Monday, May 01, 2006

پرسش یک خواننده

پرسش یک خواننده
سلام. اول اينکه از طريق يکي از دوستان با اين وبلاگ شما آشنا شدم. دو مطلب آخري را به طور کامل و ساير مطالب را به طور موضوعي خواندم. من هر کسي با هر ديدگاهي که هستم،‌به افکار و عقايد شما احترام مي گذارم؛‌اما در اينجا چند سئوال از خود دارم. ـ شما از اديان مختلفي که در اين کره خاکي در ميان مردمان جهان وجود دارد ، سخن به ميان آورده و همه را به هيچ انگاشته ايد. خدا، پيامبر، قرآن،‌ اسلام، ‌مسيحيت و ... . نمي دانم در چه جامعه اي بزرگ شده ا يد، در کدامين خانواده. اما مي خواهم بدانم که آيا خانواده شما هم چنين ديدگاهي دارند؟‌ چگونه شد که به اين افکار و ديدگاه نسبت به جهان پيرامون خود دست يافتيد.؟ شما به ارواح اعتقاد داريد؟ آيا مسائلي که خارج از زندگي ماها و فراانساني رخ مي دهد، اعتقاد داريد و اگر داريد ،‌ چه ديدگاهي و عقيده اي نسبت به آن داريد.؟ به نظر اين سئوالات در ابتدا کافي باشد و شما نيز با پاسخ خود در وبلاگتان ، بتوانيد به بيان افکار و انديشه هايتان با توجه به ديدگاه ساير افراد با ديدگاه و عقايد مختلف و حتي مخالف، پاسخ دهيد.؟(سوالات زيادي دارم که در پيامهاي بعدي از شما خواهم پرسيد)
پاسخ
با دورود بر شما هم میهن گرامی . من در اینچا کوشش میکنم که به پرسشهای شما پاسخ بگویم. کوشش من این بوده و هست که با پژوهش و کاوشگری به بررسی مسائل گوناگون اجتماعی، سیاسی، دینی، فرهنگی و.... پرداخته و با این کار خود دست به روشنگری زده باشم یا بهتر بگویم انداختن نور و روشنای برتاریکی ها برای دیدن بهتر و سپس درک و داوری. به همین لیل داوری ازآن خواننده میباشد. اکنون اگرداوری شما ازاین کندوکاوها، بررسیها و پژوهش ها این است که از آنان به هیچ انگاشتن نام ببرید این داوری شماست. اما من کوشش کرده ام که هرگزچیزی را آنهم کورکورانه ازدیگران یا خانواده خود به شکل کورکورانه نگرفته وپیروی نکنم

من درجامعه با بهتربگوی درکشورایران بزرگ شده ام. دریک خانواده همانند میلبون ها خانوداه ایرانی دیگر که آخوند برای همه چیزوهمه کارآنان نه تنها نسخه نوشته. بلکه با تهدید وترساندن آنان اجرای بدون چون و چرای این کارهای را نیزازآنان خواسته و میخواهند. درنتیجه آنان نه تنها بدلیل ترس ودلهر، کورکورانه ازاین نسخه ها پبروی کرده ومیکنند بلکه برنامه ریزی آخوند سبب آن شده که اینان توان درک درست خوب وبد خود را نیز نداشته باشند. اما من هرگز نپذیرفتم همان کاری را انجام بدهم که دیگران یا خانوده من کورکورانه انجام داده و میدهند. بلکه به بررسی ژرف مسائل آن پرداخته ام
نه هم میهن گرامی. خانواده من دیدگاه مرا نداشته و ندارد. اساسا" دیدگاه من چه کاری دارد به دیدگاه خانواده من! خانواده تشکیل شده ازچند فرد و هرفرد دیدگاه خود را دارد البته اگرآن فرد دست به پژوهش وبرسی زده باشد وپس از آن بتواند آزادانه انتخاب نماید. اما اگرروش و کارپیروی کورکورانه را گزیده باشد یا بهتر بگویم به ارث برده باشد آن زمان شاید همگی دیدگاه یک سانی داشته باشند

همانگونه که بدان اشاره کردم. من ابتدا نخواستم پیروی کورکوران بکنم. همه چیزرا به ارث ببرم. بلکه دست به بررسی ، پژوهش و کاوشگری زدم. تا آزادی انتخاب داشته باشم. من اگر بخواهم خدای آفریده این شیادان را به پذیرم میبایست به همین دلیل شیطان آفریده آنان را نیز به پذیریم
من به ارواح و چیزی که شما ازآن بنام فراانسانی نام می برید اعتقاد ندارم. من به انسان وطبیعت ایمان دارم ومیدانم که انسان با الهام گرفتن ازطبیعت وبرخورداری ازخرد، دانش و تجربیات خود دست به دگرگونی طبیعت میزند. طبیعت دگرگون شده روی انسان اثرگذاشته و میگذارد و انسانی که تحت تاثیر طبیعت قرارگرفته، درطبیعت دگرگونی ایجاد کرده و میکند و این روند ادامه داشته وادامه خواهد داشت

درپایان می خواهم به دونکته اشاره نمایم
یک : تفاوت کسی یا کسانی که درودکانی بنام خدا آفریده اند و کسانی که به خدا اعتقاد دارند دراین است که آنانی که درودکان بنام خدا وشیطان را آفریده اند. اساسا" به خدا وشیطان آفریده شان عتقاد نداشته و ندارند و تنها به بهربردای از این درو دکان خود پرداخته و می پردازند. اما کسانی که به آنان تحمیل شده که خدای وشیطانی هست این است که اینان به این خدا ؛ شیطان وخدایان اعتقاد داشته و دارند و دچار گرفتاری پیروی کورکورانه بوده وهستند و خود را مذهبی نامیده ومینامند
دو: اساسا" تفاوت یک انسان پژوهشگر، کنجکاو، کاوشگر، آزاد اندیش و آزادیخواه با یک فردی که خود را مذهبی می داند دراین است که: فرد پژوهشگر، کنجکاو، کاوشگر، آزاد اندیش و آزادیخواه با تمام توان ازخرد ودانش خود سود جسته و می جوید تا به بررسی شناخته شده ها به پردازد وهمزمان به کشف ناشناختها دست یابد. اما یک فرد مذهبی ازبخش بزرگی ازدانش وخرد و اندیشه خود دست برداشته ومیدارد تا درپناه آنچه اوازآنان بنام دین وخدا نام برده ومی برد به راحت طلبی خود ادامه داده وبدهد وهرآنچه را درپیرامون آن رخ داده یا میدهد. پدید آمده یامی آید. به خدا نسبت داده وبدهد وخود را ازکاراندیشدن آسوده کرده و بکند، که این خواست خدا بوده و هست که اینگونه شد با میشود
کوروش ایرانی

No comments: