Thursday, December 06, 2012

کشتی به سوی غزه

کشتی به سوی غزه


کشتی به سوی غزه وهمسوی بیشتررژیم های حاکم برکشورها با رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران برای سرکارماندن گروه اسلامی تروریستی فاشیستی بنام حماس درغزه. اساسا" هرسیستم، هررژیم، هرگروه برای برسرکارماندن نیازبه پول ، مواد خوراکی، پوشاکی، بهداشتی وجنگ افزاردارد. به ویژه اگراین سیستم، این رژیم ،این گروه یک سیستم، یک رژیم، یک گروه سرکوبگروائدولوژیکی باشد وبخواهد با سرکوب مردم. ائدولوژی فاشیستی خود را برمردم تحمیل کند.

گروه اسلامی تروریستی فاشیستی حماس حاکم برغزه ومردم غزه دارای این ویژه گیهاست. اما شوربختانه بیشتررژیمها ونیروهای حاکم برکشورهای دیگربه جای مبارزه با گروه حماس که دارای ائدولوژی اسلامی تروریستی وفاشیستی است ورهائی مردم غزه ازدست این گروه وبرپائی یک سیستم نیم بند دمکراتیک؛ برای سرکارمانند این گروه اسلامی تروریستی فاشیستی دست به فرستادن امکاناتی همانند مواد خوراکی، بهداشتی ودرمانی میزنند! رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران با غارت کشورایران و مردم ایران نیزبا پشتیبانی همه جانبه دست به فرستادن میلیاردها دلاروجنگ افزاربه این گروه اسلامی فاشیستی تروریستی حماس میزند! چه هماهنگی، چه همسوی وچه پیوندی !
گروهای چپ نیزدرکل و به ویژه گروهای چپ ایرانی نیزهمانا بدلیل نداشتن بینش وآگاهی های، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی. کورکورانه برای این گروه اسلامی فاشیستی تروریستی آدمکش وضد انسان وانسانیت هورا میکشند! بدون اینکه بدانند رهای مردم غزه چیست.

کوروش ایرانی



Saturday, November 24, 2012

نیروهای چپ و راستگرا درایران.

نیروهای چپ و راستگرا درایران.

زمانیکه یک ایرانی با یک نگاه ژرفتروپژهشگرانه به این بنیه فکری، بنیادی، ساختاری، فرهنگی، ادبی وکارکرد این نیروها دریک کشوردیکتاتورواسلام زده ایران نگاهی می اندازد. متوجه می شود که اساسا" این نیروهای تفاله های آشغال های هستند که آخوند مفتخور این آشغال ها را درایران جویده وازدهان خود بیرون انداخته.
من نیزبه همراه بیشترایرانیان ودرزیرسایه رژیم دیکتاتوری حاج محمد رضا شاه پهلوی درایران بزرگ شده ام. دیکتاتوراسلام پناهی که درزیرسایه دیکتاتوری خود نه تنها دویست هزارآخوند مفختخورپرورش داد. بلکه دست آنان را نیزدرداشتن امکانات مالی، تشکیلاتی وتبلیغالتی برای مذهب فاشیستی بنام اسلام نیزبازگذاشت.

این دیکتاتوربا آن بیماریهای مالیخولیای مذهبی که داشت خود را کمربسته یک فرد عرب بنام "امام رضا" نیزمیدانست. عرب بیابانگرد دیگری نیزبنام "حضرت ابوالفضل" که دستهای خود را درجنگ قومی درخاک عربستان ازدست داده بود به یاری او شتافته و اورا زمانیکه درحال افتادن ازروی اسب برروی یک سنگ بزرگ بوده درهوا گرفته و آرام اورا بروی زمین گذاشته و ازبرخورد سراو با سنگ جلوگیری کرده واورا ازیک مرگ حتمی نجات داده!

این دیکتاتوراسلام پناه هرماه نیزیک باربرای جاروکشی به بتکده خراسان میرفت. یک پایش درون این بتکده بود وپای دیگرش درون کاخهایش درتهران. با برپای مراسم مذهبی نه تنها میخواست با آخوندهای دست پرورده خود درمذهبی بودن وباورهای مذهبی رقابت بکند. بلکه مردم کشوررا دریک باتلاق شدیدا" مذهبی اسلامی فروبرده بود. بگونه ای که بیشتر مردم ایران آرمان شهر خود را درون اسلام ناب محمدی و جامعه به اصطلاح توحیدی می جستند.

من با بیرون آمدن ازکشوردرابتدا وهمانند بیشتردیگرهم میهنان همین برداشت آرمان شهررا ازنیروهای به اصطلاح مخالف رژیم اشغالگرفاشیستی ترروریستی اسلامی عربی حاکم برایران به ویژه ازنیروهای چپ که خود را نیزمترقی و دیگرنیروهای را ارتجاعی و واپسگرا میدانستند داشتم. فکرمیکردم که این نیروها با آمدن درکشورهای اروپائی و آمریکائی نه تنها هم چون پیام آوران ایرانیان دربند رژیم و سفرای آنان درپهنه گیتی دست به افشاگری جنایتهای رژیم خواهند زد. بلکه با یاری ازخرد، دانش، آگاهی، هوشیاری، زیرکی ، همکاری، همگامی ، همیاری و تشکلات سازمان یافته دست به سازماندهی، برنامه ریزی نیزخواهند زد و به دولتها وملتها ی این کشورهای نشان خواهند داد که این نیروها سازمان یافته، با برنامه ، دمکرات که پای بندی دمکراسی و آزادی هستند توان اداره امورکشورایران را دارند. نه رژیم سرکوبگرکنونی ایران.

