکند. ازورود آخوند خون آشامی بنام رفسنجانی که یکی ازپایه گذاران این رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران است به این شعبده بازی نیزجلوگیرکرد!

پنج: با جلوگیری ازکاندیداتوری آخوند رفسنجانی. به کاندیدای رئیس جمهوری کودتای خود نیزخبرداد که اومی بایست خفه شده وسخن نگوید!

شش: با روشهای شناخته شده رژیم( یک : جلوگیری کردن ازاستفاده کردن ازامکانات رسانه های گروهی دولتی که صددرصد زیرکنترول رژیم. دو: جلوگیری کردن ازاستفاده کردن ازتیریبون شعبده بازی های رژیم بنام " نمازجمعه ها") رئیس جمهورکودتائی خود را نیزبکلی همانند آخوند خاتمی که برای بقای رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران. هشت سال مردم ایران را به بازی گرفت. نه تنها واداربه خفه شدن اوکرد! بلکه اورا تهدید به محاکمه نیزنمود!  این شعبده بازرژیم نیزکه با شعبده بازی خود. مخالفان رژیم را به بازی گرفته بود تا آنان را بدام رژیم به اندازد.یک شبه خاموش شد!( درهشت سال ریاست جمهوری آخوند خاتمی هرگزبه اواین پروانه داده نشد که او بتواند ازامکانات رسانه های گروهی تحت کنترول حکومت ونمازجمه ها استفاده نماید)

هفت: مذهبی فاشیستی بنام اسلام ودوکانداران دین که آخوند ها باشند. دردرازای هزاروچهارسد سال. فرهنگ چند هزارساله این ملت را ازآنان گرفته و یک فرهنگ صلواتی جایگزین آن نمودند. امروزاین مردم با این فرهنگ صلواتی دیگرنه تاریخ خود  ونه خ هویت خود را می شناسد. مردمی با فرهنگ صلواتی. هرگزنخواهد توانست. آزادی، آزادمنشی، انسانیت وانسان بودن وانسان وارزیستن وانسانواراندیشیدن وبا خرد ودانش به خود، به دیگران وبه گیتی نگاه کردن را درک نماید. چه رسد به اینکه بخواهد برای مبارزه با یک سیتم دیکتاتوری به پا برخیزد. این رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران دراین سی سال واندی ودرادامه کارفرهنگ صلواتی خود با تبدیل کردن ایران به یک طویله وزندانی بزرگ برای مردم ایران! همزمان رژیم دراین سی واندی سال گوه، شاش، تاپه وپشگل بخورد مردمی داد ومی دهد که درون این طویله وزندان بودند وهستند! اما امسال دراین شعبده بازی یازدهم خود یک تکه استخوان نیزبرگوه، شاش، تاپه وپشگل ها اضافه نمود وانداخت پیش روی این مردم! مردمی که بیش ازسی سال واندی گوه، شاش، تاپه وپشگل خورده بودند ومی خورند! امسال با دیدن یک تکه استخوان! بیشترشان به سوی این استخوانی دویدند که جلویشان انداخته شده بود! تا با انتخاب این استخوان. به گوه، شاش، تاپه وپشگل نیزاعتراضی کرده و این اعتراض خود را نیزنشان داده باشند!

هشت: ازآنجائیکه شوربختانه فراموش کردن حافظه تاریخی بخشی ازهویت این مردم بی هویت شده! بیشترمردم ایران کشته شدند فرزندان ایران زمین درشعبده بازی دهم رژیم را بزدوی وپس ازچهارسال به فراموش سپردند! کشته شدنه ندا دخترایرانی بدست رژیم را فراموش کردند! تجاوزاتی جنسی بوسیله مزدوران رژیم به فرزندان این کشور(دختران، پسران، زنان ومردان) درسی سال واندی بویژه درشعبده بازی دهم را فراموش کردند!  اینان با پشت کردن به همه چیز وپا گذاشتن برروی خون هزاران فرزندان ایران زمین. رفتند تا با شرکت خود دراین شعبده بازی رژیم وانتخاب این استخوان. به گوه، شاش، تاپه وپشگلی که بخوردشان داده شده نیزاعتراضی کرده باشند!

 نهم: فرهنگی که رژیم دیکتاتوری واسلام پناه حاج محمد رضا شاه پهلوی برای بیشترمردم شهرنشین ایران بویژه دزدان تهران نشین ایجاد کرده بود. این بود که بیشترمردم ایران فکرمی کردند وشوربختانه امروزنیزفکرمی کنند که این اروپائیها با ویژگیهای همانند داشتن موهای زرد وچشمان آبی بودند وهستند که دانش وآگاهی دارند! این اروپائیها با ویژگیهای همانند داشتن موهای زرد وچشمان آبی بودند وهستند که دارای تکنولوژیی وتمدن هستند! بیشتراین ایرانیان با این فرهنگی که رژیم دیکتاتوری واسلام پناه حاج محمد رضا شاه پهلوی برآنان تحمیل کرده بود. خود را همیشه دربرابر با اروپائیها با ویژگیهای همانند داشتن موهای زرد وچشمان آبی کوچکتر، ناتوانتردیده ومی دیدند ومی بینند! اینان همیشه درگفتار، دررفتارودرکردارخود با این اروپائیها رابطه نوکراربابی داشته ودارند!

شوربختانه این فرهنگ امروزدربیشترکشورهای زیرسلطه مذهب فاشیستی بنام اسلامی به شکل گسترده ای نهادینه شده! بگونه ای که اگرامروزیکی فرد الکلی ویکی ازقربانیان این کشورهای اروپائی را ازدرون خیابانهای کشورهای اروپائی برداشته ویک دست کت وشلواربه تن او بکنی واورا روانه این کشورهای بنمائی. دراین کشورها با اوهمانند یک شاه برخورد خواهند کرد! شاید شما که امروزهرازچند گاهی درفرودگاه های این کشورهای وارد می شوید. برخورد ماموران فرودگاها با این افراد را دیده باشید!( رفتاروبرخورد ماموران فرودگاه دراین کشورها با اروپائیان همانند نوکروبرده دربرابریک ارباب بوده وهست. اما برعکس رفتاروبرخورد ماموران فرودگاه دراین کشورها با شما که شکل شمائل خود آنان هستید.همانند یک فاسیت ومزدورسرسپرده وارباب آقا بالاسراست دربرابریک نوکر، برده ودزد وتروریست !)

اکنون این بی هویت شده ها که بیشترشان نیز(زنان) موهای سیاه خود را زرد می کنند! تا شاید ازاین راه بتوانند برای خود شخصیت نداشته ای که ندارند را بدست آورند! با شرکت دراین یازدهمین شعبده بازی رژیم ودستیابی به استخوان ونشان دادن اعتراض به گوه، شاش، تاپه وپشگل شعاردادند:" توخوشگلی! توبوری! تورئیس جمهوری! این بزرگترین لکه ننگی است که این قماش بی هویت ودزدان تهران نشین با این شعارخود. درتاریخ ننگین این رژیم واین کشورازخود بجای گذاشتند! این قماش بی هویت. با پشت کردن به همه چیز وپا گذاشتن برروی خون هزاران فرزندان ایران زمین. رفتند ورای دادند به یکی ازپلیدترین آخوند های رژیم که دراین سی سال واندی یکی ازدست اندرکاران وسرکردگان این رژیم فاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم براین بوده وهست! این شعاررا دهاتیها وروستائیان این کشورندادند. این شعاررا ساکنان جنوب تهران همانند جوادیه ویاقچی آباد ندادند. این شعاررا جوانان خانواده های شمال تهران نشینی دادند که عکس این آخوند پلید وفاشیست را نیزبدست گرفته وبرسینه خود چسبانده بودند وپایکوبی نیزمی کردند! بیچاره دهاتی ها، بیچاره روستائیان وشهرستانی ها که ازیک سو رژیم های دیکتاتوری ودزدان تهران نشین حق وحقوقشان را خورده اند ومی خورند. ازسوی دیگرتوسرشان نیززده اند ومی زنند که اینان چیزی حالیشان نیست وآلت دست آخوند هستند!  

ده: رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران نیزنه تنها این شعبده بازی خود را درآرامش کامل انجام داد واین شعبده بازی به "جنگ داخلی نه انجامید". "به سال سرنوشت سازوسال خیزش تبدیل نشد"! بلکه رژیم ازیک سوی عوامل مزدورخود را همانند فرخ نگهدار. این بزرگترین خیانت کاردرتاریخ ایران ویکی ازمفسران سیاسی رادیوهای همانند رادیوفردا وبی بی سی  ومزدورخودفروخته روزنامه نگاربنام مسعود بهنود را نیزبه درون صفهای فرستاد که دربیرون ازجاسوخانه های رژیم درکشورهای اروپائی و آمریکائی برپا کرده بود. تا با شرکت خود ودرصف ایستادن. درانتخابات فرمایشی رژیم نیزشرکت نمایند! ازسوی دیگروبا اجرای این شعبده بازی خود وبا غارت کشورو فرستادن پول ونیروبه کشورسوریه. جنگ خود را درسوریه نیزادامه داد ومی دهد!

زمانیکه امروزفرد به افرادی که دراین کشوراشغالی گرد آمده اند ودریک گروه بیش ازهفتاد میلیونی درون طویله ای که این رژیم برایشان ساخته وشخصیت آنان را تا توانسته لگدمال وخرد کرده وهستی و نیستی آنان را درون این طویله به لجن کشیده وسقف طویله را تا توانسته برای این خران وگاوان پائین آورده . بگونه ای که زمانیکه رژیم می بیند دیگرفضای برای نفس کشیدن درون این طویله برای این گاو خران وجود ندارد. به همین دلیل سقف طویله را یک سانتیمتربالا می برد. این گاوان وخران درون این طویله نیزبا بالا رفتن یک سانتیمتری سقف طویله. آنچنان درمنجلاب نابخردی وبه هویتی و کودنی به سربرده و می برند که خود را دربلندی های کوه دماوند می بینند وبه خیال باطل خود آنچنان دست به شادمانی وپایکوبی می زنند که دیدن آن برای هرفرد خرد اندیشی درد آوروکشنده است. این رژیم پس ازسی واندی سال دیگرچیزی برای این مردم باقی نگذاشته!

بیست چهارم جون دوهزاروسیزده میلادی

Monday, February 18, 2013

چه درسهای میتوان ازسرنگونی رژیم پیشین عراق آموخت؟

چه درسهای میتوان ازسرنگونی رژیم پیشین عراق آموخت؟
گروه های مخالف رژیم نه تنها برنامه ای برای سازماندهی خود نداشته وندارند بلکه توان درک ، بررسی مسائل وپدیده ها را نیز نداشته وندارند. برای نمونه این گروهها حتی از آنچه برسرمردم عراق، کشورعراق ورژیم عراق نیزآمده و می آید، درسی نه آموخته اند. گویی که این افراد وگروه ها تنها برای ایراد گرفتن وفریاد های یاوه و بیهوده برپا شده اند.

شاید گفته شود که اساسا" من تند میروم ومسائل بدین گونه نیست. بسیارخوب، برای اینکه با مدرک ودلیل گفتگو کرده باشیم. مورد را با مسائلی که درعراق پیش آمده پیگیری میکنیم، تا ببینیم داوری درمورد این گروه ها تند روی است یا اینکه بیان حقیقت.
بیشترما میدانیم که درسال 1991 آمریکا رژیم عراق را درتله ای بنام حمله به کویت انداخت وسپس بنام آزادی کویت به این کشورحمله نمود. دراین زمان رژیم این کشوردارای ارتشی بود که بوسیله ویاری همین دولت های اروپائی وآمریکائی ازجنگ افزارهای مدرن نیزبهرمند بود. اما درمدت کمترازیک هفته ارتش این کشورسرکوب ومتلاشی شد. نیروهای آمریکائی نیزبا کشتن نیم میلیونی ونابودی بخشی ازاین کشورخود را به پشت دروازها بغداد رساندند ورژیم را مجبوربه نوشتن قرارداد دیکته شده ازسوی آمریکا نمودند.
پس ازنوشتن این قرارداد رژیم آمریکا برای اینکه نیروهای مخالف رژیم را هم دست نخورده رها نکرده باشد. مخالفان رژیم( شیعیان و کردها) را نیزتشویق به شورش برعلیه رژیم نمود. ازاین راه با بجان انداختن این گروها و رژیم. بایک تیردونشان را هدف گرفت. همزمان باتشویق مخالفان؛ به رژیم نیزاین اجازه را داد که با یاری گرفتن ازنیروهای هوا نیوزوزرهی باقی مانده خود به سرکوب شورشیان بپردازد. چرا که اساسا" دولت های آمریکائی واروپائی برنامه ای برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری وبرپای یک رژیم نیم بند مردمی نداشتند وندارند.

اما چه شد که یک مرتبه پس ازسال 2003 رژیم آمریکا یکباره به فکربرپای دمکراسی دراین کشورافتاد؟ نه در کشورهای زیرسلطه خود درمنطقه همانند اردون،مصر،عربستان سعودی، مراکش،سوریه، کویت، بحرین،قطر، دوبی ودها کشورکوچک و بزرگ عربی که همه زیرسلطه حکامان مزدوروخود فروخته آمریکائی یا اروپائی هستند! وبا یورش بردن به این کشوروسرکوب نیروهای رژیم وبه آتش کشیدن کشورواشغال آن خواست دمکراسی دراین کشوربرگذارنماید؟! ما دراینجا هدف پاسخگوی به این پرسشها را نداریم. چرا که هدف روشن شدن بخش دیگری ازمسئله میباشد وآن اینکه دراین درگیری های سیاسی ونظامی کدامین راه برای مردم وکشورعراق بهتربود؟

زمانیکه ما یک نگاه کوتاهی به مسئله می کنیم. بخوبی درمی بابیم که اگردراین درگیریها دیکتارعراق تن به یک انتخابات آزاد داده بود. هم یک وجه ای برای خود خریده بود. هم اینکه کشوربه آتش کشیده نمی شد. ومهمترازهمه اینکه مردم این کشوربه این روز سیاه نمی افتادند. آن زمان ودرچنین شرایطی، مردم این کشور(عراق) این گذشت و بزرگواری را داشتند که هم جنایت های این دیکتاتور(صدام) را ببخشند وهم به او و دستیارانشن این پروانه بدهند که آنان درپرتوی یک رژیم مردمی و دمکراتیک درعراق. چند سال باقی مانده ازعمرخودشان را زیر سایه حکومت انتخابی مردم عراق سپری کرده و پیش ازمرگ شان شاهد یک رژیم دمکراتیک نیزبوده باشند. اما اوچنین نکرد.
رژیم آمریکا ودیگررژیم های هم پیمان او وبوسیله رژیمی که درعراق پایه ریزی کردند. صدام حسین این دیکتاتور پیشین عراق را نه بعنوان یک جنایت کار. بلکه بعنوان اینکه دستورکشتن یک سد وپنجاه نفرازشیعیان عراق را داده بود محکوم به مرگ کرده و اورا به دارزدند! با دارزدن اوبخش بزرگی ازکشوررا دادند بدست آدمکشان شیعه وبخش دیگررا نیزدادن بدست کردها وپایه یک رژیم فدراتیو مذهبی وقومی را بنا گذاشتند. امروزما نتایج این سیاستها وکارها را می بینیم.
اینگونه سیستم های فدراتیو قومی ومذهبی تا کنون بوسیله کشورهای آمریکا واروپائی باختری دردرون بیشترکشورهای بیرون ازاروپائی باختری به ویژه درآسیا وخاورمیانه پیاده شده و میشود. چرا که دربیشترکشورهای اروپائی وآمریکا سیستمهای فدراتیوی برپا شده که براساس بنیادهای دمکرتیک ودمکراسی است.

با توجه به اینکه امروزمسلمانان آدمکش با مهاجرت های خود به درون کشورهای اروپای باختری دربیشتراین کشورها بیشترازیک چهارم ساکنان کشورها را تشکیل داده و می دهند. اگراین سیستم فدراتیو قومی و مذهبی نیزبخواهد دراین کشورها پیاده شود. بایست گفت که بیشترازیک چهارم نمایندگان مجالس این کشورها میبایست ازاین مسلمانان آدمکش باشند. اما با این روندی که پیش میرود وسیاستهای که سیاستمداران کنونی این کشورهای اروپائی باختری ازخود نشان داده و میدهند. زمینه ای را فراهم میکنند که نسلهای آینده دراین کشورها می آیند که بهای بسیارگران، ویرانگر وخانمانسوزی برای این سیاست ها بپردازند.
نیروهای ایرانی که خود را کمونیست، سوسیالیست وچپ دانسته ومیدانند نیزدرکشاکش این درگیرهای سیاسی ونظامی نه توانستند خود را بشناسند.نه اساسا" توان بررسی وشناخت مسائل سیاسی ونظامی را داشتند. به همین دلیل دردنیای خیالی خود فریاد سربرآوردند که اینان ازتجربه سرنگونی رژیم درسال 57 ایران بهره خواهند گرفت وبا همکاری وهمفکران خود درکشورعراق وسراسردنیا دست به سازماندهی خواهند زد واداره اموردراین کشوررا را دردست خواهند گرفت! این افراد به همراه تحلیلگران خود که امروزه عناوین دکترا واستاد نیزبا خود به یدک کشیده ومیکشند وساکن اروپا و آمریکا نیزهستند. شعارداده ومیدهند که امروزه می بایست دریک پهنه جهانی مبارزه کرد! گفته ایرانی است که میگوید:" یارو را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدارا میگرفت".
شوربختانه ما امروزشاهد این هستیم که این گروه ها توان درک درست وبررسی مسائل خود را نداشته وندارند تا بتوانند به سازماندهی خود بپردازند. چه رسد به اینکه بخواهند کشورداری نیزبکنند.

این نیروها امروزنیزگفتگوازدرگیری های سیاسی رژیم آمریکا ورژیم جمهوری اسلامی حاکم برایران کرده ومیکنند. اینان سخن ازاین میگویند که آنان راه سومی را خواهند رفت. وآن اینکه هم حمله آمریکا را محکوم خواهند کرد. هم سیاست رژیم حاکم برایران را. اما واقعیت این است که اساسا اینان نشان داده ومیدهند که یارای بررسی مسائل را نداشته و ندارند. تنها کاری که اینان کرده اند ومیکنند، اینکه ایراد بگیرند، با ندانم کاریهای خود آلت دست رژیم جمهوری اسلامی شده وبشوند. اساسا" رژیم اینان را آدم حساب نکرده ونمیکند. چه رسد به اینکه بخواهد با اینان وارد گفتگو نیزبشود. رژیم اینان را با برپای هشت سال جنگ ویرانگربین رژیم ورژیم عراق و بکشته دادن میلیونها ایرانی و عراقی و ویران کردن بخش بزرگی ازاین دوکشور ونابودی منابع کشور، به بازی گرفت و مردم را سرکوب کرد.
امروز نیز رژیم اشتغالگر،فاشیستی، تروریستی واسلامی عربی حاکم برایران ومردم ایران، این گروه ها را با برنامه تکنولوژی هسته ای به بازی گرفته، تا به غارت کشورایران وسرکوب مردم ایران هم چنان ادامه دهد.

کارشناسان( ابلهان) این گروه ها میگوید که رژیم عراق وآمریکا پس چندین سال هنوزنتوانسته اند تشکیل یک دولت را برروی کاغذ بیاروند. اما اینان هرگزازخود نه پرسیده اند که آیا خودشان توانسته اند دراین مدت که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی که برایران حکومت کرده. یک برنامه برای خود به روی کاغذ بیاروند؟!
یکی ازاین بیچاره وبیخردان که بیش از20 سال دریک کشوراروپائی زندگی کرده وفریاد کمونیست سرداده ومیدهد. دریک برنامه رادیوئی، زمانیکه گرداننده یک رادیومحلی یک پرسش ساده ازاومیکند:" شما چرا نتوانسته اید مردم را جذب نمائید؟". اونه تنها توان درک درست این پرسش ساده را نداشت. بلکه نتوانست پاسخی نیزبه این پرسش بدهد.

گوینده رادیو نیزکه خود را کمونیست؛ سوسیالیست ؛ چپ ومخالف سرسخت رژیم میداند. ناآگاهانان و بسیارنسنجیده آب به آسیاب رژیم می ریزد. اوبا خواندن بخشی ازنوشته یک زندانی رژیم. سخن ازراه سوم میزند. شنونده رادیو ازخود می پرسد، این چه زندانی سیاسی است که رژیم این همه امکانات دراختیاراوگذاشته. که حتی زندانی اونیزازاین همه آزادی برخوردارمیباشد که درزندان نیزدست به نوشتن وسخن گفتن از راه سوم میکند؟! اکنون چه مینویسد؛ چگونه مینویسد وبا پروانه چه کسی و کسانی مینویسد را میگذاریم باج سبیل این گرداننده رادیو.
گردانند رادیو سخن ازسه انقلاب بزرگ یا بنابه گفته ایشان سه انقلاب "عظیم" درایران میکند. بسیار خوب اگرسه انقلاب بزرگ درایران شده. پس چرا روزگاراین مردم این چنین به سیاهی کشیده شده؟ زمانیکه این گرداننده رادیو سخن ازسه انقلاب بزرگ میکند. انسان خود به خود به یاد شکاریوزپلنگ می افتد که چگونه با یاری نیروی برترخود که دویدن تند وتیز باشد دست به شکارمیزند. اما پس ازاینکه شکارکرد. چگونه گروه سگهای وحشی شکاررا ازدست او به آسانی میگیرند.
سخن را کوتاه میکنیم و به این افراد میگویم که:

این افراد میبایست بدانند یا بهتر بگویم بفهمند که انتخابات آزاد و رای مردم مهم میباشد. حق مسلم مردم ایران دمکراسی و آزادی است. سپس درسایه دمکراسی وآزادی است که دولت انتخابی مردم حق دستیابی به تکنولوژی هسته ای خواهد داشت. اساس کاردراین است که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی واسلامی عربی حاکم برایران ومردم ایران گرفتاری اساسی بوده وهست. اگراین رژیم سرنگون شود:

یک : جنگی رخ نخواهد داد.

دو : مردم و کشور زیان نخواهد دید.

سه : رژیم آمریکا برای حمله بهانه ای دردست نخواهد داشت.

چهار: گرفتاری نیروگاه های اتمی حل خواهد شد.

پنج : مردم ازچنگال این رژیم رهائی خواهند یافت.

شش : این کشورومردم کشورودولت انتخابی این کشورخواهند توانست که به کارنیروگاه اتمی خود ادامه بدهند.

هفت : اینکه گروهای مخالف بویژه چپ های عقب افتاده وبی خرد. خواهند توانست زیرسایه یک حکومت دمکراتیک انتخابی مردم ایران، دانش وآگاهی های خود را بهترکرده و درک درستی ازدمکراسی داشته واگر توانستند، درساختن یک ایران آباد وآزاد شرکت نمایند.
مسئله دراینجا است که نیروهای که خود را مخالف رژیم میدانند. اگرکمی ازدانش وآگاهی برخوردارباشند وبدانند که سیاست وبه ویژه مدیریت چیست. میتوانند با یاری گرفتن ازسیاست خردمندانه ومدیریت دانشمندانه دست به چگونگی کار؛ روش وبرخورد با رژیم، با آمریکا وسیاست های ویرانگرانه رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی واسلام عربی نهایت بهربرداری را کرده وبکنند ودست به گشایش گرفتاریهای خود، مردم وکشوربزنند. ازهمه مهمتراینکه این گروها درخواهند یافت که ریشه همه این بدبختیها؛ گرفتاریها حاکمیت رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی درایران بوده وهست.
به صف پشتیبانان رژیم،عوامل رژیم وفریب خوردگان درآمدن وازداشتن فن آوری اتمی رژیم دفاع کردن نه تنها مبارزه نبوده و نیست، بلکه برای چندومین بارافتادن دردام وباتلاق نکبت ، فلاکت وآوارگی است.

