Saturday, January 05, 2008

همبستگی ملی برای آزادی و دمکراسی در کشورمان ایران

همبستگی ملی برای آزادی و دمکراسی در کشورمان ایران
من بسیارفکرکردم که با چه کسی یا چه کسانی سخن بگویم. به چه کسی یا کسانی پیشنهاد یا پیشنهادات خود را ارائه بدهم. برای من وهم میهنان من بسیارجای شوربختی است که ما ایرانیان ازآن سازماندهی که برای یک دمکراسی نیم بند نیازوضروری است؛ برخوردارنیستیم. درنیتیجه تنها راهی را که دیدم. همین که همچون همیشه با هم میهنانم سخن بگویم. من بدان آگاه هستم که این نوشته را بیشتر مزدوران و خودفروختگان رژیم خواهند خواند. برای اینکه رژیم بیشترین امکانات را دراختیارآنان گذاشته و میگذارد. تا با جنایت و خیانتی که این مزدوران وخودفروختگان کرده و میکنند. خیزش های مردمی را سرکوب نماید. اما من باوردارم که اگرما مردم ایران با هم به پا خیزیم. آن زمان رژیم دیگر یارای سرکوبی مردم را نخواهد داشت.
پیش ازاینکه بخواهم پیشنهادات خود را با شما هم میهنان درمیان بگذارم. خواستم دریک پیشگفتاربه مسائلی اشاره داشته باشم.

پیشگفتار
بیشترما میدانیم که نیروهای راست ومذهبی درمدت زمان بیش از1500 سال برکشورمان ایران و مردم نگون بخت آن حکومت خود کامه ودیکتاتورانه خود را تحمیل کرده اند. بیشترما نیزمیدانیم که نیروهای چپ که دراین مدت 150سال گذشته پا گرفته اند. نه تنها نتوانسته اند حکومت بکنند. بلکه بدلیل کمی دانش وآگاهی ونداشتن مدیریت نه تنها نتوانسته اند شناخت درستی ازجهان گذشته وکنونی بویژه ایران کسب نمایند. بلکه امروزه بیشترآنان دچارآرمانگرائی یا بهتربگویم به ائدآلیست های زمان خود تبدیل شده اند. بخشی ازکارهای که آنان کرده و میکنند بیشتربه جنون وبیماره های مالیخولیای شباهت داشته ودارد تا به مبارزه. بخش بزرگی ازاین چپ ها نه تنها ائدآلیستی فکرکرده ومیکنند. بلکه با ندانم کاری های خود اشتباهات بزرگی نیزانجام داده ومیدهند ونه تنها نخواسته ونمی خواهند اشتباهات خود را به پذیرند. بلکه صد برابرآن زمانی که برای اشتباهات خود بکار برده اند. بکاربرده و میبرند تا ازاشتباهات خود دفاع نیزبنمایند!
برای نمونه زمانی که ازآانان می پرسی چرا درسال57 برنامه ای برای کارسیاسی واداره اموراجتماع نداشتید؟ میگویند که آنان دریک میارزه زیرزمینی به سرمیبردند وبه همین دلیل بشترنیروی خودرابرای سرنگونی بکاربردند! تا برای سارماندهی واداره امور!! ودیگر اینکه جامعه ایران یک جامعه مذهبی بوده وهست وحکومتهای آن دیکتاتوری بوده ومیباشند!!! هرچند که این گفته آنان یک توجیه ویک دفاع روانی برای فریب خود وفراروگریزازمسئولیت وبرداشتهای اشتباه شان ازواقعیتهای گیتی وایران بوده ومیباشد. همانند یک فرد معتاد وبیمارکه با توجیه ودفاع روانی کوشش میکند به اعتیاد وبیماری خود ادامه دهد و تن بیمارخود را برای چند روزی بیشرسرپا نگه دارد.