اما پس ازچندین سال دیدم که اینهم یک برداشت خیالی وذهنی من ازاین نیروها بوده. همانند برداشت خیالی وذهنی که هرفردی بویژه ایرانی ازاسلام داشته ودارد وآرمان شهرخود را دراین مذهب سرتاپا فاشیستی جسته ومی جوید.
درپانزده سال پیش من نیزهمانند بیشترایرانیان برون مرزی به این رادیوهای به اصطلاح ایرانی گوش فرا میدادم. اما نه تنها بعنوان یک شنونده. بلکه با یک دیدگاه پژوهشگرانه، کنجکاوانه، کاوشگرانه وانتقادی.

چون دراین زمان باورداشتم که اگرمردم ازراه برنامه های رادیوی آگاه شوند. دیگرنه تنها آلت دست رژیم ها استبدادی وسرکوبگرنخواهند شد. بلکه دست به مبارزه با این رژیم های استبدادی وسرکوبگرنیزخواهند زد.

اما دراین مورد نیزمتوجه شدم که این باورمن هم یک خواب و خیالی بیش نبوده. به همین دلیل بیش ازپانزده سال است که من دیگر به این رادیوهای به اصطلاح ایرانی که تعدادی ازآنها نیزبوسیله افراد مسئله داراداره شده ومیشود و درمواردی نیز این رادیوها درپیوند تنگا تنگ با عوامل ومزدوران رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران اداره ورهبری میشوند.
چندروزپیش یک زمان کوتاهی را به کاربردم تا بعنوان یک پژوهشگرنگاهی به برنامه های این رادیو ها بکنم . دیدم که کاررادیوئی که این افراد میکنند. یک کارجنون آمیزاست تا یک برنامه رادیوئی. با خود گفتم که فرد باید دچارجنون فکری شده باشد که بخواهد با گرفتن وخریدن زمان برای پخش رادیو. زمان ونیروی خود را به کارگیرد. به برنامه های پرازیاوه گوی که ازسوی رادیوهای گوناگون وازراه اینترنت پخش میشود گوش بکند واین برنامه های که بیشتراراجیف و سرگرم کننده هستند وازکمترین استانداردهای علمی برخوردارنیستند را رله وپخش نماید.

بیشترکسانی که دست اندرکاراین رادیوها بوده وهستند این سخنان را نخواهند پذیرفت . اما واقعیت این است که برنامه ها وکارهای همه نیروهای که خود را مخالف رژیم ایران میدانند دراین بیش ازسی سال واندی نشان داد که نه تنها این نیروها دچار خیال و موهومات بوده وهستند. بلکه نشان داد که اینها ازجهات اجتماعی، فرهنگی، اداری، برنامه ریزی، مدیریت وسیاسی یکی ازپس افتاده ترین نیروها هستند که درهیچ ذوباله دان تاریخی نمی توان پس افتاده ترازآنها را پیدا کرد. دراین سی سال واندی رژیم اشغالگرفاشیستی ترویستی اسلامی عربی حاکم برایران وایرانی به همه این نیروها نشان داد که این نیروها ازچه ویژگیهای خیالگر، آرمانگروواپسمانده ای برخوردارهستند. بیشتراینان هنوزنه معنی دمکراسی را فهمیده اند، نه اساسا" به دمکراسی پای بند هستند. نه معنی فدراتیو را میدانند. نه دمکرات بودن یک سیستم وبخش قدرت سیاسی دریک رژیم دمکرات. بیسوادنه نیز گفتگو ازفدراتیو قومی سخن میگویند. بدون اینکه بدانند با این یاوه گوی های خود دامن به مسئله نژادی زده همانند نیروهای مرتجع مذهبی که امروز سخن ازمذهب میزنند و خواهان فدراتیومذهبی هستند. نه میدانند آزادی و آزادمنشی چیست. نه میدانند انسان و ارزشهای انسانی چیست . نه میدانند دمکراسی و ویژگیهای یک جامعه دمکرات چیست. به گله اوباشانی که امروز درخاورمیانه بویژه درکشورهای اسلامی و عربی جنگ افزاربدست گرفته وبا بدترین روشهای ممکن دست به کشتارانسانها زده ومیزنند وعربده الله اکبرنیز ازگلوی نا پاک آنان نیزبه گوش میرسد وبیشترنیروهای چپ بی هویت، قوگرا،بیسواد، خرفت، کودن، ابله وواپسمانده نیزبرایشان هورا نیزکشیده ومیکشند.

من اگرنوشته یا نوشته های را برایتان میفرستم . این بدان معنی نیست که شما بخواهید ازاین نوشته ها دربرنامه های رادیویتان استفاده نماید. این تنها برای این است که به شما نشان داده شود که تا چه اندازه دچارجنون فکری شده اید. اکنون میتوانید دربرنامه های رادیوی خود ازاین امکاناتی که دارید استفاده کرده وهرگونه که خواستید یکه تازی کنید. اما این یکه تازشما نه تنها دردی ازدردهای ایران وایرانی درمان نخواهد کرد.بلکه خود شما را بیشتر و بیشتر دراین باتلاق خرفتی و نابخردی که فرو رفته اید فرو خواهد برد.

کوروش ایرانی یازدهم نوامبردوهزاردوازده میلادی.

Sunday, November 11, 2012

دیکتاتورزاده یا شاهزاده؟

دیکتاتورزاده یا شاهزاده؟
هستند هم میهنان زیادی که سخن ازتاریخ چندهزارساله کشورایران میزنند. اکنون دردرازای این چند هزارسال چه برسراین کشورومردم این کشورآمده میگذریم. برای اینکه کار خود را آسان کنیم. کوشش میکنیم با هم نگاهی به این یک صدسال گذشه داشته باشیم.
این یکصد سال گذاشته به روشنی نشان داده ومیدهد که کشورایران دراختیارچند تا دیکتاتوربوده. این دیکتاتورها نیزبا آمدن خود کشوررا به مالکیت خود ومردم را به بردگی خود درآورده اند. اینان چند تا کارمهم انجام میدهند:

یک: با غارت کشوروبه کارگیری مزدوران خود فروخته دست به برپائی نیروهای سرکوبگرزده ومیزنند.
دو: همانند همه دیکتاتورها درپهنه گیتی، فرزندان خود را برای درس خواندن به اروپا فرستاده ومیفرستند.
سه: اگرخود یا افرادی ازنزدیکانش بیمارشده یا بشود. اورا برای درمان به بیمارستانهای مجهزبه اروپا فرستاده ومیفرستند.
چهار: دست به غارت منابع کشورزده ومیزنند وپولهارا درکشورهای اروپائی سرمایه گذاری کرده ومیکنند. اکنون فرزندان این کشورازامکانات برای درس خواندن برخوردارهستند یا نیستند. امکانات برای بهداشت ودرمان دارند یا ندارند. ازامکانان مالی برخوردارهستند یا نیستند. هرگزمسئله ای برای این دیکتاتورها نبوده ونیست.

فرزندان این دیکتاتورها نیزبا درس خواند دردانشگاه های اروپائی ودیدن دمکراسی به کشوربازگشته وکاردیکتاتوری پدرخود را ادامه داده ومیدهند.همیشه گفته ومیگویند که "مردم این کشورازفرهنگی برخوردارنیستند که دارای دمکراسی باشند! بلکه همیشه یک فرد دیکتاتورمیبایست بالای سراین مردم باشد وتوسرشان بزند"!
اکنون شاید که نه هستند کسانی که میگویند این دیکتاتورهای جاده ودانشگاه نیزساخته ومیسازند. اما گرفتاری این کسان یا افراد این است که اساسا" خود اینان دچارجنون واوباشگری فکری هستند. چرا که نمی دانند که اساسا" هردیکتاتوری یا هرکشورکه یک کشوردیگررا به زیرحاکمیت خود درآورد. برای اینکه بتواند به چپاول وغارتگری خود ادامه بدهد. دست به اینگونه خدمات زده ومیزند. اساس کاراین است که دمکراسی وآزادیهای فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وشرکت مردم دراداره اموردربرنامه کارآنان نبوده ونیست.

چون گفتیم که میخواهیم کاررا آسان کنیم وزیاد راه دوری نرویم. نگاهی میکنیم به دیکتاتوری بنام رضا پهلوی که سرکارآمد وخود را شاه نیزنامید! اوهمه این چهاربندی که دربالا بدان اشاره شد بند به بند اجرا نمود. پسراین دیکتاتوردرس خوانده دراروپا به کشوربازگردید. نه تنها کاردیکتاتوری پدرخود را ادامه داد. بلکه با دچارشدن به مالیخولیای مذهبی. خوابهای مالیخولیای نیزدید. "ازاسب پائین افتادن او ونجات او بوسیله حضرت ابوالفضل"( یک مردعرب ولگرد بیابانگردی که دستهای خود را درنبردجنگهای فامیلی دربیابانها عربستان ازدست داده بود). این مرد عرب بیابانگرد. این دیکتاتورمالیخولیای که حاج محمدرضا پهلوی باشد را درهوامیگیرد وپیش ازاینکه سراین دیکتاتوربه یک سنگ بزرگی بخورد نجاتش میدهد!!

این دیکتاتوردچاربیماری مالیخولیای به این نیزاکتفا نمی کرد. بلکه هرماه یک بارنیزبه بتکده خراسان میرفت تا دست به چاروکشی این بتکده بزند. یک پای اودراین بتکده بود ویک پایش درون کاخهایش درتهران. با برپائی مراسم مذهبی و تربیت بیش ازدویست هزارآخوند مفتخوروآزاد گذاشتن دست آنان درتبلیغات اسلامی نیزفضای مذهبی را شدیدا" دربین بیشترین خانوادهای ایرانی رایج نمود. بگونه ای که بیشتر ایرانیان آرمان شهرخود را دراسلام ناب محمدی جسته ومی جستند!
این دیکتاتورمذهبی ، اسلام پناه ، ترسو، بزدل ودرس خوانده اروپا. با یک هیاهوکشوری را که به مالکیت خود درآورده بود. دودستی داد بدست یک آخوند آدمکش بنام خمینی! امروزجانشین خمینی فردی است بنام آخوند علی خامنه ای که دیکتاتوری خود را ادامه میدهد وبه همراه دیگرآخوند های مفتخوردیگردست به سرکوب مردم وغارت کشورنیززده.

امروزفرزندان این گدازاده های تازه به دوران رسیده درکشورهای اروپائی درس خوانده ومعالجه میشوند. آخوند علی خامنه ای که امروزدرکشوردیکتاتوری میکند، میگوید:" ایران کشورامام زمان است! این امام زمان است که صاحب این کشوراست"! خود را نیزنائب صاحب زمان میداند وبعنوان نائب صاحب زمان دیکتاتوری خود را دراین کشوراسلام زده و مذهبی شده ادامه میدهد.
درست وبا توجه یاوه گوی این دیکتاتوررا بخوانید." این کشورامام زمان است. امام زمان صاحب این کشوراست. ایشان نیزنائب امام زمان هستند". پس این کشوردراساس کشورایشان میباشد وایشان نیزصاحب کشورهستند همانند دو دیکتاتورهای پیشین( رضا ومحمدرضا چه نامهای ایران!) یاوه گویهای این آخوند آدمکش بنام علی خامنه ای را میتوانید درسخنرانی(یاوه گوی) اودریکمین شعبده بازی بنام " نمازجمعه" پس ازرخداد خرداد هشتاد هشت گوشش کنید.