راه مبارزه این نیست که با هم سوشدن با رژیم و به همراه رژیم دربازی های سیاسی شعار مبارزه با رژیم آمریکا ومبارزه با تحریم را سرداد.
بد نیست دراینجا اشاره ای به تحریم بکنیم وآن اینکه این افراد که خود را مخالف رژیم میدانند، میبایست این را درک کرده باشند که خود اینان واساسا" بیشترمردم ایران درتمامی عمراین رژیم زیرسایه تحریم رژیم زندگی کرده اند و میکنند. چراکه دانشگاه، ادارات تمامی موسسات امکانات ومنابع کشوردراختیاررژیم ومزدوران رژیم بوده وهست. به هیم دلیل میباشد که آوارگی، بیکاری،اعتیاد، تن فروشی، بیچارگی وفلاکت دامن بیشترمردم ایران را فرا گرفته ومی گیرد. درآمدهای کشوربرای سازندگی کشوربه کارگرفته نشده. درآمد کشوربرای سرپا نگه داشتن رژیم واهداف رژیم به کارگرفته شده ومیشود. دلارها درلبنان، عراق درفلستین، درافغانستان درپاکستان دردیگرکشورها هزینه شده ومیشود نه در ایران. درنتیجه اینان نمی بایست تحریم رژیم ومزدواران را با تحریم مردم ایران اشتباه بگیرند.
البته هیچ گارانتی نیست که این افراد که خود را کمونیست میدانند نیزاگربه قدرت برسند همان کاری را نکنند که این رژیم میکند. چرا که اساسا" این گروها نیز بنا به ماهیت فکری خود کمتر ازدلارهای که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران برای سرپانگه داشتن رژیم و مزدوران خود درکشورو درپهنه گیتی بکارگرفته سخن گفته ومیگویند.
گرفتاری مردم ایران تحریم نیست. چرا که مردم ایران همیشه زیرسایه تحریم رژیم بوده وهستند. امکانات کشور دراختیار رژیم و مزدوران آن بوده وهست.

گرفتاری مردم ایران برنامه های فن آوری اتمی نیست.

گرفتاری مردم ایران مسئله شعارمخالفت با رژیم آمریکا نیست.

گرفتاری مردم ایران وکشورایران رژیم اشغالگر،فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی حاکم برایران بوده وهست.

گشایش گرفتاریها نیزدراین بوده وهست که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی را میبایست مجبور کرد که به یک انتخابات آزاد( سرنگونی)تن بدهد. وچنین نخواهد شد اگر ما ایرانیان نخواهم.
بااین انتخابات آزاد(سرنگونی رژیم)میباشد که:

الف : ایران ازویرانی و جنگ رهای خواهد یافت.

ب : مردم ایران به آزادی خواهند رسید.

س : مردم ایران، کشور ایران ودولت انتخابی مردم ایران خواهند توانست به کار فن آوری اتمی خود ادامه بدهند.

اگرچنین شود. آنزمان گروهای مخالف رژیم به ویژه گروهای که خود را کمونیست؛ سوسیالیست وچپ میدانند.نشان خواهند داد که ازآنچه برسرمردم عراق وکشورعراق رفته ومیرود درس خوبی آموخته اند.

کوروش ایرانی .

Friday, February 01, 2013

نقد، بررسی و تجزیه وتحلیلی درمورد همبستگی واتحاد بین نیروهای اپوزیسیون یا مخالف با رژیم کنونی

نقد، بررسی و تجزیه وتحلیلی درمورد همبستگی واتحاد بین نیروهای اپوزیسیون یا مخالف با رژیم کنونی

پس ازسی سال واندی که ازحکومت رژیم اشغالگرفاشسیتی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران وایرانی میگذرد چرا امروزسخن ازهمبستگی واتحاد زده میشود؟ پیش ازاینکه درموردهمبستگی و اتخاد بخواهیم سخنی بگویم ابتدا میبایست به چند پرسش پاسخ داده. چهارچوبی را نیزبرای گفتگوگذاشت تا بی درو پیکروبی پایه واساس سخنی دراین مورد گفته نشود. چراکه اگر چنین شود. درآن زمان دیگرسخن نخواهد بود. بلکه یاوه گوی بیش نخواهد بود. سپس دست به بررسی وشناخت درست این گروه ها وسازمان های زد که تعدادی ازآنان امروزسخن ازهمبستگی واتحاد میزنند. پس ازآن دید که این گروه ها وسازمانها با این ویژگیهای که داشته و دارند. اساسا" همبستگی واتحاد بین آنان امکان پذیر هست وخواهد بود یا نه؟

پرسش یک : این همبستگی واتحاد که ما ازآن میخواهم گفتگو کنیم دارای چه چهارچوبی است؟

پرسش دو : همبستگی و اتحاد چیست؟ وچرا اساسا" نیروها نیازبه همبستگی واتحاد دارند؟

پرسش سه : همبستگی برای چه هدف یا اهدافهای؟ چه برنامه و برنامه های؟ آیا اساسا" اهداف مشترکی، برنامه های مشترکی که این گروه ها بدان پایبند باشند بین این گروه ها ونیروها وجود داشته ودارد؟

پرسش چهار: همبستگی و اتحاد بین چه کسانی، چه گروه های وچه نیروهای؟ آیا این نیروها پایگاه مردمی دارند؟ اگردارند پایگاه مردمی آنان تا چه اندازه می باشد. آیا این نیروها ازاساسنامه یا آئین نامه تشکیلاتی واساسنامه برای اداره امورکشوربرخوردارهستند؟ اگرپاسخ به این پرسش بله میباشد. باید پرسید تا چه اندازه مردم ایران درجریان این اساسنامه ها و برنامه و اهداف این گروه ها ونیروها هستند؟ برخورد رژیم کنونی حاکم برایران با این گروه ها ونیروها چگونه بوده وهست همچنین برخورد این گروه ها ونیروها با رژیم کنونی چگونه بوده ومیباشد؟

پاسخ به پرسش یک : درپاسخ به پرسش یک، میتوان گفت که چهارچوب گفتگوی ما درهمبستگی واتحاد ایران است. چرا که ما خود را ایرانی میدانیم و برای سرنگونی رژیم اشغالگرفاشسیتی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران وایرانی مبارزه میکنیم. اکنون این پرسش پیش می آید: آیا کسانی که خود را مخالف این رژیم میدانند . چنین نامی ازرژیم برده و می برند؟ پاسخ این پرسش نه میباشد. چرا که هرنیروی بنا به پایگاه مردمی وتفکرات خود(البته اگردارای پایگاه وتفکراتی باشد) نام ازرژیم کنونی ایران برده ومی برد.

پاسخ به پرسش دو: درپاسخ به پرسش دو، میتوان گفت که اساسا" هستند گروه ها، نیروها وتشکیلات دریک جامعه ، دریک بخشی ازکشور، دریک کشوریا بین چندین کشورودرپهنه گیتی که به تنهای توان دست یابی به هدف یا اهداف خود نیستند. به همین دلیل اینان نیازبه همیاری، همفکری، همگامی، تبادل افکارودیدگاها با یکدیگردارند تا بتوانند درکنارهم و با حفظ ونگهداری برنامه ها، سازماندهی وتشکلات خود؛ پیرامون هدف یا اهدافی که همگی آنان دراین اهداف نکات مشترکی دارند با هم برروی یک سکو یا سکوهای گوناگون. اما دریک سو، دست به مبارزه زده. تا بتوانند به این هدف یا اهداف خود دست یابند.

این بدان معنی است که همگی این گروها ونیروها میبایست پایبند چیزی باشند که امروزازآن بنام دمکراسی نام برده میشود. درنتیجه افراد، گروه ها، نیروها وتشکلاتی که به دمکراسی پایبند نبوده ونیستتند خود بخود نمی توانند سخن ازهمبستگی واتحاد زده وبزنند.اگر اینان چنین سخنی بگویند. این یاوه گوی است نه سخن گفتن.
پاسخ به پرسش سه : درپاسخ به پرسش سه، میتوان به چند تا اهداف اشاره کرد که میتواند اهداف مشترکی برای همبستگی واتحاد بین نیروهای مخالف رژیم کنونی ایران باشد. برای نمونه:

الف : سرنگونی رژیم کنونی درایران.

ب : پس ازسرنگونی رژیم، فراهم کردن امنیت وآزادی برای شهروندان ایرانی درسرتاسرایران.

س : یکسال زمان به همه گروه ها، سازمانها و تشکلات داده شود تا اینان بتوانند درشهرها، استانها، منطقه ها ودر سرتاسرکشورودریک فضای آزاد، آرام ودمکراتیک ازهمه امکانات کشوراستفاده بکنند تا بتوانند برنامه های کوتاه مدت ودرازمدت خود واساسنامه خود را برای اداره امورکشور. روش انتخابات شهری، استانی، منطقه ای وکشوری وازهمه مهمترشرکت آزادانه مردم دراین گونه انتخابات واداره امورشهری، استانی، منطقه ای وکشوری ارائه نمایند.

ج : پس ازیک سال، همه مردم ایران با بدست آوردن آگاهی های لازم واساسی. بتوانند دریک فضای بسیارآزاد ودمکراتیک. دریک همه پرسی شرکت کرده وسیستم حکومتی خودرا برای اداره امورکشورانتخاب نمایند.
اما پس ازسی سال واندی گذشتن ازحکومت رژیم کنونی ایران. بیشترمردم ایران به ویژه افراد، گروه ها وسازمان های که خود را سیاسی ومخالف رژیم دانسته ومیدانند. بخوبی بدان آگاه هستند که اینان اساسا" به چنین نکات مشترکی که دراینجا بدان اشاره شد نه باوردارند نه پای بند بدانها هستند وخواهند بود!

پاسخ به پرسش چهار: درپاسخ به پرسش چهار، میتوان گفت که بیشتراین افراد، گروه ها وسازمانها نه ازسازماندهی وتشکلاتی برخوربوده وهستند؛ نه اساسا" برنامه ای برای مبارزه داشته ودارند. نه اساسنامه ای دارند که اگرمردم ایران خواستند وتوانستند بتوانند به این اساسنامه آنان نگاه کرده ودرجریان این برنامه واساسنامه قراربگیرند ودست به انتخاب بزنند! بیشتراین افراد، گروه ها وسازمانها نه ازآن پایگاه مردمی واجتماعی برخوردارند که خود ادعای آنرا داشته ودارند. نه اساسا" با مردم بوده وهستند که بتوانند با آنان ودرکنارآنان کاربکنند. به این دوتا کلمه خوب توجه شود با مردم کارکردن نه برای مردم کارکردن. به همین دلائل نتوانسته اند ونمی توانند که پیام خود را بگوش آنانی برسانند که فکر میکنند دربین آنان پایگاه مردمی دارند. اکنون این پرسش دراینجا پیش می آید که اساسا" این افراد، گروه ها و سازمانها کدامین هستند؟ درپاسخ به این پرسش میتوان گفت که درکل این افراد، گروه ها وسازمانها به دوگروه بخش میشوند

یک : افراد، گروها و سازمانهای که رژیم دیکتاتوری ازهمان روزسرکارآمدن خود کوشش کرده و میکند که دردرون خود ودر چهارچوب قوانین خود رژیم وپذیرفتن این قوانین بین افراد خود. این افراد، گروه ها و سازمانهای را بعنوان مخالف تربیت کرده وبه میدان آورده تا همه درون کشورهم بیرون کشورنقش خود را بعنوان مخالف رژیم بازکرده وبکنند. امروز پس ازسی سال واندی که ازحکومت رژیم کنونی میگذرد. بیشتراین افراد، گروه ها و سازمانها که رژیم به آنان نقش بازی مخالفت با رژیم ودرچهارچوب قوانین رژیم داده. برای مردم ایران وآن افراد، گروه ها وسازمانهای که خود را مخالف رژیم میدانند ورژیم هرگزآنان را بعنوان مخالف خود نه شناخته و نمی شناسد بسیارروشن میباشد.

دو : افراد، گروه ها وسازمانهای که مخالف رژیم کنونی حاکم برایران هستند. اما نه تنها رژیم ازهمان روزهای سرکارآمدن خود اینان را بعنوان افراد، گروه ها یا سازمانهای مخالف خود نشاخته ونمی شناسد.بلکه رژیم بنا به سیاست های تمام خواهی و با داشتن ائده لوژی اسلامی خود و سوار برموج مذهبی حاکم برکشورکه یکی ازنتایج کارهای دیکتاتوراسلام پناه پیشین بنام حاج محمدرضا شاه پهلوی بود. هرآنچه درتوان داشته به کارگرفت ودست به کشتن این افراد این گروه ها وسازمانها زد. بیشترافراد این گروه ها و سازمانها نیزیا کشته شدند یا مجبوربه ترک کشور. اکنون دراینجا میخواهیم بدانیم که این افراد، این گروه ها واین سازمانها کدامین بودند وهستند. همچنین شرایط رژیم دیکتاتوری کنونی درابتدائی سرکارآمدن خود وبرخورد با این گروه ها ونتایج آن . این سازمانها را کلا" میتوان به پنج گروه بخش کرد.