اما اگرما این توجیه و دفاع روانی خانمها وآقایان را بپذیریم وازآنان بپرسیم که شما دراین مدت بیست سال گذشته که بیشتر نیروهای شما نیزدربیرون ازکشوربوده وهستند. وبیشترین آنان نیزدرکشورهای به سربرده اند ومی برند که ازیک سیستم دمکراسی نیم بند نیزبرخودردارمیباشند. وهیچ نیازی به کارزیرزمینی نبوده ونیست. وتفریبا آزادی کامل بیان واندیشه وتشکیلات میباشد. وجامعه نیزچندان مذهبی نیست. پس شما چرا نتوانسته اید کوچکترین سازماندهی را داشته باشید؟ چرا این همه قدرت طلبی ویا بهتربگویم جاه طلبی درشما نفوذ کرده. که همه تان میخواهید رهبر ومدیر باشید؟ وهرده نفر از شما یک سازمانی برای خودتان تشکیل داده اید وبا یدک کشیدن نام این سازمانها نمی توانید با هم همکاری کنید. چه رسد به این که بخواهید با مخالفان خود همکاری نمائید. چرازمانی که یازده سازمان چند نفره فراخوان میدهند. سی نفردراین فرا خوانها شرکت میکنند؟
چرا شما امروزازیک رادیو؛ تلویزیون و روزنامه درست حسابی که بین مردم ایران شنونده؛ بیننده وخواننده داشته باشد برخوردارنیستید؟ چرامردم درفراخوانی های شما ومسخره بازی های که ازآنان بنام جشن نام میبرید. ودررادیوی که بوسیله یک آدم تنهاب ازهمفکران وهمانند خودتان اداره می شود.ازآن بنام یک جشن با شکوه خبرمیدهید؟ چرا شما هنوزمعنی جشن رادرست درک نکرده اید؟ وبا گردآمدن بیست تا سی نفرازهمفکران وهم سن و سالهایتان دریک سالن ازآن به نام جشن وبزرگداشت سیاهکل نام میبرید؟! هیچ زمان هم از خودتان نمی پرسید که خانمها؛ جوانان؛ نوجوانان؛ کودکان و مردم کجا هستند و شما کجا!! شما اگرخودتان رافریب میدهید. بسیارخوب ؛ کسی به این کارشما ایرادی ندارد. چرا که این مربوط به خودشماست. اما زمانی که میخواهید این فریبکاری های خود را بنام جشن وبزرگداشت به مردم ایران نشان بدهید! اینجا باید شما بدانید که مردم چشم دارند وبرخلاف آنان که چشم دارند اما نمی بینند اینان با چشمان خودمی بینند. مردم گوش دارند وبرخلاف آنان که گوش دارند اما نمی شنوند. اینان با گوشهای خودمی شنوند. مردم شعوردارند وبا دانش و آگاهی به بررسی مسائل پرداخته ومی پردازند. دراینجا مسله آگاهی مردم وقالبی فکرکردن واندیشندن شماست؛ کلیشه ای سخن گفتن ورفتار وابلهی شماست ونداشتن برنامه وسازماندهی ونبودن پیوند بین شما ومردم
زمانیکه ازاین خانمها وآقایان می پرسی که چرا نتوانستید ونمیتوانید درایران کاری را سبب گردید؟ میگویند که جامعه ایرانی یک جامعه مذهبی است!!! بسیارخوب. اما شما که خود رامترقی ؛ روشن بین وروشنفکردانسته ومیدانید وادعا میکنید که این دانش وآگاهی است که درکاروزندگی نقش بازی میکند. نه سرنوشت. پس چرا دربرداشت؛ گفتار و کار خود به جامعه مذهبی ایران همچون یک سرنوشت نگاه میکنید؟!! شما زمانی که ازجامه مذهبی ایران نام می برید و ازآن سخن میگوید. میخواهید با این گفتاروکارخود نشان دهید که کاری نمی شود انجام داد. ویا اینکه اعتقاد دارید که کاری است بسیارمشکل ودشوار. چرا شما نمیدانید یا نمی خواهید بدانید که جامعه ایران مذهبی نبوده و اساسا" هیچ جامعه ای مذهبی و دیکتاتوری نیست . بلکه کسانی هستند که چنین جوامعی را مذهبی و دیکتانورمیکنند. همانگونه که شما نمیتوانید بگوید رژیم یک رژیم دیکتاتوریست و خود را کناربکشید. برای اینکه شما میدانید که کسی یا کسانی هستند که این رژیم خودکامه ودیکتاتوری را بوحود آورده اند. دراین جا نیزشما میباست بدانید. همانگونه که پا به میدان مبارزه میگذارید. تا بتوانید با جذب درست مردم وبا یاری آنان با چنین کسانی که دیکتاتوری را برجامعه حاکم نموده اند مبارزه کنید. و دیکتاتوری را به دمکراسی تبدیل نمائید. همانگونه نیزمبیایست پا به میدان گذاشته وبا جذب درست مردم وبا یاری آنان به مبارزه با کسانی بپاخیزید که جامعه را مذهبی کرده اند و دیکتاتوری میکنند. وبا سرنگونی رژیم ؛حامعه را نیز ازحاکمیت مذهب بیرون بیاورید.شما نمیتوانید با گفتن اینکه جامعه ایران مذهبی است . یا رژیم حاکم برآن خودکامه ودیکتاتوریست . خود راکناربکشید و بخواهید که چنین شراطی ازبین برود. آن هم حتما" با باد وباران یا با دعا و ورد خواندن وفالگیری ها. تا پس ازآن شما خانمها وآقایان وارد میدان شده وبخواهید کاری بکنید.
