Saturday, March 01, 2008

چند نکته با آقای رضا فاضلی

چند نکته با آقای رضا فاضلی

با دورود برشما هم میهن گرامی وسپاس ازکوشش شبانه روزی شما درمبارزه با رژیم جمهوری اسلامی عربی. این فاشیستی ترین رژیم زمانه حاکم برایران اشغالی. من دراینجا خواستم چند نکته را با شما در میان بگذارم.

یک: من با دیدن فیلم سفرسنگ درپایان سالهای رژیم پیشین ودراوائل سالها به روی کارآمدن رژیم کنونی و بازیگری شما بنام یک هنرپیشه و با در دست داشتن شمشیر و بستن شال سبزبرکمرودستارسبزبرسر ودر نقش یک سید(آقا به عربی) به خود لرزیدم و به خود گفتم که با داشتن چنین رژیم اسلام پناه ، چنین کارگردان ها و هنرپیشه ها سرنوشت این کشور و مردم دربند آن به چه روز سیاهی کشیده خواهد شد. اگرنگویم که این فیلم خیانتی فراموش نشدنی به این کشور و مردم ایران بود؛ میتوانم پگویم که خدمت بسیار ننگینی بود به اشغالگران عرب که هزار پانصد سال پیش براین کشورحمله کردند. من امید وارم که شما در این زمانی که اززندگی شما باقی است بتوانید ضمن پوزش خواستن از مردم ایران با این برنامه های خود بتوانید شاید این لکه ننگینی که این فیلم ببار آوردید را بگونه ای پاک کنید.

دو: بزرگترین گرفتاری مردم ایران این بوده و هست که حکامان مزدور حاکم برکشور ایران و مردم ایران هرگزاین اجازه را به مردم نداده اند که به نقد مذهب تحمیلی و وارداتی دست بزنند. یک نمونه زنده کتابهای است که شما امروز ازآقای مسعود انصاری میخوانید. اگراین آقای این کتابها را دررژبم پبشین می نوشت. روزگار مردم ایران بهترازاینی بود که امروزهست. شما میبایست این را بدانید و به پذیرید که اگراین فرد در زمان حکومت حاج محمد رضا( نام دوقولو آقا را توجه کن) پهلوی و اسلام پناه خود با همان دستهای خودش میکشت.

سه: شما دست از توهین کردن بر مردم ایران برداشته و ازآنان بنام نفهم نام نبرده و نبرید؛ به روشنفکران خیالی ساخته ذهن خودتان حمله نکنید. چرا که دررژیم فاشیستی استبدادی که مردم دراداره امور شرکت نداشتند و هرگونه آزادی سیاسی ازآنان گرفته شده بود اساسا" روشنفکری بدان معنی که شما میگوید وچود نخواهد داشت. شما خودتان بعنوان هنرمند و بازیگر سینمائی و کارگردان فیلم سفرسنگ بعنوان کارگردان،محصول رژیم پیشین هستید که فیلم بنام سفرسنگ را به جامعه خود تحویل دادید.

چهار: آگاهی دادن و پخش خرد بین مردم ایران گام نخست میباشد که بسیار نیز نیازمند است اما نمی شود که در همین گام نسخت درجا زد.