گروه چپ یا گروهای چپ

گروه مجاهدین

گروه های ملی وگروه های ملی مذهبیها

گروه راستگرایان یا گروه های راستگرایان.

گروه های آزادیخواه وسکولار

شرایط رژیم دیکتاتوری کنونی درابتدائی سرکارآمدن وبرخورد با این این گروه ها ونتایج آن
گروه های چپ : این گروه اساسا" به دمکراسی وآزادی انتخابات باورنداشته وندارد وخواهان حکومت های کارگری بنام کمونیست ودرنهایت میانه روترآن سوسیالیستی بوده وهستند. با اختلافات زیادی که دربین خود داشته ودارند به گروه ها های گوناگونی بخش شده وشده اند که درمواردی ازچند نفرتجاوزنکرده ونمیکند. دراینجا نیزکلا" میتوان آنان را به سه گروه بخش کرد:

چیپهای تندروی کمونیستی

چپیهای میانه روسوسیالیستی

حزب توده
چپیهای تندروی کمونیستی : چپ های تندروی کمونیستی با داشتن ائده ولوژی کمونیستی وسوسالیستی اساسا" چندان پایگاه مردمی واجتماعی نداشته ندارند بدلائل زیر:

یک : تبلیغات بسیارگسترده برعلیه کمونیست و سوسیالست ازسوی رژیم دیکتاتوری واسلام پناه پیشین.

دو : نه تنها حاکم بودن مذهب اسلام برکشورومردم.بلکه تقدس بودن بتهای اسلام( الله، پیامبر، امام و قرآن) وآئین ها و قوانین آن ونبودن کوچکترین آزادی برای نقد وبررسی اینها واسلام.

سه : آزاد بودن دست بیش ازدویست هزارآخوند وداشتن مساجد ومنابروامکانات مالی وتشکیلات برای تبلیغ اسلام و به لجن کشیدن کمونیست و سوسیالست.

چهار: شرکت بخشی ازاین آخوند ها و مذهبیون دراداره امورکشور.

پنج : سرکوب شدن نیروهای چپ ونداشتن امکانات برای کسب آگاه های لازم وضروری ونداشتن سازماندهی و برنامه ریزی که اساسا" این گرفتاری نه تنها برای گروه ها ونیروها بود. بلکه شامل حال بشترمردم ایران نیز میشد.

شش : نشناختن اسلام وبرداشت اشتباه ازآن همانا بدلیل تقدس بودن آن)

هفت : دراین سی واندی سال با توجه به اینکه افراد این گروه مجبوربه ترک ایران و سکونت درکشورهای اروپائی و آمریکای شدند وازنزدیک دمکراسی را دربیشتراین کشورها با چشمان خود دیدند. اما همانا بدلیل دچارجنون فکری خود ودربیشترموارد با نداشتن یک شخصیت انسانی. حتی دراین مدت نیزنتوانسته اند دوتا کلمه ای بنام اساسنامه برروی کاغذ پاره ای نوشته ویا بتوانند دست به سازماندهی وتشکلات سیاسی زده وبرنامه ای را ارائه بدهند. درزمان رژیم دیکتاتوری پیشین امکانات برای این کارنبود. اکنون که دردرون کشورهای دمکراتیک زندگی میکنند وازبیشترین امکانات نیز برخوردارهستند. چه میگویند؟!

اکنون اگراینان بپذیرند که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهند. با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتوانند کمترازپنج درصد رائ درسطح کشوروپنج درصد درسطح بعضی ازاستانها وشهرها بدست آورند. اینان درابتدای سرکارآمدن رژیم فکرمیکردند که رژیم توان سرکارماندن را نخواهد داشت و درهمان یک دوسال حکومت خود سرنگون خواهد گردید. به همین دلیل رژیم را دشمن جدی خود نمی دانستند ودرمواردی بدلیل برداشتهای اشتباه خود وکارهای نابخردانه خود درسربکارآمدن رژیم نیزدست داشتند. اینان همانا بدلیل برداشتهای خود نیروهای راستگرا، ملی وملی مذهبی ودرمواردی حزب توده را دشمنان خود دانسته ومیدانند وگروه مجاهیدن ودرمواردی حزب توده را هم رزمان خود دانسته ومیدانند. درموردسیاستهای خارجی وبرپائی ائدولوژی که دارند، رژیم کنونی حاکم برایران را ازهم رزمان خود دانسته ومیدانند!

چپیهای میانه روسوسیالیستی: چپیهای میانه روسوسیالیستی نیزچندان پایگاه مردمی واجتماعی نداشته وندارند.اگراینان نیزبپذیرند که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهند. با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتوانند کمترازده درصد رائ درسطح کشوروده درصد درسطح بعضی ازاستانها وشهرها بدست آورند. اینان نیزدرابتدای سرکارآمدن رژیم فکرمیکردند که رژیم توان سرکارماندن را نخواهد داشت ودرهمان یکی دوسال حکومت خود سرنگون خواهد شد. به همین دلیل رژیم را دشمن جدی خود نمی دانستند ودرمواردی بدلیل برداشتهای اشتباه خود و کارهای نابخردانه خود. درمسئله سرکارآمدن رژیم نه تنها دست داشتند. بلکه درسالهای اول روی کارآمدن رژیم و بدلیل نفوذ رژیم وهمکاری حزب توده ازچپیهای تندروفاصله گرفته وبه همراه حزب توده به حمایت وپشتیبانی رژیم نیز پرداختند. اینان نیزهمانا بدلیل برداشتهای خود نیروهای راستگرا، ملی وملی مذهبی را دشمنان خود دانسته ومیدانند و گروه مجاهدین ، حزب توده؛ چپ تندرورا ودرمواردی رژیم کنونی راهم رزمان خود دانسته ومیدانند!

حزب توده : حزب توده نیزچندان پایگاه مردمی واجتماعی نداشته و ندارد.اگراین گروه نیزبپذیرد که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهد.با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتوانند کمترازپنج درصد رائ درسطح کشورو بعضی ازاستانها وشهرها بدست آورند. اینان نیزدرابتدای سرکارآمدن رژیم فکرمیکردند که رژیم توان سرکارماندن را نخواهد داشت ودرهمان یکی دوسال حکومت خود سرنگون خواهد شد. آنان رژیم را همانند پلی می دانستند که برای گذر ازرژیم دیکتاتوری پیشین به یک رژیم سوسیالیستی به سبک حزب توده میباشد. به همین دلیل رژیم را دشمن جدی خود نمی دانستند. اینان بدلیل برداشتهای اشتباه خود وکارهای نابخردانه خود نه تنها درمسئله سرکارآمدن رژیم دست داشتند. بلکه درهمه زمینه ها نیزبا رژیم همفکری و همگامی کردند. اینان درسالهای اولی روی کارآمدن رژیم دست به همکاری زده تا به خیال باطل خود رژیم بتواند، چپیهای تندرو، گروه مجاهدین وعوامل رژیم دیکتاتوری پیشین را ازمیان برداشته وبدین وسیله کارحزب توده را درآینده کم کند!

حزب توده ازسوی دیگربا نفوذ خود درون چپیها. بخش بزرگی ازآنان را به سوی خود کشید ودست دردست چپیهای که به سوی خود کشیده بود( چپ های که خود رااکثریتیها نامیدند ومی نامند)به حمایت وپشتیبانی رژیم زد. حزب توده امروزنیزبه همراه این چپیها. نقش ستون پنجم رژیم را دردرون وبیرون کشوربازی کرده ومیکند. اینان نیزهمانا بدلیل برداشتهای خود. نیروهای راستگرا، ملی، ملی مذهبی، چپ تندروومجاهدین را دشمنان خود دانسته ومیدانند وچپیهای میانه رو ورژیم کنونی را هم رزمان خود دانسته ومیدانند!

گروه مجاهدین : گروه مجاهدین بدلیل اینکه بیشترآنان اساسا" دردامن خانواده های مذهبی و درزیرفرهنگ و ادبیاتی که آخوند دراین هزارسیصد سال به همراه دیکتاتوران حاکم براین کشورحکومت کرده اند، بزرگ شده بودند وشده اند. به همین دلیل جوبسیارمذهبی حاکم برایران وبیشترخانواده های ایرانی. بیشتراینان ازاسلام ، بتهای اسلامی، قرآن، آئین ها وقوانین اسلام یک برداشت بسیاری رویائی، خیالی ومثبتی داشتند ودارند. ازبتهای آن بنام مردان آزادیخواه وعدالتخواه نام برده و می برند و آرمان شهر خود را دراین مذهب جسته و می جویند. ازآخوندها بنام مشرکین نام برده و میبرند. سخن ازاسلام ناب محمدی زده و میزنند! بیشترافراد این گروه فرزندان نسل یک کتابه هستند(قرآن). به همین دلیل بیشترسرکردگان این گروه به ویژه رهبرگروه برطبل اسلام کوبیده ومیکوبند. همانند آخوندها بیشترسخنان خود را با بلغورکردن کلماتی به عربی ازاین کتاب آغازمیکنند. هدف آنان نیزبیشتربرای شستشوی مغزی وفریب دادان هواداران این گروه بوده و می باشد. اینان نیزدرابتدای امردرسرنگونی رژیم دیکتاتورپیشین و به روی کارآمدن رژیم دیکتاتور کنونی پا به پا وشانه به شانه آخوند مبارزه میکردند.

ازآنجائیکه آخوند اساسا" پایگاهی دربین بیشترمردم ایران نداشت وکمونیست وسوسیالسیت نیزبدلیل تبلیغات بسیار گسترده درایران نه تنها وجهه ای نداشت وبیشترمردم ایران به آن همانند یک طاعون نگاه کرده ومیکردند. زمانیکه مردم ایران دیدند که یک گروهی بنام مجاهدین خود را ازیک سوخود رامذهبی میدانند وازسوی دیگر آخوند را مرتجع دانسته ومیدانند وخود را مترقی وپیشرو! همچنان یک این برداشت رویائی خود ازاسلام را نیزبه مردم ارائه داده ومیدهند. درانتخاب خود مردم ایران به ویژه نیروی جوان درشهرها وطبقه متوسط. بین نیروهای چپ که با ندانم کاریها، نابخردی ونشناختن خود وجامعه خود ضمن سخن گفتن ازکمونیست وسوسیالست میخواستند ایران را به این سوی بکشند. وآخوند مرتج که برداشت ارتجاع ازاسلام داشت ومیخواست خود واسلام خود را برکشورحاکم کند. مجاهدین را گزیدند که نه کمونیست وسوسیالیست بودند وهستند نه برداشت ارتجاعی ازاسلام داشته ودارند وکوشیده و میکوشید که خود را نیزازآخوند ارتجاعی دورکرده و بکنند. به همین دلائل دربیشترگردهم آئی ها. اینان بیشترین هواداران را داشتند.

گروه مجاهدین درابتدا وپیش ازکشتاررژیم. گفتگوازحکومت دمکراتیک اسلامی میزند. رژیم را نیزازهم رزمان خود میدانستتند. اما این گروه امروزگفتگوازیک دمکراسی وآزدای میکند به شرطه اینکه اینان برسرقدرت باشند. اما دمکراسی که درآن اسلام وبتهای اسلامی وقوانین وآئین های اسلامی مقدس بوده وهستند. دراین دمکراسی کسی اجازه یا پروانه سخن گفتن ازاسلام، نقدوبررسی وتجریه تحلیل را ندارد. اینان با توجه به اینکه درسرقدرت نیستند. هرنوشته ای همانند این نوشته برایشان فرستاده میشود. یک راست آنرا درون زباله دانی می اندازند. من درمدت بیش ازبیست سال نوشتهای گوناگونی برای آنان فرستاده ام. اما اینان تنها سخن خود را زده ومیزنند. پرسش این است که اگراینان درفردای ایران به قدرت برسند با دیگران چگونه برخورد خواهند کرد؟

این گروه نیزهمانند چپیهای فریبخورده حزب تود و حزب توده، گروهی ازراستگران(عوامل رژیم دیکتاتوری پیشین) ورژیم دیکتاتوری کنونی ایران را دشمن خود دانسته ومیداند. نیروهای ملی وملی مذهبی وبخشی ازنیروهای چپ را هم رزمان خود میداند. اما حاضربه همبستگی واتحاد نیزنیست. گروه مجاهدین میگوید که گروه ها یا نیروهای که درمبارزه با رژیم دیکتاتوری کنونی حاکم برایران میخواهند همبستگی واتحاد داشته باشند. میبایست به زیرچترمجاهدین بیایند. چرا که درزیراین چتربه اندازه کافی جا برای همبستگی واتحاد وجود دارد.

گروه مجاهدین تنها گروه و سازمانی است که دارای سازماندهی وتشکیلات است وتوانسته ومیتواند بیشترین نیروهای هوادارخود را دراروپا و آمریکا بسیج نماید. اما بدلیل چسبیدن به اسلام وشیعه آنهم اسلام وشیعه ای که آخوند درهزاران سال بخورد مردم این سرزمین داده و به همراه آخوند ازیک گندآبی بنام اسلام آب نوشیده و می نوشند ونه تنها بتهای اسلام را نشانه وسمبول آزادیخواهی وعدالتخواهی دانسته ومیداند. بلکه ازرژیم دیکتاتوری حاکم برایران نیزبنام رژیم آخوندی نام برده ومی برد و گفتگو ازاسلام ناب محمدی کرده و میکنند و آرمان شهرخود را درون این باتلاق گندیده جستجوکرده ومیکنند و میخواهند بخورد مردم ایران نیزبدهند.

درنبرد مدیریت با آخوندی که اوراارتجاعی میدانند. نتوانسته اند. این رژیم که ازآن بنام رژیم آخوندی نام میبرند را برکناریا به زیربکشند. نتوانسته اند آن پایگاه مردی را بدست بیاورند که بتوانند درکارکردن با مردم آنان را به خیزش برعلیه این رژیم درآورند. به همین دلیل اگراین گروه نیزبپذیرد که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهد.با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتواند کمترازپانزده درصد رائ درسطح کشور؛ وپانزده درصد درسطح استانها وشهرها بدست آورد.

گروه های ملی و گروهای ملی مذهبی ها : گروه های ملی همانا بدلیل حاکم بودن مذهب اسلام به ویژه شیعه دراین کشوروبودن حکامان دیکتاتوراسلام پناه. بیشترشان پاهایشان را با آخوند درون یک کفش کرده ومیکنند. برسریک بشقاب با آخوند خوراک خورده ومیخورند ویا دستهایشان با به همراه آخوند درون یک کاسه کرده و میکنند. بگونه ای که امروزهستند تعدادزیادی ازاینان که خود را ملی مذهبی می نامند! افراد آزادیخواها و مبارزبه معنی واقعی درون اینان بوده اما تعداد آنها ازتعداد انگشت دست بیشترنخواهد بود.
سردمداران رژیم دیکتاتوری کنونی حاکم برایران نیزچون ازهمان روزنخست سرکارآمدن خود میدانستند که هیچگونه جایگاه مردمی نداشته وندارند وحتی نمی توانستند یک آخوند را برای گرفت یک پست دردولت معرفی بکنند. به همین دلیل وبا مهارت ونیرنگ توانستند ازاین افراد ملی وملی مذهبی بعنوان یک ابزارکاری استفاده بکنند وتشکیل دولت را دادند بدست این ملی وبه اصطلاح ملی مذهبی ها. آخوند ها دراین کارونیرنگ خود دوهدف را دنبال میکردند:

الف : با بدست گرفتن امکانات کشور. به ویژه رسانه های گروهی درسراسرکشورازیک سوی وبا بی شرمانه ترین روشها دست به تهمتهای بسیارناروا برای ترورشخصیتی مخالفان خود زدند( معتاد بودن، تریاک کشیدن، انحرافات جنسی داشتند، مجله سکسی درون خانه های خود داشتند. با کشورهای بیگانه تماس داشتن وگرفتن پول ودادن گزارش ، ضد انقلاب، مخالف اسلام، توهین به مقدسات اسلام، کمونیست و صدها القاب زشت وناروای دیگرکه تنها دردرون فرهنگ اسلامی این مسلمانان به ویژه آخوند ها پیدا میشود) وازسوی دیگردادن گزارشها وخبرها نادرست وشستشوی مغزی مردم برای پذیرفتن این مسائل بی پایه و اساس برای خرید وجهه برای خود و فراهم نمودن مردم برای پذیرش آخوند درپست های دولتی را فراهم کردند.

ب : با سازماندهی همه جانه خود وتشکیل نیروهای سرکوبگری بنام کمیته وسپاه وخرابکاری درکاردولت برای خراب کردن وجهه و پایگاه مردمی آنان واینکه اینان بعنوان مسولین دولتی دراداره امورکشورناتوان هستند و نمی توانند انقلابی ودرچهارچوب اسلامی که آخوند میخواهد کارکنند(بکشند،بترسانند وغارت بکنند). درنتیجه نیازبه آخوند واوباشانی بنام حزب اللهی است.( گروه چماقداران رژیم دیکتاتوری پیشین که تشکیل شده است بخشی ازروستائیان نا آگاه مذهبی ولمپنها اراذل واوباش شهری) تا وارد میدان شده ودرپست های دولتی به اصطلاح انقلابی ودرچهارچوب اسلامی که آخوند می خواهد کارکنند(بکشند،بترسانند وغارت بکنند).
این نیروها نیزهمانند دیگرنیروها درسرکارآمدن رژیم دیکتاتوری کنونی نه تنها دست داشتند. بلکه همانگونه که بدان اشاره شد رژیم نیز یکمین دولت خود را با اینان آغازکرد. پس ازآغازکشتاررژیم . هرچند که تعدادی ازافراد این گروه مجبوربه ترک کشورشدند. تعدادی نیزبدست رژیم کشته شدند وتعدادی نیزدرکشورماندند تا تماشاگرکشتار،غارت وچپاول کشوربوسیله این رژیم باشند. با توجه به اینکه رژیم دیکتاتوری کنونی درمدت سی واندی سال همه آزادیها را ازمردم ایران و همه سازمان ها گرفته ازجمله این گروه وبه آنان اجازه یا پروانه هیچگونه فعالیتی نداده. اما بیشترین افراد این گروه هر گز خواهان سرنگونی رژیم نبوده ونیستند! بلکه خواهان دگرگونی های دررژیم بوده وهستند. سخن ازدمکراسی وآزادی نیززده ومیزنند. اما دردمکراسی اینان نیزهمانند دمکراسی مجاهدین اسلام وبتهای اسلامی وقوانین وآئین های اسلامی مقدس بوده وهستند. دراین دمکراسی کسی اجازه یا پروانه سخن گفتن ازاسلام، نقدوبررسی وتجریه تحلیل را ندارد.

این گروه به ویژه گروهی که خود را ملی مذهبی می نامد گروه های چپ تندرو را دشمن خود میداند و گروه های راست، گروه های ساخته شده یا درآمده ازدرون رژیم کنونی و بخش بزرگی ازرژیم را هم رزمان خود میداند. اکنون اگراین گروه نیزبپذیرد که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهد.با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتواند کمترازده درصد رائ درسطح کشور؛ وده درصد دربعضی استانها وشهرها بدست آورند.

گروه راستگرایان : این گروه بیشترتشکیل شده ازافرادی که دررژیم دیکتاتوری پیشین دست اندرکاربودن وبه همین دلیل نیزازنظرمالی نه درآن رژیم گرفتاری داشتند نه دراین رژیم. رژیم کنونی نیزدرابتدائی به روی سرکارآمدن خود تعدادی ازسران ارتشی رژیم پیشین را کشت. اما بیشترآنان یک سال پیش ازسرنگونی رژیم پیشین وچند سال پس ازبه روی کارآمدن رژیم دیکتاتوری کنونی با یاری گرفتن ازامکانات مالی خود کشوررا ترک وبه کشورهای اروپائی به ویژه آمریکا که دراصل خانه دوم آنان بود رفته وامروزدراین کشورها سکونت گزیده اند. این گروه ازبرکت وجود امکانات مالی که دررژیم پیشین بدست آورده اند(غارت اموال مردم ایران) بیشترآنان نه تنها دراین کشورها گرفتاری مالی ندارند. بلکه با این امکانات مالی خود نیزدست به کاربازرگانی زده ود دست به برپائی رسانه های گروهی همانند رادیو، رونامه ،مجله و تلویزیون نیزدربیشتراین کشورها زده اند.

این گروه با خوردن نان استبداد همیشه درسخنان خود باتوجیه دیکتاتورودیکتاتوری نه تنها هرگزازرژیم دیکتاتوری پیشین نقدی نکرده و نمی کند. بلکه با پشتیبانی ازآن دانسته وندانسته سخن ازاین میگوید که اساسا" مردم ایران لیاقت رژیم پیشین را نداشت. این گروه با نهایت گستاخی به مردم ایران توهین کرده ومیکند ومیگوید که این مردم ایران بودند که آلت دست کشورهای خارج قرارگرفتند ورژیم پیشین را سرنگون کردند. به هیچ وجه به دمکراسی وشرکت مردم دراداره امورکشورخود باورنداشته وندارند ومیگویند که مردم ایران لیاقت داشتن دمکراسی را نداشته وندارند و نیازبه یک دیکتاتوردارند که میبایست برآنان حکومت بکند وگرنه کشوربه هم خواهد ریخت.
بیشتراین افراد درپیرامون فردی بنام رضا پهلوی فرزند دیکتاتورپیشین گرد آمده اند وزمانیکه میخواهند ازاو نام ببرند ازپیشوند شاهزاده نیزاستفاده کرده ومیکنند.( مردم ایران چه زمانی ازدست این دوکلمه شاهزاده وامامزاده رها خواهند شد؟)

این دیکتاتورزاده نیزبا برنامه های که این افراد برایش ریخته ومی ریزند. هرازچند گاهی دربیشتررسانه های گروهی که اینان درآمریکا و اروپا برپا کرده اند. نمایان میشود و سخن ازدمکراسی و آزدای زده ومیزند. بدون اینکه حاضرباشد رژیم پدرخود را نقد کند. این فرد میگوید که بعنوان یک ایرانی و برای دمکراسی وآزادی درایران مبارزه کرده ومیکند. اما درهمه سخنان خود. خود را درنقش جانشین پدرخود دست به فراخوانی برای نمونه همبستگی واتحاد میزند. اما حاضرنیست که دریک گرد همائی ، میزگرد یا یک فراخوان بعنوان یک ایرانی ویا بعنوان کسی که رهبریک سازمان یا تشکیلات شرکت کرده وبکند. بلکه درفراخوانیها، گردهمائی ها، میزگردها خود را رهبرو رئیس دانسته و میداند. یا اینکه میخواهد نماینده خود را به این گونه میزگردها بفرستد.

این فرد زمانیکه سخن ازهمبستگی میزند.ازدیگرنیروها وسازمانها بعنوان ابزارکاری میخواهد استفاده نماید. به همین دلیل او ازهمه نیروها وسازمانها می خواهد که درزیرسایه رهبری ایشان دست به همبستگی و اتحاد زده وبرنند. برای نمونه اومیگوید: ".. این گروهای چپ که ازهواداران کارگران بودند وهستند. میتوانند دراین همبستگی واتحاد شرکت کرده و مسائل کارگران را پیگیری بکنند.چون اینان این کاررا درپیش انجام داده اند وتجربیاتی نیزدارند.دیگرگروها نیز که درزمینه های دیگرتجربه دارند همینگونه...".

بیشتراین راستگرایان را میتوان دردوگروه بخش کرد گروهی که خود را مشروطه خواه مینامند(دیکتاتورخواه) ودسته ها وطیف های گوناگونی درون خود دارند.گروه دیگری که خود راسلطنت طلب می نامند( دیکتاتورطلب) چرا که اساسا" هیچکدام ازدیکتاتورهای که بنام شاه ویا پادشاه درایران حکومت کرده اند. نه به مشروطه ونه به سلطنت باورداشتند ونه میخواستند سلطنت بکنند. یک فرد درایران بود که سلطنت طلب بود وآن هم دکترمحمد مصدق بود که میخواست حاج محمد رضا شاه بعنوان یک پادشاه سلطنت بکند نه حکومت. اما اودریک کودتای آمریکائی وبدست حاج محمدرضاشاه پهلوی دستگیرشد وبه زندان افتاد ودرزندان نیزجان باخت.