جای بسیازشگفتی است که امروزیک فردی است بنام رضا پهلوی. اوبا پول های دزدیده شده پدرش که به اورسیده به آمریکا آمده وبه کاربازرگانی نیزسرگرم است. اما هرازچند گاهی وزمانیکه ازاین زندگی مرفه خود خسته میشود به همراه دیگردزدان وغارتگران که دورتا دوراوگرد آمده اند وبا پولهای غارت شده مردم ایران دراروپا و آمریکا زندگی میکنند وسرگرم کارهای بازرگانی خود هستند واورا شاهزاده مینامند! دراینجا وآنجا نیزدست به سخنرانی زده و میزند.سخن ازایران وایرانی وبه اصطلاح دمکراسی نیزمکند. جای شگفتی است که خود را رهبرشورا نه بعنوان یک عضو شورا نیزمیداند ونام شورا را نیزمیگذارد "شورای ملی"!

زمانیکه یک دیکتاتورزاده ای همانند رضا پهلوی به جای پوزش خواستن ازمردم ایران وهزینه کردن پولهای غارت شده مردم ایران درراه مبارزه با رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلام عربی حاکم برایران. دست به بازرگانی میزند وخود را نیزشاهزاده میداند ومی نامد. باید گفت که این یک شورای دیکتاتوری برای دست یابی به مالکیت کشورایران وبه برده کشی مردم آن است نه یک شورای ملی برای سرنگون رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی وبرپائی دمکراسی، آزادی واداره امورکشوربه دست مردم ایران.

برای من ایرانی وهرایرانی آزادیخواهی واساسا" هرانسان آزادمنشی بسیارسنگین بوده وهست که می شنود که امروز ازیک دیکتاتورزاده بنام شاه زاده نام برده شده ومیشود. اگرپدردیکتاتوراین فرد شاه بود وشاهی کرده بود ومیکرد. که نه شاهی اوسرنگون میشد. نه کشورایران غارت میشد. نه این همه بدبختی برسراین مردم ایران می آمد. امروز که من با شما سخن میگویم سال دوهزاردوازده میلادی است. اگرما بخواهیم به ارزشهای انسانی وانسانیت خود بها بدهیم. میبایست دست کم این شهامت را داشته باشیم که سخن نادرست وناروا نگویم.( ما فردی درایران داشتیم بنام زرتشت که سه تا گفته ازاوبه ما ایرانیان هدیه شده . (پندارنیک، گفتارنیک و کردارنیک) اما زمانیکه ما به یک دیکتاتورزاده میگویم شاهزاده. نه پندرما نیک است. نه گفتارما نیک است. نه کردارما نیک است.

ما ایرانی ها برای رهای و آزادی خودمان هم که شده. میبایست دست ازاین شاهزاده وامامزاده بازی حاکم برکشورمان را برداشته ونخست خود، انسان بودن خود وانسانیت ، آزادی وآزادمنشی را دریابیم.سپس شاید بتوانیم با یاری گرفتن ازخرد، دانش، آگاهی، بینش، هوشیاری، زیرکی، درایت ، بردباری، همکاری، همیاری، همسوی وهمگامی دمکراسی وآزادی را درکشوردیکتاتورزده واسلام زده ایران برپا بکنیم.

کوروش ایرانی یازدهم نوامبردوهزارودوازده میلادی.

Monday, October 29, 2012

دلایل روند مذهبی فاشیستی بنام اسلام درسال دوهزار

دلایل روند مذهبی فاشیستی بنام اسلام درسال دوهزار
ازآنجائیکه ازیک سوی بیشتردست اندرکاران قدرت وسیاستمدران دربیشترکشورها نخواسته اند ونمی خواهند که حقایق را دراختیارمردم کشورها خود بگذارند. وازسوی دیگربیشتررسانه های گروهی نیزسخنگوی این صاحبان قدرت بوده و هستند. من برای روشن شدن ذهن مردم این کشورها به بررسی وپژوهشی کوتاهی درمورد گذشته وتاریخ بوجود آمدن این پدیده وروند آن درپهنه گیتی دریک صد سال گذشته می پردازم. امید آنکه آن دسته و گروه ازروزنامه نگارانی که خود را به این قدرتمندان وسیاستمداران نفروخته اند وخود را درکنارمردم می یابند. این بررسی وپژوهش کوچک را درروزنامه های خود به چاپ رسانده ودراختیارمردم بگذارند.