بیشترنیروها چپ درکارخود نشان داده اند و می دهند که بینش های تنگ و بسته آنان بیشترآنان را کوروکرکرده. به همین دلیل اینان شنونده خوبی نبوده ونیستند. به همین دلیل من دراینجا میخواهم ازهم میهنان خود نیزیک انتقاد کرده. وبگویم که بیشترما نیزبدلائل گوناگونی شنونده خوبی نبوده ایم ونیستیم . اما زمانیکه ما مخالفان رژیم جمهوری اسلامی که خواهان سرنگونی آن هستیم سخن میگویم.عوامل رژیم کاملا" این مبارزه ما رادرک کرده و میکنند. شوربختانه این عوامل رژیم ومزدوران آن بوده وهستند که تبدیل به شنوندگان خوب شده اند!!! چرا که اینان میدانند که ازدانش وآگاهی برخوردارنبوده ونیستند. اما به سخنان مخالفان خودگوش کرده ومیکنند. آنها را ضبط کرده ومیکنند. تا مخالف آن را انجام داده و بدهند وبه گفته ارتشیها پاتک بزنند. ودرکوتاه مدت مانع انجام آنها شده وبشوند. ودردرازمدت آنها را نقش برآب کرده وبنمایند. به همین دلیل من ازشما هم میهنان گرامی میخواهم که ما میبایست کمی بیشترازخود مایه گذاشته وبه این سخنان وپشنهادات باتوجه بیشتری گوش فرادهیم. واگرزمان شنیدن آنرانداشتیم یا نداریم . آن را ضبط کرده وکاملا" گوش کرده ودراختیاردیگرهم میهنان قراربدهیم. به میدان مبارزه آمده واگردیدگاهی دراین مورد یا موارد دیگرداریم با دیگرهم میهنان خود درمیان گذاشته وبگذاریم. با تشکیل یک جبه گسترده و فراگیر. با همبستگی و همگامی برای رهای ازدیکتاتوری ودست یابی به آزادی ودمکراسی. این جبه راهرچه بیشترگسترش داده و بدهیم وبیش ازاین اجازه نداده وندهیم که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی برما مردم ایران وکشورمان ایران حکومت خود را تحمیل نماید. همانگونه که بدان اشاره شد.به دلائل بالا من همچون همیشه اراده کردم که با هم میهنان خود سخن بگویم و پیشنهادات خود را با آنان درمیبان بگذارم. درنتیجه پس از این پیشگفتارمیروم تابه پیشنهادات به پردازم.