پنج: افرادی درایران گذشته همانند یعقوب لیث، بابک خرمدین، ابومسلم خراسان، امیر کبیر، مصدق ، احمد کسروی ودهها و صدها هزار مبارز زن و مرد دیگرایرانی دست به مبارزه زدند. خواندن تاریخ ویاد کردن ازآنان برای مردم امروز ایران کافی نبوده ونخواهد بود. این مبارزان، این راد مردان درآن زمان و براساس سیاست زمان خود دست به مبارزه زدند؛ که شوربختانه دربیشترموارد هم درکار و مبارزه خود پیروز نبودند.
دانستن تاریخ مبارزاتی این دلیرمردان و شیرزنان ایرانی بسیار مفید بوده، هست و خواهد بود. اما در ایران امروز نمیتوان با روش های آنان دست به مبارزه زد و به امید این نشست که فردی بخواهد مردم ایران و کشور ایران را از دست این اشغال گران تازی صفت رهای دهد. ایران امروزنیاز به سازماندهی، برنامه ریزی و تشکیلات دارد. این تنها راه رهائی مردم دربند ایران هست وخواهد بود. امروز همه ما ایرانیان میبایست بدانیم و بیاموزیم که همه ما میبایست با مردم کارکنیم نه برای مردم. به همین دلیل دانشجویان نیز به تنهای و درچهارچوب دانشگاه. آموزگاران و بنا به گفته شما عرب زادها معلمان در چهارچوب مدارس. کارگران درمراکز کارگری و کارمندان درمراکز اداری هرگز به شکل پراکنده و به تنهای به جای نرسیده، نمیرسد و نخواهد رسید. رژیم جمهوری اسلامی نیز به این مسائل کاملا" آگاه بوده وهست.

امروز کارسازماندهی، برنامه ریزی و داشتن تشکیلات برای ایرانیان برون مرزی بسیارآسان میباشد. این چند میلیون ایرانی برون مرزی با برپای تشکیلات وارائه برنامه ها. میتوانند:
یک: با شرکت میلیونی وصدها هزاری درسراسر گیتی به دولت مردان کشورهای بیگانه که با تمام توان درچپاول کشورایران و به اسارت کشیدن مردم ایران در پیوند های شرماورانه با رژیم اشغالگراسلامی حاکم برایران هستند. نشان داده وبدهند که آینده این کشور و مردم ایران دردست این رژیم نیست واگر این دولت مردان نیز به پیوند های شرافتمندانه باوردارند. میبایست دست ازاین حمایت های شرم آور خود از این رژیم بردارند و به مردم ایران و مبارزانی که برای براندازی این رژیم فاشیستی وضد انسانی وبرای آزادی مبارزه میکنند به پیوندند.
دو: اساسا" یکی از دلائل اینکه کشورهای بیگانه خود را به این رژیم نزدیک کرده اند و میکنند. این است که آنان تشکیلات، سازماندهی و برنامه ریزی از سوی مردم ایران به ویژه گروهای مخالف ندیده و نمی بینند. به همین دلیل برای منافع خود و کشورشان خود را به رژیم نزدیک کرده و میکنند.
سه : مهمتر از همه اینکه این گونه تشکیلات ، برنامه ریزی و سازماندهی ایرانیان بروز مرزی. نیرو، امید و توان به ایرانیان درون مرزی خواهد داد. تا آنان نیزبتوانند با همکاری ، همیاری بیشتر و بهتر به مبارزه دست زده و برای براندازی این رژیم به پا خیزند ودست به یک خیزش ملی بزنند.

سخن برا ی گفتن بسیار زیاد است اما من به همین چند نکته اکتفا میکنم. و سخن خود را با یک پیشنهاد پایان میدهم.

پیشنهاد: آخوند ها و اسلامیان حاکم بر ایران ادعا میکنند که امام دوازده ام آنان که مهدی باشد در درون چاه میباشد. کار هر انسان آزاده بویژه ایرانی آزاد منش ، آزادیخواه و آگاه و خردمند این است که در هرجا که به این افراد رسیدند این افراد را گرفته و بدرون نزدیکترین چاه انداخته تا آنان در آنجا به امام مهدی خود به پیوندند.

اگردراین مورد خواهان گفتگو با من هستید . پاسخ خود را برایم بنویسید. من آماده هستم که از راه تلفن و دربرنامه شما با شما وارد گفتگو شوم.

برای خواندن نوشته های دیگر درهمین مورد و موارد دیگر به سایت یا وبلاگ زیرنگاه کنید:

www.korushirani.blogspot.com


با سپاس فراوان کوروش ایرانی