یک: همانگونه که میدانیم درسال 1947 میلادی کشورهند اززیرسلطه دولت های انگلیس و پرتقال بیرون آمد. اما دولت انگلیس همزمان با بیرون رفتن ازکشورهند با برنامه ریزی های پیشین برروی هندیهای مسلمان شده بوسیله مسلمانان آدمکش ترک های آسیای مرکزی ومغول ها که بخشی ازملت بزرگ هند را تشکیل میدادند. سبب درگیریها و جنگ خونین داخلی بین این هندیهای مسلمان شده متعصب و ارتجاعی وبی هویت وبخش بزرگی ازملت هند گردید. نتیجه این جنگ خونین درپایان به تشکیل یک کشورجعلی بنام "پاکستان"! گردید. برای هرانسان آزادیخواهی شرم آوراست که از چنین کشوری جعلی با دولت های ارتجاعی که پایه ریزی شده برمذهب فاشیستی اسلام بنام پاکستان نام برد. چرا که نام بردن آن یک توهینی است به دیگرانسانها.
زمان زیاد ازتشکیل این کشورجعلی نگذشت که دولت انگلستان با سرمایه گذاری برروی قوم گرای دراین کشورجعلی سبب جنگ خونین داخلی دیگری دراین کشورجعلی بنام پاکستان گردید ودوباره بخشی ازهمین هندیهای مسلمان شده که دربخش خاوری این کشورجعلی زندگی میکردند وخود را بنگالی می نامند. ازاین کشورجعلی بنام پاکستان جدا شد و کشورجعلی دیگری بنام بنگلادش به وجود آمد.
پس ازاین هندیهای مسلمان شده وبی هویتی که دست به برپائی کشورجعلی بنام پاکستان زده بودند. متوجه شدند که دیگرنخواهند گذاشت که این کشورجعلی به کشورهای دیگرجعلی تبدیل شود. به همین دلیل دولتهای ارتجاعی و سرکوبگراین کشورجعلی باسرکوب دیگرقومهای درون این کشورجعلی. همانند بلوچها تا کنون نگذاشته اند که این قوم نیزدست به تشکیل کشورجعلی دردرون این کشورجعلی بزند.

امروز نتیجه این سرمایه گذاری دولت انگلیس برمذهب وتشکیل کشورجعلی بنام پاکستان به جای رسیده که این کشوردست به ساخت بمب اتم نیززده وبا این کارخود کشورهند را نیزتهدید کرده ومیکند. تا کنون نیزاین کشورجعلی دوباربا کشورهند وارد جنگ های خونینی شده.

دو: پس ازاین رخداد ارتجاعی وخانمانسوز نیروهای چپ درکشورهمجوار( افغانستان)با این کشورجعلی("پاکستان") و با همکاری وهمیاری دولت روسیه دست به کودتا زده ودولت کمونیستی سوسیالیستی دراین کشوررا پایه گذاری کردند. ازآنجائیکه اینان برنامه ای برای اداره امورکشورنداشتند.برای ماندن برسرقدرت با گرفتاریهای زیادی روبروشدند. بگونه ای که دولت روسیه با یاری گرفتن ازنیروهای آسیای مرکزی خود به این کشورلشکرکشی کرد تا به یاری این نیروها به شتابد. دراین زمان کشورهای اروپائی باختری به همراه آمریکا دست بکارشده وبا هرآنچه درتوان داشتند دست به بسیج نیروهای اسلامی ازکشورهای اسلامی وحتی مسلمانان ساکن کشورهای اروپای باختری زده وبا سرمایه گذاریهای بسیاربالا ازکشورمرتجعی بنام عربستان سعودی ودیگرکشورهای اسلامی عربی وکشورهای اسلامی غیرعرب بویژه کشورجعلی پاکستان زدند وبا یاری گرفتن ازدولت های ارتجاعی این کشورها دست به گسترش این مذهب ارتجاعی وفاشیستی بنام اسلام زدند وازسرتاسرکشورهای اروپائی باختربویژه آمریکا جنگ افزارهای گوناگون وپیشرفته وکارشناسان نظامی خود دست به آموزش این نیروهای ارتجاعی اسلامی زدند.
با سرازیرشدن کمکها کشورهای اروپائی به ویژه آمریکا به دولت ارتجاعی پاکستان این کشورجعلی ودولت ارتجاعی آن به همراه دیگرکشورهای ارتجاعی عرب و مسلمان درخاورمیانه بعنوان هم پیمانان به کشورهای اروپائی و آمریکا نیزدرآمدند. هرهفته نیزسران ارتجاعی مذهبی این نیروها به درون کاخ سپید فراخوانده میشد ودررسانه های گروهی کشورآمریکا نمایان میشدند که رئیس جمهورهای این کشوربا دست دادن به آنان ازآنان درکاخ سپید پذیرائی میکردند. نتیجه این سرمایه گذاریها سبب رشد که دولتها دست نشانده دولت روسیه درافغانستان یکی پس ازدیگری فروریخته و نتوانند برسرقدرت بمانند. سرانجام نیزنه تنها لشکرکشی دولت روسیه نتوانست این دولت های دست نشانده رابرسرقدرت نگهدارد.بلکه خود دولت روسیه نیزبا شکست مواجه شد و مجبوربه ترک این کشورگردید.

سه: همزمان با این درگیریها بود که دولت دست نشانده ایران نیزبه رهبری حاج محمد رضاشاه پهلوی که دست نشانده دولت آمریکا بود وازسفرای کشورهای اروپائی باختری بویژه دولت آمریکا دستوربرای اداره کشوروادامه حکومت استبدادی خود میگرفت. پس ازبیش ازسی سال سرمایه گذاری برروی مذهبی بنام شیعه درایران ومیدان دادن به آخوند ها و آزاد گذاشتن دست آنان درکارهای تبلیغاتی خود برای اسلام این مذهب فاشیستی و ارتجاعی وداشتن امکانان مالی وبه کارگیری بخشی ازاین آخوندها درکارحکومتی خود. درسالهای پایانی حکومت استبدادی خود ازآنان نیزخواست که بیشتردرکاراداره امورکشوروارد میدان بشوند( با الهام گرفتن ازسرمایه گذاریها کشورهای اروپائی باخترو آمریکا درمنطقه برروی نیروهای ارتجاع اسلامی برای مبارزه با دولت روسیه درمنطقه به ویژه درکشورپاکستان وافغانستان).
نتیجه این سیاستهای حاج محمد رضا شاه پهلوی ومعرفی کردن خود ورژیم استبدادی خود بنام رژیم اسلام پناه دریک کشورشیعه وسرکوب دیگرنیروها وازمیان برداشتن مردم دراداره امورکشور وممنوعیت نقد مذهب فاشیستی بنام اسلام درنهایت سبب سرنگونی رژیم اوخود وبه روی کارآمدن یک رژیم اسلامی به رهبری یک آخوند درایران گردید. چرا که بیشترمردم آرمان شهر خود را دراسلام خیالی خود که نتیجه سرمایه گذاریهای مستبدان حاکم براین کشورو تبلیغات هزارساله آخوند های آدمکش بود جستجو میکردند.