پیشنهادات
یک پیشنهادات به هم میهنان درون مرزی .اساسا" من با ریخته شدن یک قطره خون ازبینی هرانسانی بویژه هم میهنان خود مخالف هستم. اما درمبارزه با رژیم جمهوری اسلامی که همه آزادی ها را ازمردم ایران گرفته وپاسخ آنان را با گلوله؛ زندان؛ ترور، شکنجه؛ تیرباران؛ سنگسار؛ شلاق زدن ودست و پا بریدن پاسخ داده ومیدهد وبدلیل سیاست های ضد مردمی و ضد ایرانی وغارت اموال ومنابع کشورسبب فقروبیکاری؛ تن فروشی؛ اعتیاد وکودکان بی سرپناه خیابانی درکشورشده . میبایست ما ایرانیان دریک جبه گسترده و فراگیر. با همبستگی؛ همفکری و همیاری باهم گامی برداشته وبرداریم ورژیم را سرنگون نمائیم. البته مزدوران رژیم برای ایجاد شکاف بین مردم وبی تقاوت نمودن آنان به همبستگی ؛ همگامی وهمراهی خواهند گفت که این خانمها وآقایان خود بیرون ازگود نشسته اند و میگویند لنگش کن. اما ما میبایست بدانیم که کسانی که برای سرنگونی رژیم کارکرده ومیکنند. سراسر ایران و گیتی برایشان میدان نبرد با این رژیم بوده ومیباشد، تا رژیم را درسراسرایران وگیتی رسوا کرده وبکنند وجلوی غارت و چپاول آنان راگرفته وبگیرند. به همین دلیل ازاین که ما درگوشه و کنارگیتی هستیم . خود یک مزایای بسیارخوبی بوده ومیباشد. البته اگرما بتوانیم ازآن به شکل خوبی استفاده کرده وبکنیم. ما میبایست باندیشیم که کدامین راه برای مبارزه با رژیم بیشنرین زیان را به رژیم رسانیده ومیرساند. وکمترین زیان را برای مردم و کشورمان ایران
ما میبایست باندیشیم که کدامین راه جلوی تیراندازی مزدوران رژیم را خواهد گرفت؟ وکمترسبب کشته شدن وزخمی شدن هم میهنان خواهد شد؟ ما میبایست باندیشیم که کدامین راه ؛ روش؛ تاکتیک وتکنیک مزدوران رژیم را که شوستشوی مغزی شده انده، یشترمتزلرل خواهد نمود؟ ما میبایست بدانیم که بیشترآنچه را که ما میگویم؛ می نویسیم و انجام میدهیم. عوامل مزدوررژیم درجریان آنها بوده ومیباشند. همانگونه که هرآنجه را که رژیم مینویسد ومیگوید و انجام میدهد ما درجریان بوده و هستیم. اما رژیم دارای سازمان جاسوسی و نیروهای سرکوبگربوده ومیباشد. وآنچه که اینان درپشت پرده و پشت درهای بسته انجام داده ومیدهند ما درجریان آنها نبوده و نیستیم. ما سازمان جاسوسی وچیزهای پشت پرده درهای بسته نداشته ونداریم . اما فراموش نکنیم که ما مردم را با خود داریم و خود ازاین مردم هستیم. ورژیم مردیم با با خود نداشته وندارد وتنه اصلی نیروهای سرکوبگرآن هم ازفرزندان همین مردم بوده ومیباشد که درروز خیزش با مردم خواهند بود. ما میبایست بدانیم که هرروزبیشترازصدها نفرازمردم بوسیله مزدوران این رژیم در سراسرکشورمان به خاک وخون کشیده شده ومیشوند. کشوربه حراج گذاشته شده تا این خونخواران با باج دادن به رژیم های اروپائی و امریکا چند روزبیشتری برما؛ برهم میهنان ستمدیده وکشورمان حکومت کرده و بکنند وبه پول ها و سرمایه های باد آورده بیشتری دست یابند. اما بیشترما کماکان به جان کندن خود ادامه داده ومیدهیم. بدون انیکه کاری را ازپیش برده باشیم یا ببریم
ما میبایست باندیشیم که درچه شرایطی ما میتوانیم مزدوران رژیم را بیشترمتزلزل کرده و بکنیم. تا آنان نتوانند به آسانی برروی مردم تیراندازی کرده وبنمایند. ما میدانیم اگرجوانان ما بخواهند درشهرهای بزرگ ایران به ویژه درتهران به خیابان ها بروند و دست به یک تظاهرات آرام بزنند. مزدوران رژیم آنان را بگلوله خواهند بست. ما میبایست بدانیم اگرجوانان وپدران ما بخواهند یک تظاهرات آرام انجام بدهند. بازهم مزدوران رژیم آنان را بگلوله خواهند بست. ما میبایست بدانیم که اگرهمه جوانان؛ پدران ومادران وخواهران بخواهند به یک تظاهرات آرام دست بزنند. مزدوران رژیم نمینوانند به شکلهای یک و دوکه دربالابه آنها اشاره شد آنان رابگلوله ببندند.