بیشترسردمداران این گروه درگذشته وهم اکنون سواربرخراسلام شده وبه همراه آخوند ها( شاه وشیخ) دستهایشان نیزدرریختن خون بسیاری ازمردم ایران به ویژه آرادیخواهان آلوده بوده وهست. اینان درکشورایران کوشش کرده و میکنند تا مردم ایران را درون باتلاق اسلام و دیکتاتوری فروبرده وببرند. به همین دلیل سخن گفتن ونقد وبررسی اسلام برایشان بیگانه بوده ومیباشد. بیشترآنان زمانیکه ازاعراب سخن میگویند. ازکلمه عرب سوسمارخوراستفاده کرده ومیکنند. بدون اینکه به این به اندیشند که الله آنان پیامبرآنان وامامان آنان همه عرب هستند. قرآنی که به آن سوگند میخورند عربی است. بتکدهای که به زیارت آنان رفته ومیروند بتکده های عربهاست. قبله ای که به سوی آن نمازمیگذارند و کلمات عربی را بلغورمیکنند درعربستان است. درون خانه هایشان دها نذریات بنام عربها دارند. بگونه ای که آخوند آدمکشی همانند رفسنجانی میگفت که "... مذهب اسلام درون همه خانه راه دارد. حتی خانواده های طبقه بالای جامعه نیزدرون خانه هایشان کتاب قرآن را دارندونذریهای را برگزارکرده و میکنند..".

اگرامروزاین گروه سخن ازدمکراسی وآزادی میزند. میخواهد ازاین دمکراسی وآزادی همانند یک ابزاراستفاده کرده تا به قدرت برسد. زمانیکه به قدرت رسید. نه ازدمکراسی نه ازآزادی خبری خواهد بود. اینان با توجه به اینکه درسر قدرت نیستند. هرنوشته ای همانند این نوشته برایشان فرستاده میشود. یک راست آنرا درون زباله دانی می اندازند. من درمدت بیش ازبیست سال نوشتهای گوناگونی برای آنان فرستاده ام. اما اینان تنها سخن خود را میزنند. پرسش این است که اگراینان درفردای ایران به قدرت برسند با دیگران چگونه برخورد خواهند کرد؟

این گروه نیز چپیها، مجاهدین وبخشی ازرژیم دیکتاتوری کنونی ، آزادیخواهان وبخش بزرگی ازمردم ایران( مردمی که میخواهند دراداره امورکشورخود نه تنها شرکت کرده .بلکه اداره امورکشورخود را دررده های گوناگون شهر؛ استان، منطقه وکشوربدست بگیرند) را دشمن خود میداند. تمامیت خواه میباشد واگرگروه های ملی و ملی مذهبی را هم رزمان خود میداند ازآنان برای رسیدن به قدرت میخواهد به شکل ابزاری استفاده بکند. اگراین گروه نیزبپذیرد که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهد. با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتواند کمترازده درصد رائ درسطح کشور؛ وده درصد درسطح بعضی استانها وشهرها بدست آورد.

گروه های آزادیخواه وسکولار: این افراد را میتوان دربین همه گروهای مخالف رژیم دیکتاتوری کنونی پیداکرد. بیشتراین افراد به شکلهای گوناگونی مبارزه کرده ومیکنند. سازمانها و تشکلات گوناگونی را نیزبرپاکرده اند. اما اینان نیزتوان این را نداشته اند تا با سازماندهی، تشکیلات ، ارائه برنامه ها ، به کارگیری مدیریت درست وخردمندانه وتدوین اساسنامه ودراختیارگذاشتن مردم دربیرون ودرون کشور. بتوانند وزنه ای دربرابررژیم دیکتاتوری کنونی باشند. پس ازگذشت سی واندی سال ازحکومت دیکتاتوری کنونی بخش بزرگی ازمردم ایران به ویژه طبقه متوسط ونیروهای جوان خود را آزادیخواه وسکولارمیدانند ومیتوان آنان را دردرون این گروه جا داد.

بیشتراینان به دمکراسی، آزادی ویک جامعه سکولاری باوردارند که درآن مقدساتی وجود نداشته وندارد واین حاکمیت قانون ازسوی مردم میباشد که میبایست درکشورحاکم باشد. هرفرد و انسانی میتواند درچهارچوب دمکراسی وحکومت مردمی آزادانه دست به نقد وبررسی هرآنچه که میخواهد زده وبزند. اگربخواهی ازکلمه تقدس نام ببری. میتوان گفت که تنها این انسان وارزشهای انسانی اوست که مقدس بوده ومیباشد. به همین دلیل هیچ کسی ، هیچ نیروی ، هیچ حکومتی این اجازه یا پروانه را ندارد که آزدای را ازاین انسان مقدس گرفته و به حریم انسانی او تجاوزکرده و بخواهد اورا سرکوب نماید.
این گروه رژیم دیکتاتوری کنونی را وهردیکتاتوری دیگررا دشمن خود دانسته ومیداند وهمه گروه های که به شکلهای گوناگون برای سرنگون کردن این رژیم وبرپائی دمکراسی و آزادی مبارزه کرده ومیکنند را هم رزمان خود دانسته و میداند. اگراین گروه نیزبپذیرد که دریک فضای آزاد ودمکراتیک شرکت کرده وبرنامه های خود را ارائه بدهد. با یک دیدگاه خوشبینانه میتوان گفت شاید بتواند بیشترین درصد رائ درسطح کشور؛ ودرصد درسطح استانها وشهرها بدست آورد.
شرایط رژیم دیکتاتوری کنونی درابتدائی سرکارآمدن وبرخورد با این گروه ها ونتایج آن

رژیم درابتدای سرکارآمدن خود دارای ویژگیها وگرفتاری های بود. دراینجا به تعدادی ازاین ویژگیها وگرفتاریها اشاره میشود:

یک : بیشترآخوندها بخوبی میدانستند که دربین مردم ایران پایگاه اجتماعی برای اداره کشوروحاکمیت نداشته وندارند اما این راهم بخوبی میدانستند که تنها با یاری گرفتن ازشمشیر اسلام و کشتارخواهند توانست مخالفان خود را کشته وازمیدان بیرون کرده و افکارپوسیده خود را برمردم ایران تحمیل کننند. آنان برای این کارالگو داشتند والگوی آنان نیزتاریخ مذهب فاشیستی بنام اسلام بود. آخوندها زمانی که برسرقدرت نبودند همانند محمد عرب ، این زبناره، بیابانگرد، آدمکش، برده فروش وغارتگرسالها درمکه سخن ازبرابری وبرادری زد و بیش ازچند تن به سخنان این فریبکارتاریخ گوش ندادند. اما پس ازفرارازمکه . خود را به مدینه رسانید. درآنجا با گرد همائی دزدان عرب گرد خود وغارت کاروانان. مزه قدرت وگرفتن اموال دیگران(غنیمت) راچشید. دراین زمان بود که سخن گفتن ازکشتار، غارت و چپاول را آغازکرد. اوبا شمشیرنه تنها مخالفان خودرا کشت. بلکه توانست تفکرات ویرانگرانه خود را نیزبنام اسلام بردیگران تحمیل کند. اکنون آخوند ها میدانستند که زمان گام نخست آنان گذشته وآخوند نیزهمانند محمد عرب گام دوم خود را میبایست آغازکند.

دو: ازیک سو بیشتراین آخوند ها بودند که هم اسلام واقعی( کپبه برداری ازدیگرمذهبها، فریب، نیرنگ، کشتار، غارت، به غنیمت گرفتن اموال وافراد، برده فروشی، ترور، ایجاد ترس، سرکوب، وعده بهشت دادن وترساند ازجهنم، عبودیت یا اطاعت وپیروی کورکورانه وغیره....) را می شناختند هم اسلام خیالی( برادری!، برابری !، عدالت !، کمک به دیگران!، راستگوئی!، امین بودن! وغیره...) را که آنان دردرازای بیش ازهزارسال ودرسایه رژیم های دیکتاتوری واسلام پناه بخورد مرد ایران داده بودند. به همین دلیل اینان میدانستند که بیشترمردم ایران آرمان شهرخود را دراین اسلام خیالی جسته ومی جویند.
ازسوی دیگر وبا توجه به تبلیغات یک جانبه ازسوی رژیم دیکتاتوری واسلام پناه پیشین .آخوندها با رفتن به سر منابرومساجد. اسلام ،آئین ها وقوانین اسلام وبتهای آن بعنوان مقدسات بخورد مردم داده بودند. رژیم دیکتاتوری نیزبا نهایت بهربرداری ازاین مقدسات هرگونه نقدوبررسی اسلام را ازمردم ایران به ویژه کسانی که خود راسیاسی ودانشگاه هی میدانستند؛ گرفته بود.

بدلائل بالا بیشترمردم ایران یک برداشت خیالی ازاسلام داشتند، که درذهن آنان بوجود آمده بود. بیشتراینان آرمان شهرخود را دراسلام جسته ومی جستند. با این برداشت ونا آگاه های خود اساسا" مردم ایران بفکراین نبودند که چیزی را که آرمان شهرخود را دردرون آن جسته ومی جویند. بخواهند با یک نگاه انتقادی به آن نگاه کرده ودست به تجزیه وتحلیل آن بزنند.

سه : درسالهای پایانی رژیم دیکتاتوری پیشین. به ویژه سال آخرویکمین سال به روی کارآمدن رژیم دیکتاتورکنونی. احساسات مذهبی دراوج خود بود. یک موجی بزرگ وویران کننده ای درپهنه کشوربه وجود آورده بود وهمانند یک ابرسیاهی برروی کشورومردم کشورسایه انداخته بود.

درچنین جوی آخوند نیزبا تمام توان سواربراین موج شده بود. بگونه ای که توانسته بود با نام بردن ازیک آخوند آدمکش بنام آخوند خمینی بنام "اما خمینی" نیزنام برده واورا رهبربه اصطلاح انقلاب نیزبخورد بیشتراین مردم بدهد. آقایان فریبخورده وبیسوادی نیزکه خود را نویسنده وسیاسی میدانستند( دولت آبادی) زمانیکه دیدند بیشترمردم ایران دیگر پذیرفتن امام سیزده امی برایشان سخت ودشواراست وحساسیت ازخود نشان داده ومیدهند. دست بکارتوجیه شد( امام یعنی پیشوا ورهبرونمی بایست زیاد برروی آن حساسیت نشان داد!) تا با اینگونه توجیه هات. کارآخوند ها را آسانترکند. اوبا نوشتن چنین یاوه های وفرستادن آن برای ورق پارهای بنام کیهان واطلاعات خواست وتوانست با فریب خوردگی خود این مردم فریب خورده را نیزبیشتروبیشتردرون باتلاق اسلام فروببرد.

چهار: بیشترآخوند ها گروه های چپ را که درسایه رژیم دیکتاتوری اسلام پناه پیشین ویاری این رژیم ترورشخصیتی کرده بودند ومیدانستند که اینان چندان پایگاه مردمی نداشته وندارند. با وجوداین می ترسیدند که میادا اینان بخواهند حکومت به اصطلاح کمونیستی وسوسیالیستی را درکشورحاکم بکنند. به همین دلیل این گروه ها را دشمنان سرسخت ودرجه یک خود دانسته ومیدانستند. کشتن آنان نیزبرایشان یک وظیفه وتکلیف دینی بود.

پنج : بیشترآخوند ها ازمجاهدین بعنوان منافقین نام برده ونه تنها آنان را رقبای سرسخت ودشمن خود دانسته ومیدانستند. برای این گروه نیزدوراه حل یا آلترناتیو داشتند. یک : هدایت وبیرون آوردن آنان از"گمراهی" و فراخواند آنان به توبه وآمدن دوباره بدامن اسلام. دو: اگراین گروه راه یکم را نپذیرفتند. کشتن آنان برایشان یک وطیفه وتکلیف دینی بود.

شش : بیشترآخوند ها میدانستند که آنان درسایه رژیم دیکتاتوراسلام پناه پیشین. نه تنها ازحوزه های فتنیه خود برای سازماندهی وبرپائی تشکیلات استفاده کرده ومیکردند. بلکه با دراختیارداشتن منابرومساجد نیزدست به تبلیغات وپخش تفکرات ویرانگرانه خود زده بودند وبا امکانات همانند گرفتن خمس، ذکات ، روضه خوانی، صدقه، سهم امام وغیره گرفتاریهای مالی خود را ازیک سوی برداشته بودند وازسوی دیگرزندگی انگلی خود را بردوش مردم نهادینه کردبودند.