سرنگونی این رژیم استبدادی وروی کارآمدن رژیم اسلامی درایران آنهم به رهبری یک آخوند. همچنان یک بمبی درپهنه گیتی منفجرشد وازیک سوی نیروهای آزادیخو
 را به وحشت انداخت و ازسوی دیگربا دادن توان بسیارزیاد وباورنکردنی به همه نیروهای اسلام ارتجاعی سبب خیزش آنان گردید. به همین دلیل ازسرتاسرمنطقه نیروهای مذهب ارتجاعی بنام اسلام. سودائی بدست گرفتن قدرت وتشکیل دولت های اسلامی به سرشان زد.

چهار: پس ازاین بود که با بیرون رفتن نیروهای دولت روسیه ازافغانستان. نیروهای اسلامی که درمنطقه بوسیله دولتها اروپائی به ویژه دولت آمریکا به روی کارآمده بودند. ازاین موقعیت نهایت استفاده را کرده ودولت فاشیستی ارتجاعی پاکستان که اساسا" برپایه مذهب فاشیستی بنام اسلام بنا شده ودست نشانده دولت ارتجاعی عربستان صعودی و کشورهای اروپائی باختری به ویژه آمریکا است . با فرستادن نیروهای ارتجاعی ارتش خود بنام القاعده وطالبان دست به روی کارآمدن طالبان درکشورافغانستان زد.
پس ازرخداد یازده سپتمبربود که دولت آمریکا با یاری و همکاری دولتها اروپائی باختری دست به لشکرکشی به منطقه ( کشورعراق و افغانستان) زد. تا با این لشگرکشی و هزینه های سرسام آورو کشتارو ویرانی دست به مبارزه با نیروهای ارتجاعی اسلامی که خود و یارانشان سبب به روی کارآمدنشان شده بودند بزند. با توجه به اینکه دولت روسیه امروزهمانند دولتها اروپائی باختری وآمریکا نه امکانات مالی دراختیاراین نیروهای ارتجاعی اسلامی گذاشته و میگذارد نه امکانات جنگ افزاروکارشناسان نظامی. فکرش را بکنید اگردولت روسیه و دولت چین که هردو دیکتاتوری هستند اگردست به چنین کاری میزدند و میخواستند که امکانات مالی، جنگ افزاروکارشناسان نظامی دراختیاراین نیروهای ارتجاعی اسلامی دست پرورده دولت های اروپائی باختری، دولت های ارتجاعی منطقه به ویژه آمریکا بگذارند. آنزمان کاراین دولتها اروپائی باختری وآمریکا به کجا میکشید.

پنج: امروزبیش ازسی سال است که رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران وایرانی با غارت منابع این کشوروبکارگیری همه امکانان ورسانه های کشور. برطبل اسلام کوبیده ومیکوبد وبا سرازیرکردن میلیارد ها دلارپول غارت شده این مردم واین کشوربه سوی نیروهای ارتجاعی ودولت های ارتجاعی درپهنه گیتی بویژه کشورهای زیرسلطه اسلام. سبب رشد سرسام آوراین نیروها گردیده.
نتیجه این سرمایه گذاریها. به روی کارآمدن نیروهای مذهبی وارتجاعی درکشورعراق وترکیه بی هویت گردید ( من به این دلیل میگویم بی هویت که اگرهویت اسلامی را ازترک، افغانی، پاکستانی، بنگلادشی. سومالیای، بوسنی، افریقای، تاجیکی، ازبک، فلیپینی، اندونزی، تایلندی ودیگرملیتهای همانند عراقیها، لبلانیها، مصریها، سوریها، الجزیره ایها که امروزبخشی ازکشورهای عربی به شمارمیروند بگیری اینها خود را بی هویت خواهند دید) ترک بدون اسلام یعنی هیچ یعنی صفر. چون همه اینها بدلیل نداشتن تاریخ، زبان و فرهنگ هویت خود را درمسلمان بودن خود دریافته و در می یابند.
امروزدولتها اروپائی وآمریکا بویژه کشورهای عربی سخن ازبهارعرب میگویند. اما رنهایت میبایست سخن ازبه روی کارآمدن فاشیست های ارتجاعی واسلامی گفت نه بهارعربی. درکشورتونس با سرنگون شدن دیکتاتوراسلام پناه آن نیروهای مذهبی وارتجاعی به روی کارآمدند. درلیبی با توجه به اینکه این کشوربه رهبری یک دیکتاتوردیوانه ای بنام قذافی یکی ازکشورهای عربی درافریقای شمالی بود که مردم این کشور ازبالاترین امکانان اجتماعی و رفاهی و درسی برخورداربودند. اما این دیکتاتوربه جای آگاه کردن مردم ونقد مذهب فاشیستی بنام اسلام. همانند حاج محمدرضاشاه پهلوی ودیگردیکتاتورهای ومستبدین نه تنها دست به این کارنزد. بلکه سواربرموج اسلام این مذهب فاشیستی و ارتجاعی دست به مسجد سازی وگفتگوازمسلمان بودن ورژیم اسلام پناه زد و مردم را درباتلاق این مذهب ارتجاعی فروبرد. درپایان نیزهمین مردم نگهداشته شده درباتلاق مذهب ارتجاعی بنام اسلام برعلیه این دیکتاتور به پا برخاستند و دولتهای اروپائی و آمریکا نیز نهایت استفاده را درسرنگون شدن آنان کردند.