مامیبایست بدانیم اگرجوانان پسرودختر؛ پدران ومادران؛ نوجوانان؛ کودکان؛ پدربزرگان ومادریزرگان باعصا وناتوانان با ویلچرهای خود؛ بچه ها؛ خردساله به همراه پدران ومادران خود؛ مادران با کودکان شیرخوارخود درکالسکه ها؛ همه با همه ازکودک شیرخوارتا پیرمرد و پیرزن کهنسال دست بدست هم، شادی کنان به یک تظاهرات آرام دست بزنند وبا هم پلاکادرهای آزادی، دمکراسی، انتخابات آزاد، انتخابات نه انتصابات، آزادی بیان واندیشه، آزادی رسانه های گروهی، ما آقا بالا سر نمی خواهیم، ما وکیل و قیم نمیخواهمیم، ما گوسفند نیستیم که چوپان بخواهیم، قانون؛ مجلس و دولت با رائی مردم، نان مسکن آزادی، شادی رفاه آسایش، زنده باد آزادی و حکومت مردمی، و غیره را با خود داشته باشند. درچنین شرایطی مزدوران رژیم دیگرنخواهند توانست برروی مردم تیراندازی کرده وبنمایند. واگرهم این کاررا بکنند. افراد بسیاراندکی خواهند بود و نتیجه آن این خواهد بودکه مردم برنیروهای رژیم حمله خواهند آورد و بیاری بخش بزرگی ازنیروهای رژیم که دیدن صحنه آنان را شدیدآ" تکان خواهد داد. چراکه آنان زمانی که بینند که چند تن مزدوربه سوی مردمی که ازبچه شیرخواره تا پیرمرد و پیرزن عصا بدست تیراندازی میکنند. دیگربی تفاوت نخواهند ایستاد. واگردرچنین تظاهرات آرامی وبرخلاف خواسته ما. رژیم با خشونت و ددمنشی خود چند صد نفری را به خاک و خون بکشد و زخمی نماید. این گونه برخورد ما سبب آن میشود که زیان کمتری بما رسیده و بیشترین و بالاترین ضربه وزیان به رژیم خورده و نیزوی سرکوبگرآن کارآئی خود را ازدست داده وبدهند.
شاید کسانی بخواهند بگویند که ما نمی بایست کودکان شیرخواروکودکان خرد سال با با خود به یک تظاهرات ببریم. پاسخ من این است که هیچ اشکالی ندارد که ما ازکودک شیرخوارتا پیرمرد کهنسال با خود به یک تظاهرات آرام ببریم و شادی کنان درآنجا فریاد زنده باد آزادی وزنده باد دمکراسی سرداده وبدهیم. این حق قانونی هرانسانی بوده وهست. درچنین شرایطی اگرجانیان رژیم بخواهند برروی کودکان شیرخواروپیرمردان وپیرزنان عصا بدست وجوانان پدران ومادرانی که دریک تظاهرات آرام شرکت کرده تیراندازی نمایند؛ که نخواهند توانست. به ویژه اگرما بتوانیم این تظاهرات آرام هم میهنان را با حضورخبرنگاران مسئول وآگاه ازسراسرگیتی هم آهنگ کرده وبنایم وبا استفاده ازتکنولوژی امروزی بتوانیم چنین رخدادی را درسراسرگیتی انعکاس داده وبدهیم. درچنین شرایطی سردمداران رژیم یک ساعت هم نخواهند توانست براریکه قدرت خود تکیه بزنند.واگرچنین کنند که نخواهند کرد. نه تنها خشم تمامی هم میهنان بلکه تمامی مردم گیتی را برخواهد افروخت.بلکه همانگونه که گفته شد. نیروی سرکوبگررژیم کارآئی خود را ازدست خواهد داد.