هفت : بیشترآخوند ها میدانستند که درابتدای سرکارآمدن رژیم مردم آخوند را نه تنها آدمکش نمیدانستند. بلکه بیشتر آخوندها را سمبول حمایت ازمردم عادی ، راستگو وبه اصطلاح روحانی که برای برپای یک حکومت اسلامی که برپایه برادری ، برابری وعدالت است کوشش کرده ومیکنند! بگونه ایکه گماشتگان رژیم دیکتاتوری پیشین که نان استبداد را خورده بودن ودرنقشهای همانند به اصطلاح نماینده مجلس ووزارت دردولت پستهای داشتند. میگفتند: "... درکارسیاست دروغگوی وفریبکاراست . درنتیجه شما آخوند ها میبایست این رابگذارید بعهده ما! چون شما افراد راستگوی بوده وهستید! به همین دلیل نخواهید توانست درکارسیاست دخالت کرده وآنرا بخوبی انجام بدهید!..."

نگاهی به اندازید به ورق پاره های آنزمان بنام کیهان واطلاعات.

این برداشت آنچنان درزمان دیکتاتوری پیشین دردرون مردم جا افتاده ونهادینه شده بود که زمانیکه فردی اشتباهی میکرد ومردم میخواستند بگونه این این اشتباه فرد را توجیه بکنند. میگفتند: "... مگرفکرمیکنند این فرد پسرامام جمعه است !..."!!!

هشت : بیشترآخوندها بدلائل ائدولوژی اسلامی وتمامیت خواهی که داشتند ودارند. اساسا" نه تنها با ملی وملی گرای مبارزه کرده بودند ومیکنند.( اکنون بگذریم ازاینکه گروهی ازملیگراها بی خرد وبی دانش خود را ملی مذهبی می نامند) اما بیشتراین آخوند ها میدانستند که گروه یا گروه های که خود را ملی وملی مذهبی می نامند. وجهه ای دربین مردم داشته ودارند. ومیتوانند درزیرعبای آخوند دست به تشکیل دولت بزنند.

نه : بیشترآخوند ها میدانستند که یک آخوند تمامیت خواه بوده وهست . آخوند اساسا" با داشتن ائدولوژی بنام اسلام وجود فیزیکی کسانی را که مذهب دیگری دارند تحمل نکرده ونمیکند. اکنون چه رسد به افرادی که بخواهند با دیدگاه های سیاسی دربرابرآخوند وآنهم بیرون ازعبای اوسخن بگویند. این را میتوان درتاریخ مذهب فاشیستی بنام اسلام دید. به همین دلیل آخوند وجود دیگران را درشرایطی پذیرفته ومی پذیرد که این افراد بروند زیرعبای آخوند.

برای نمونه سلمان پارسی این خیانتکاروجنایتکارایرانی. زمانی به سلمان پارسی تبدیل شد که رفت زیرعبای آخوند. بنی صدرزمانی بنی صدرشد که رفت زیرعبای آخوند. زمانی هم که خواست سخن خود را بیرون اززیرعبای آخوند بگوید. ازترس کشته شدن بوسیله آخوند. مجبوربه رها کردن پست به اصطلاح ریاست جمهوری خود وترک کشورشد. رجائی خائن زمانی رجائی وبه اصطلاح رئیس جمهورشد که رفت زیرعبای آخوند. موسوی این خیانت کارمسلمان که خود را یکی ازفرزندان و پیروان آخوند آدمکشی همانند خمینی وجلاد فرزندان ایران میداند. زمانی که خواست سخن خود را بیرون اززیرعبای آخوند بزند. چه برسر اوآمد. اکنون هم احمدی نژاد این پادوآخوند ها. این پاسدارتیرخلاص زن. این جنایتکاروغارتگرمردم ایران وایران. این مسلمان دوستداراسلام وفلسطین. این گماشته که امروزبعنوان به اصطلاح رئیس جمهوری رژیم ودرروزهای آخرخود سرگرم چپاول وغارت است. زمانیکه خواست سخن خود را بیرون اززیرعبای آخوند بزند. امروزکارش به کجا کشیده شده. وهزاران مورد دیگر..... البته برای آنانی که دارای خرد ودانش هستند ونان دریوزگی نخورده ونمی خورند. مشت نمونه خرواربرایشان کافی خواهد بود. اما برای کسانی نه دانش دارند نه خر برخوردارهستند وهمیشه نان دریوزگی خورده ومیخورند. اگرسالها نیزبرایشان سخن بگوی همانند آب درهاون کوبیدن خواهد بود.

ده : بیشترآخوندها میدانستند که همه گروه های مخالف آنان خود را افرادی پیشرو ومترقی دانسته ومیدانند وآخوند راسمبول واپسگرائی وارتجاع وده ها القاب نیک دیگرکه این گروها به خود میدادند وده ها القاب بددیگری که به آخوند ها داده ومیدهند. اکنون می خواهیم ببینیم وبدانیم که درنبرد مدیریتی که بین این کسانی که خود را مترقی وپیشرودانسته ومیدانند وآخوند که اورا واپسگرا وارتجاعی دانسته ومیدانند آغازشد.
پایان آن به کجا کشید وسرنوشت اینان چه شد؟

نبرد مدیریت بین نیروهای ارتجاع و نیروهای پیشرو ومترقی!
پیش ازاینکه من بخواهم نوشته را ادامه بدهم.چون من همیشه درنوشته هایم با نام بردن ازنبرد مدیریت برآن تاکید کرده ومیکنم. میخواهم دراینجا با شکافتن نبرد مدیریت برای خواننده نشان بدهم که منظوروبرداشت من ازنبرد مدیریت چیست.
مدیریت یک ابزاری است که اساسا" بیشترافراد برای رهائی خود ودیگران، برای آزادی خود ودیگران؛ برای سازندگی وبرپای دمکراسی و حاکمیت یک سیستم دمکراتیک درجامعه ازآن استفاده کرده و میکنند. اما واقعیت این است که بودند و هستند افرادی که ازاین ابزارنهایت استفاده کرده و میکنند تا ابتدا دست به فریب دیگران زده وسپس با بدست گرفتن قدرت دست به برپائی یک سیستم دیکتاتوری زده وبا سرکوب وکشتارآزادی را ازدست مردم گرفته و بگیرند. امروزه هستند گروهای که دردرون کشورهای دمکراتیک نیززندگی کرده ومیکنند وازاین ابزاربرای دست زدن به دزدی زده ومیزنند. درمواردی نیزروشها وتاکتیک های که درکارخود بکاربرده ومی برند. چند گام ازروشها و تاکتیک های پلیس نیزجلوتربوده وهست. اکنون چه افرادی ازاین ابزاراستفاده کرده ومیکنند و برای چه اهدافی. داوری آنرا میگذارم با خواننده .

من به این باوردارم که درنبرد مدیریت افراد ابتدا دست به کسب آگاهی ودانش میزنند. سپس با یاری گرفتن ازدانش ، آگاهی وخرد به ویژه خردگروهی دست به شناخت خود ودیگران، دست به شناخت پیرامون خود وامکانات زده ومیزنند. با بررسی ، تجزیه وتحلیل درست ، برخورد سازنده وداشتن هدف واهداف گوناگون وبرای دستیابی به این اهداف دست به سازمان دهی زده ومیزنند. دست به تنظیم و تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت ودرازمدت برای رسیدن به اهداف زده و میزنند. سپس دردل کاردست به ارزیابی(ارزیابی ماهانه، سه ماهه، شش ماهه وسالانه) ازچگونگی بهر گیری ازامکانات ، سازماندهی، تشکیلات و برنامه ها برای رسیدن به اهداف زده ومی زند. دراین ارزیابی اهدافی که بدانها دست یافته شده یا برنامه های که به اهداف خود رسیده اند و برنامه های که به اهداف خود نرسیده اند و دلائل به اهداف نرسیدن آن وچگونگی یاری گرفتن ازروشهای بهتر، سازماندهی بهتر، بهره برداری بهترازامکانات برای رسیدن به این اهداف واهداف تازه دیگری که برگزیده شده مورد بررسی دقیق قرارگرفته ومیگیرند.

افرادی که دراین جبه نبردمدیریت پیروزی بدست آورده ومی آورند میتوان گفت که اینان اساسا" درهمه جبه ها( نظامی، مالی، فرهنگی، تکنیکی، سیاسی، اجتماعی، کشوری، منطقه ای ودرپهنه گیتی) پیروزی بدست آورده و می آورند. اما افرادی که درجبه نبردمدیریت شکست خورده ومیخورند. درهمه جبه ها به شکل های گوناگون شکست خورده و می خورند.اکنون سخن را درمورد نبرد جبه مدیریت درهمین جا به پایان می رسانم ونوشته را ادامه میدهم.

آخوند ها با آگاه بودن به این ویژگیها وگرفتاریهای که دراین نوشته بدان اشاره شد برنامه های همه جانبه خود را درسرتاسرکشوربویژه دراستانها وشهرهای که امکانات بهتری برای آنان فراهم بود ازجمله تهران آغازکردند.

یک : همانگونه که درپیش بدان اشاره شد. سردمداران رژیم دیکتاتوری کنونی حاکم برایران چون ازهمان روزنخست سرکارآمدن خود میدانستند که هیچگونه جایگاه مردمی نداشته وندارند وحتی نمی توانستند یک آخوند را برای گرفت یک پست دردولت معرفی بکنند. به همین دلیل وبا مهارت ، نیرنگ و فریبکاری توانستند ازاین افراد ملی وملی مذهبی بعنوان یک ابزارکاری استفاده بکنند وتشکیل دولت را دادند بدست این ملی وبه اصطلاح ملی مذهبی ها. آخوند ها دراین کارونیرنگ خود دوهدف را دنبال میکردند:

الف : با بدست گرفتن امکانات کشور. به ویژه رسانه های گروهی درسراسرکشور. ازیک سووبا بی شرمانه ترین روشها دست به تهمتهای بسیارناروا برای ترورشخصیتی مخالفان خود زدند( معتاد بودن، تریاک کشیدن، انحرافات جنسی داشتند، مجله سکسی درون خانه های خود داشتند. با کشورهای بیگانه تماس داشتن وگرفتن پول ودادن گزارش ، ضد انقلاب، مخالف اسلام، توهین به مقدسات اسلام، کمونیست و صدها القاب زشت وناروای دیگرکه تنها دردرون فرهنگ اسلامی این مسلمانان به ویژه آخوند ها پیدا شده ومیشود). ازسوی دیگردادن گزارشها وخبرها نادرست و شستشوی مغزی مردم برای پذیرفتن این مسائل بی پایه و اساس با اهداف خرید وجهه برای خود وفراهم نمودن مردم برای پذیرش آخوند درپست های دولتی .

ب : با سازماندهی همه جانه خود وتشکیل نیروهای سرکوبگری بنام کمیته وسپاه وخرابکاری درکاردولت برای خراب کردن وجهه و پایگاه مردمی ملی وملی مذهبی ها واینکه اینان بعنوان مسولین دولتی دراداره امورکشورناتوان بوده وهستند و نمی توانند انقلابی ودرچهارچوب اسلامی که آخوند میخواهد کارکنند(بکشند،بترسانند وغارت بکنند). درنتیجه نیازبه آخوند واوباشانی بنام حزب اللهی است.( گروه چماقداران رژیم دیکتاتوری پیشین که تشکیل شده بود ازروستائیان نا آگاه مذهبی ولمپنها ،اراذل واوباش شهری) تا وارد میدان شده ودرپست های دولتی به اصطلاح انقلابی ودرچهارچوب اسلامی که آخوند می خواهد کارکنند(بکشند،بترسانند وغارت بکنند).

دو : همزمان که تشکیل دولت بوسیله ملی وملی مذهبی ها داده بودند. کارسازماندهی نیروهای سرکوبگرخود را بنام نیروهای کمیته وسپاه درسرتاسرایران آغازکردند. آنان ازیک سوکشتارگروه های چپ( گروه های چپی که می پنداشتند که رژیم توان سرکارماندن را نخواهد داشت ودرهمان یک دوسال حکومت خود سرنگون خواهد شد) را آغازکردند که گفتگو ازائدولوژی کمونیستی وسوسیالستی میزدند وازپیش نیزترورشخصیتی شده بودند وچندان پایگاه مردی نداشتند. چیزی که جلب توجه میکرد. این بود که بیشترنیروهای چپ وبخشی ازمجاهدین( که خود را مترقی وپیشرومیدانستند)
دریکسال نخست به روی کارآمدن رژیم دیکتاتوری به جای اینکه به درون جامعه رفته وازنزدیک با مردم کارکرده ودست به آگاه کردن مردم زده وهمزمان با تجزیه وتحلیل ترفندهای رژیم وافشای آنها ودرنهایت دست به خنثی کردن آنها بزند. این گروه ها با اشغال دانشگاه تهران ودردست داشتن چند تا کلت . چگونگی استفاده کردن ازکلت راآموزش میدادند. درپایان نیزآخوندها( این کسانی که نیروهای چپ ومجاهدین آنان را واپسگروارتجاعی نام می بردند) با یاری گرفتن ازنیروهای سرکوبگرواوباشان چاقوبدست حزب اللهی خود؛ که ازآنان بنام هواداران انقلاب نام می برد. بنام مردم ایران وارد دانشگاه کرد وهمه این گروه هارا یک روزه ازدانشگاه بیرون انداخت.

سه : همزمان با سرکردگان حزب توده( حزبی که رژیم را همانند پلی می دانست که برای گذرازرژیم دیکتاتوری پیشین به یک رژیم سوسیالیستی آنهم به سبک حزب توده میباشد) وارد گفتگوشده تا با نفوذ خود. بتوانند نیروهای چپ را ازهم به پاشند. چون ازهم پاشیده شدن این نیروها کارکشتارآنان راآسانترمیکرد. درپایان آخوند ها دراین کارخود نیزموفق شدند. بخش بزرگی ازگروه چپ به اصطلاح چریک های فدائی پس ازازهم پاشیدگی. خود را اکثریتی نامید وبدامن حزب توده وبه همراه حزب توده هردوبدامن رژیم افتادند. رژیم نیزبا یاری گرفتن ازاین نیروهای که بدامنش افتاده بود ویارگرفتن ازنیروهای جاسوسی کشورهای بیگانه. همانند آلمان وفرانسه دست بکارشناسائی ، دستگیروکشتارگروه های چپ، مجاهدین و بخشی ازخود حزب توده شد. همکاری این دوگروه که دامن رژیم افتاده بودند ومیبایست درکارولودادن مخالفان رژیم نشان بدهند که با رژیم هستند. کاررژیم را درشناسائی ودستگیری که درابتدا برایش بسیاردشواربود را بسیارآسان کرد.

چهار: ازآنجائیکه رژیم بنا به ماهیت ائدولوژی اسلامی خود ازهمان ابتدا بیشترسردمداران رژیم به ویژه آخوند خمینی فریاد اسلام وآزاد کردن قدس وفلسطین راسرمیدادند وبا دخالت کردن خود درامورداخلی عراق خواهان برپای رژیم اسلامی درکشورعراق نیزبودند. درپایان این سیاست رژیم سبب برپائی جنگ بین این رژیم فاشیستی گردید. رژیم با به کشته دادن بیش ازچندین میلیون ازفرزندان ایران وویرانی چندین استان وکشور. آزادنه دست به کشتاروسرکوب همه جانبه مخالفان خود( مخالفانی که خود را مترقی و پیشرفته میدانستند ومیگفتند که آخوند انقلاب را دزدید! اکنون این یک پرسش بزرگی است که چگونه آخوندی که اینان میگفتند اوواپسگراوارتجاعی است توانسته نه تنها این مترقی وپیشرفته ها را فریب بدهد. بلکه انقلاب رانیزدزدیده و ازدست آنان بگیرد!) زد واین کشتاری که با کمونیستها آغازکرده بود با کشتاربا مجاهدین وگروه های ملیون و سلطنت طلب ها ادامه داد ودرپایان نیزدست به سرکوب وکشتارمردم ایران زد.

بدینوسیله این آخوندهای ارتجاعی وواپسگر. توانستند نه تنها افکارپوسیده خود را برمردم ایران تحمیل بکنند. بلکه پایه های حکومتی خود را نیزبا یاری گرفتن ازنیروهای سرکوبگرواوباشان چاقوبدست خود؛ که آخوند آدمکش ویکی ازپایه گذاران این رژیم فاشیستی بنام رفسنجانی ازآنان بنام هواداران انقلاب نام برده ومی برد. با کشتار، سرکوب، غارت، ترس ووحشت حاکمیت خود را ادامه داده واکنون سی واندی سال است که ازبه قدرت رسیدن این آخوندهای واپسگرا و ارتجاعی میگذرد. وبیشتر افراد گروه های که خود را پیشرو ومترقی میدانستند. یا کشته شدند. یا آواره دیگرکشورهای گردیدند.

کوروش ایرانی. بیست وپنج ژانويه دوهزاروسیزده میلادی

Thursday, January 03, 2013

انحرافات جنسی بین مردان به ویژه مردان مسلمان و سه سند تاریخی

انحرافات جنسی بین مردان به ویژه مردان مسلمان و سه سند تاریخی

یک: اسپارتها دریونان؛ دویست سال پیش ازسال میلادی دریونان کسانی که حکومت زمان را دردست داشتند دست به برپائی نیروی جنگی زدند بنام اسپارتها. اینان با رفتن بین مردم دست به انتخاب پسران سالم زدند که سن آنان بیش ازهفت سال نبود. کودکان نا سالم را نیزمیکشتند.
این کودکان سالم را برای آموزشهای جنگی به اردوگاه ها برده و درمدت سیزده سال به آنان فنون جنگی می آموختند. بگونه ایکه زمانیکه به سن بیست سالگی میرسیدند هرکدام یه یک ماشین آدمکشی تبدیل شده بود. دراین زمان که اینان دراین اردوگاه ها بودند بدلیل دوربودن ازجامعه ونداشتن دسترسی به دختران وزنان انحرافات جنسی بین آنان رایج گردید. بگونه ایکه مرد با مرد نزدیکی میکرد واین کارچیزی عادی برایشان شده بود.

اما زمانیکه دیدند که درآینده نیازبه نیرو دارند و میبایست نیرو جایگزین نیروهای کنونی شود و میدانستند که مرد نمی تواند کودک بدنیا بیاورد. به ناچار مجبورشدند که دخترانی را به زنی بگیرند تا ازاین راه دختران باردار بتوانند با زائیدن کودک نیرو برای آنان تامین نمایند. دراین زمان دخترانی که میخواستند با این مردان ازدواج نمایند. موهای خود را به کلی میتراشیدن و کمربندهای پهنی به کمرمی بستند تا بیشتربه شکل یک مرد باشند تا یک زن.( این پدیده را امروز میتوان دربین دختران ایران به ویژه افغانی دید که بدلیل حاکمیت مذهب کوشش میکنند. لباس و آرایش پسرانه یا مردانه داشته باشند تا بتوانند به درون جامعه آمده و ازآن آزادی های برخوردارباشند که مرد دریک جامعه مذهبی دارد) زمانی هم که این مردان با این زنان نزدیکی میکردند معلوم بود که با آن انحرافات جنسی که داشتند ضمن نزدیکی با این زنان تنها برای آوردن کودک دردرازمدت چه به سراین زنان می آمد.

دو: جان نثاران درامپراتوری عثمانی؛ درزمان امپراتوری عثمانی حدود هزارسال پس ازاین رخداد ویرانگرایانه زمانیکه ترکان آسیای مرکزی این تازه مسلمان شده های آدمکش حملات خود را بنام گسترش اسلام زدند و با کشتن میلیونها انسان بیگناه امپراتوری عثمانی را برپا کردند. اینان نیزدست بکاربرپائی یک نیروی جنگی زدند. آنان برای تهیه نیروازهرخانواده ای یک فرزند پسرتحت عناوین خمس وزکات ازمسلمانان و مالیات ازکسانی که مسلمان نبودند و میبایست برای نگهداری دین خود مالیات بدهند ازهرخانواده یک پسرمیگرفتند.
سپس این کودکان را به درون اردوگاه ها برده وبا آموزشها جنگی آنان را تبدیل به ماشین های آدمکشی میکردند. این نیرو را بنام لشگرهای جان نثاران نامگذاری کردند. بیشترخانواده ها ی مسلمان نیزازاینکه یکی ازفرزندان آنان رفته تا با آموزشهای جنگی دست به نگهداری وگسترش اسلام بزند بسیارخرسند بودند. همانند خانواده های که امروز فرزندان خود را بنام بسیجی و پاسداربه مزدوری رژیم اشغالگر فاشیستی تروریستی اسلام عربی حاکم برایران درمی آورند. این افراد نیزبدلیل همانا دوربودن ازجوامع انسانی به ویژه ازدختران و زنان و شرکت کردن دریک ارتش اسلامی که هدفی جزکشتن کفاروگسترش اسلام نداشت ( کشتارانسانها، غارت و به غنیمت گرفتن اموال و به اسارت گرفتن دختران ، پسران، زنان و مردان و فروختن آنان بعنوان برده) نه تنها انحرافات جنسی بین آنان رایج گردید. بلکه این انحرافات جنسی بیشتربوسیله ترکان تازه مسلمان شده آسیای مرکزی دربین همه مسلمانان ریشه دوانید.

سه: آخوند ها در درون حوزه های فتنیه؛ انحرافات جنسی دردرون این خوزه های فتنیه بیداد کرده ومیکند. چرا که این ادامه همان انحرافات جنسی است که درامپراتوری عثمانی پایه ریزی شد وبدست تازه مسلمان آسیای مرکزی درسرتاسرکشورهای اسلامی ریشه دوانید. همانگونه که میدانید حوزه های فتنیه که درسرتاسرکشوربرپا شده تنها به پذیرش پسران ومردانی برای تربیت آخوند دست میزند. پسران ومردانی که ازیک سوی و بدلیل پائین بودن درجه هوشی نتوانسته اند به درس خواندن خود ادامه بدهند وازیک سوی دیگربدلیل افتادن درباتلاق مذهب و پیروی کورکورانه و متعصبانه ازمذهب و تنبلی فیزیکی و هوشی سبب آن شده که این افراد به این مراکزروی بیاورند. تا با تن پروری وکارنکردن درو دوکان مذهب را گرم نگهداشته ومردم را به سوی این درو دوکان مذهب کشانیده و ازآنان به هرشکلی که میخواهند بهربرداری نمایند.

ازآنجائیکه این افراد شبانه روزدراین فتنه خانه ها به سرمی برند. شوربختانه انحرافات جنسی دربین اینان بیداد میکند. اینان نه تنها دچاراین انحرافات جنسی دراین حوزه های فتنیه میشوند. بلکه این انحرافات جنسی را به درون جامعه نیزمیکشند. چون بیشترین پیوند را با افرادی دارند که خریداران دوکان مذهب شده اند. اینان برای اینکه بتوانند بگونه ای با این انحرافات جنسی خود کناربیایند. دست به ترفندهای نیززده ومیزنند وآن اینکه مراسم دعاخوانی های گوناگونی را برپا میکنند ودراین مراسم دعاخوانی کتاب مذهبی خود را بدست گرفته وبا بالای بردن روی سرخود ودرحالیکه گریه و شیون ازخود سرمی دهند. ازالله موهوم خود می خواهند که همه گناهان آنان را ببخشد!

به افراد مذهبی هم که بدام آنان افتاده میگویند که اگرآنان درمراسم سوگواریهای مذهبی ومراسم دعا ها بویژه دعاهای کمل شرکت کنند وبروند به زیارت بتکده های که اینان درسرتاسرگیتی به ویژه درایران وکشورهای عربی برای این فریب خوردگان برپا کرده اند. الله همه این گناه هان آنان را خواهد بخشید! این شیادان و این فریب خوردگان این شیادان نیزاین انحرافات جنسی ، دزدیها، آدمکشی ها، فریبکاریها وهزاران پلیدهای خود ادامه داده ومیدهند وبا شرکت درچنین مراسم و مراکزو گریه زاریها و شیونها به خیال واهی خود با الله موهم خود به گفتگو می نشینند و این الله نیز این گریه ها، زاریها ،شیونها وپشیمانی آنان ازجنایتهای خود می پذیرد! بویژه زمانیکه می بیند که آدمکشانی همانند محمد، علی؛ حسن ؛ حسین و فاطمه عرب وارد میدان شده وبرای این جنایت کاران پادرمیانی وپارتی بازی کرده ومیکنند! به همین دلائل واهی وپوچ این الله موهوعرب همه و با پادرمیانی وپارتی بازی این آدمکشان عرب همه گناه هان و جنایت های آنان را یکی پس ازدیگرمی بخشد! ازهمه مهمتراینکه این الله موهوم عرب به آنان پروانه میدهد که اینان این جنایتهای خود را ادامه داده تا درپایان سال همانند سالهای دیگر؛ همه جنایتها و پلیدیهای آنان را دراین گونه مراسمها ومراکزها و با پا درمیانی و پارتی بازی محمد،علی، حسن ، حسین وفاطمه عرب ببخشد وپروانه همگی آنان را تمدید کند!