درکشورمصرنیروهای سازمان یافته مذهبی که درزمان دیکتاتورهای پیشین نه تنها دارای سازمان وامکانات بودند. بلکه نیروی مذهبی فاشیستی بنام اخوان المسلمین دارای بیش ازنود نماینده نیزدرمجلس این رژیم های دیکتاتوربود. که با سرنگونی آخرین دیکتاتوربنام حسنی مبارک وبا چراغ سبزدولتهای اروپائی باختری به ویژه آمریکا به روی کارآمدند همانند مذهبیون ارتجاعی درکشورایران.
درکشورسوریه امروزجنگ داخلی است. این نیروهای ارتجاع مذهبی هستند که وارد میدان شده اند تا با سرنگونی رژیم دیکتاتوری اسد. اداره کشوررا بدست بگیرند و دست به برپائی یک دولت اسلامی ارتجاعی بزنند. همه اینها نتیجه به طبل زدن رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران وسرمایه گذاریهای میلیاردی برروی این نیروها بوده و هست. امروز اگردرهمه کشورهای زیرسلطه مذهب فاشیستی بنام اسلام و رژیم های دیکتاتور زده دست به یک انتخابات آزاد بزنی. بدون شک دربیشتراین کشورهای وبیش ازنود درصد آنها نیروهای مذهبی به روی کارخواهند آمد. تنها دریک کشوراست که نیروهای مذهبی به روی کارنخواهند آمد واین کشورایران است که بیش از سی سال است زیرسلطه رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی است. من این سخن را بیست سال پیش ازاین زده ام و هنوزهم به آن باوردارم.
امروزآرزوی هرانسان آزادیخواهی به ویژه ایرانی این است که رژیم های استبدادی درکشورشان را سرنگون کنند وپس ازسرنگونی بتوانند با یاری گرفتن ازامکانات کشور. درمدت دست کم یک یا دوسال دست به نقد وبررسی اسلام فاشیستی زده وجونقد وبررسی وآزادیخواهی را درکشورایجاد نمایند. تا پس ازاین دوره بتوانند با یاری گرفتن ازخرد ودانش آگاهی دسته جمعی (مردم) و درست استفاده کردن ازامکانان کشورودریک شرایط برابر. دست به انتخابات آزاد و دمکراتیک زده. تا مردم آگاه شده ونقاد کشور. بتوانند دریک انتخابات آزاد و دمکراتیک دست به انتخاب یک رژیم دمکرات درکشوربزنند. و بتوانند درسایه یک دولت دمکرات. آزادانه دراداره امورکشورخود دخالت نمایند.
اما امروزرژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران وایرانی وبه طبل زدن اسلام بیش ازسی سال وبه گمراه کشیدن نیروهای مذهبی وارتجاعی درپهنه گیتی به ویژه درخاورمیانه جومذهبی بوجود آورده ودولتهای اروپائی باختری و آمریکا یکی پس ازدیگری دراین کشورها برنامه انتخابات میگذارند وبدلیل همانان این تبلیغات یک جانبه و زهرآگین و سرمایه گذاری های میلیاردی این رژیم فاشیستی اسلامی و سازمان دهی و داشتن امکانان این نیروهای ارتجاعی اسلامی و نبودن برنامه و امکانات دربین دیگرنیروهای آزادیخواه دراین کشورها سبب به روی کارآمدن این نیروها گردیده.

شش: امروز نیروهای القاعده رسمی وطلبان رسمی درکشورهای ارتجاعی همانند عربستان، پاکستان و افغانستان سرکارهستند ونه تنها ازهم پیمانان دولتهای اروپائی باختری و آمریکا هستند. بلکه ازکمکهای مالی ونظامی آنها نیزاستفاده کرده ومیکنند.

نیروهای القاعی غیررسمی وطلبان غیررسمی نیزدردرون این کشورهای وبا یاری گرفتن ازخود این نیروها حاکم براین کشورهای به ویژه رژیم اشغالگرفاشیستی تروریستی اسلامی عربی حاکم برایران دارند با این نیروهای القاعده رسمی وطالبان رسمی وهم پیمانان کشورهای اروپائی باختروآمریکا مبارزه نیزمیکنند.
بگونه ای که این کشورهای اروپائی و آمریکا دیگردولت روسیه که یکی ازپرقدرترین کشورها ازنظرنظامی است را دشمن خود نمی دانند. بلکه نیروهای القاعده غیررسمی وطلبان غیررسمی را دشمن خود میدانند. به همین دلیل با لشکرکشی درمنطقه میگویند که درمنطقه ودرپهنه گیتی درمبارزه با این نیروها هستند! هرفردعادی میداند که امروز برای دادن نان، کفش، رخت، جا ومکان به چند هزارنفر. نیازبه یک سرمایه بسیارهنگفتی است. چه رسد به این که بخواهی با خرید جنگ افزار. این چندین هزارنفررا نیزآموزش جنگی داد ودست به مبارزه نیز بزنی . این کارامکان پذیزنبوده ونیست ونخواهد بود. مگربدست همانا دولت های ارتجاعی همانند پاکستان، افغانستان، عربستان، ایران و دیگرکشورهای اسلامی وارتجاعی.
پیروزی دولت های اروپائی، آمریکا به ویژه خود مردم دربند پاکستان، افغانستان، عربستان، ایران ودیگرکشورهای اسلامی. درآزادی بیان ونقد اسلام وارتجاع بوده وهست. تازمانیکه این ممنوعیت نقد اسلام وارتجاع باشد. هرگزاین دولت ها، کشورها وملتها ازچنگ ویرانگر، خانمانسوزوآدمکش این مذهب فاشیستی بنام اسلام درنخواهند آمد.
امروزه با جنگی که این ارتجاعیون مذهبی اسلامی ودیکتاتورهای حاکم دربیشترکشورهای اسلامی به راه انداخته اند. مسلمانان ارتجاعی برنامه ریزی شده به سوی کشورهای اروپائی سرازیرشده اند. به همین دلیل سرازیرشدن این نیروهای ارتجاعی مذهبی. نه نیروهای دمکرات وآزادیخواه. سبب آن شده که بخشی ازمردم اروپا به وحشت به افتند. بگونه ای که گروهی سخن ازممنوع کردن مذهب اسلام درکشورهای اروپائی میزنند. بدون اینکه بدانند این یک سخن بیهوده بوده وهست.
اینان باید بدانند که گرفتاری آنان سرازیرشدن مسلمانهای ارتجاعی به کشورشان وهمزمان ممنوع بودن سخن گقتن ونقد وبررسی اسلام درکشورشان میباشد. اینان باید بدانند که تنها رهای آنان. این است که با این ممنوعیت مبارزه کرده و دست به نقد وبررسی مذهبی فاشیستی بنام اسلام بزنند. تا بتوانند:

یک: ازرشد وروند اسلام ارتجاعی جلوگیری بکنند.
دو: بتوانند ازدمکراسی حاکم برکشورشان وارزشهای دمکراتیک کشورشان دفاع نمایند.
سه: نگذارند که آزادی وآزادیخواهی رخت ازاین کشورها بردارد.
چهار: این ارتجاعیون اسلامی را ازاین باتلاق ارتجاع اسلامی بیروبکشند.

اساسا" یک عرب مسلمان. یک ترک مسلمان، یک هندی مسلمان، یک بوسنی مسلمان، یک سومالیای مسلمان، یک فلیپینی مسلمان، یک اندونزی مسلمان، یک تایلندی مسلمان، یک ازبک مسلمان، یک کرد مسلمان ، یک ایرانی مسلمان یا هرملتی یا قومی که خود را مسلمان میداند واسلام را با خود یدک میکشد ومیخواهد که مسلمان بودن خود را به رخ دیگران بکشد و با پوشیدن لباسهای ویژه وظاهروآرایش اسلامی درجامعه، درسرکار، درخیابانها واجتماعات ظاهرشده وباورهای ارتجاعی خود را که یک مسئله شخصی است بخواهند بزوربرجامعه تحمیل نمایند. نه تنها هرگزدمکراسی وآئین های دمکراتیک را نخواهند پذیرفت. بلکه با تمام توان به مبارزه با دمکراسی وارزشها وآئینهای دمکراتیک نیزبرخاسته وخواهند خاست.
نگاهی به دولتهای حاکم براین کشورهای اسلامی نمائید. نگاهی به مسلمانان ساکن این کشورهای اسلامی بکنید. نگاهی بکنید به رفتارفردی و فکری خود این افراد که خود را مسلمان میدانند ودرکشورهای اروپائی زندگی میکنند. خواهید فهمید که اینان هرگزدمکراسی و آئین های دمکراتیک را نخواهند پذیرفت.

با سپاس فراوان کوروش ایرانی. بیست هشتم اکتبر دوهزاردوازده میلادی.

Sunday, October 28, 2012

اتحاد روشنفکران دینی!، روشنفکران جنگیر!وروشنفکران کمونیست!.
ما روشنفکران دینی! ، روشنفکران جنگیر!و روشنفکران کمونیست! امروزها می شنونیم که افرادی(بیشتر مردم ایران) سخن ازدین، جنگیری و کمونیست میزنند. بدون اینکه دیندارباشند، بدون اینکه جنگیرباشند، بدون اینکه کمونیست باشند. ما به این افراد(ایرانیان) میگویم که دین، جنگیری و کمونیست را بگذارید به عهده ما دینداران، جنگیران وکمونیستها. چرا که این ما د...ینداران، جنگیران وکمونیست ها هستیم که دین ، جنگیری وکمونیست را می شناسیم. به همین دلیل این ما هستیم که میتوانیم دین ودینداران را، جنگیری وجنگیران را، کمونیست وکمونیستها را با دمکراسی و مدنیت آشنا کنیم. این ما دینداران، جنگیرها و کمونیستها هستیم که خواهیم توانست دمکراسی دینی!، دمکراسی جنگیری! ودمکراسی کمونیستی! را درجوامع پیاده کنیم. ما دراینجا سخنی با هواداران استبداد پیشین نداریم. چرا که میدانیم که هرچند که اینان سخن از جنگیران سوسمارخور میزنند! اما اینان نه تنها شهامت سخن گفتن ازجنگیران زبناره ، غارتگر، آدمکش ، برده فروش را نداشته وندارند. بلکه تعدادی ازهمین جنگیران سوسمارخوررا بعنوان پیامبروامام وجنگیری را نیزبعنوان مذهب ودین خود پذیرفته اند. دیکتاتورپیشین نیزهرماه یک باربه همراه خانواده خود به پا بوس بتکده یکی ازاین جنگیران سوسمارخوردرخراسان میرفت. سخن ما با بیشترمردم ایران( زنان آزادیخواه، مردان آزادیخواه، دختران و پسران جوان آزایخواه وخردمند) میباشد که امروز دست به نقد و بررسی دین، جنگیری وکمونیست زده اند.

اتحادیه دینداران، جنگیران وکمونیستها با همیاری وهمگامی هواداران استبداد پیشین.