دو:پشنهادات به هم میهنان برون مرزی: بیشترما ایرانیان برون مرزی میدانیم. مشکلاتی که هم میهنان ما دردرون ایران دارند ما نداریم. به همین دلیل من دراینجا ازنام بردن آنها وروشهای که رژیم برای سرکوب استفاده میکند خود داری میکنم. ما میبایست بدانیم که درنقش یک ایرانی برون مرزی همگی ما مسئول بوده وهستیم ودرهمه زمینه ها مسئولیت بسیار بزرگ و سنگینی را بعهد داشته وداریم.اکنون اگرما بخواهیم با این رژیم به مبارزه به پردازیم میبایست درابتدا به کسب دانش وآگاهی پرداخته وبا یاری ازآنها بتوانیم تمامی امکاناتی که رژیم ازآن استفاده کرده ومیکند شناسائی کرده و بکنیم وسپس با برنامه ریزی و بکارگیری مد یریت درست، راها و روشهای را که رژیم برای استفاده از این امکانات بکاربرده ومیبرد برای رژیم مشکل کرده ودرنهایت ناممکن سازیم. پس ازآن بتوانیم با سوی وجهت دادن به این امکانات آنها را برای مبارزه علیه رژیم بکارگرفته وبگیریم. لازمه این کاراین بوده وهست که همه ما میبایست درتمامی جبه ها حضور و شرکت فعال داشته باشیم.ما میبایست بدانیم که همه ما میتوانیم درجبه های گوناگونی حضور وشرکتی بسیار فعال و جانانه ای داشته باشیم وبا این کارخود پشت رژیم، عوامل وحامیان آن را به لرزه درآورده و بیاوریم.این جبه ها بسیارگسترده بوده وهستند. درهرجا ومکانی که یک ایرانی مسئول، آگاه و مبارززندگی میکند؛ این جبه ها وجود دارند. من برای نمونه به چند مورد اشاره میکنم.
جبه تحریم یا بایکوت. وظیفه انقلابی؛ ملی، میهنی وانسانی هر یک از ما میباشد که کالاهای غارت شده از سوی رژیم را تحریم کنیم. این کار را هر ایرانی مسئول میتواند بکند و با این کار خود ازسرازیرشدن دلارهای به سوی رژیم و عوامل آن جلو گیری کرده وبنماید.
جبه های فرهنگی، اجتماعی، هنری و ادبی. این وظیفه انقلابی، ملی، میهنی، و انسانی هر یک از ما میباشد که از رفتن به کنسرت های برپاشده ازسوی رژیم وعوامل آن خود داری کرده وبکنیم. روزنامه ها ومجلات رژیم وعوامل آن را نخریم. بلکه با شرکت فعال خود به استفاده رژیم وعوامل آن ازاین امکانات اعتراض کرده وبکنیم و فعالانه ازرادیوها، تلویزیونها و دیگررسانهائی که سرسختانه با رژیم مبارزه کرده و میکنند پشتیبانی کرده وبکنیم.
جبه شناسائی امکانات وسیاستهای رژیم، برای مبارزات منفی و سیاسی با رژیم. ما بایست بدانیم که حکومت رژیم برسه پایه استواربوده وهست. این پایه ها را میبایست ازرژیم گرفت و آنها را برای رهائی مردم ایران و برپائی یک رژیم مردمی بکارگرفت. این سه پا یه تشکیل شده اند از منابع اطلاعاتی، منا بع مالی و منابع نظامی. منابع اطلاعاتی و نظامی بیشتر بوسیله بخشی ازمردم ایران که بعنوان کارمند، کارگر، پاسدار، بسیجی، پلیس و غیره درادارات گوناگون کارکرده ومیکنند اداره شده ومیشود. ما بایست این را بدانیم که رژیم جمهوری اسلامی درایران به حیات ننگین خود ادامه داده ومیدهد نه درآسمان وکرات دیگر. به همین دلیل ما یه آسانی میتوانیم این پایه های حکومتی را ازرژیم بگیریم. ما میدانیم که همه ما، بستگان، آشنایان ودوستانی داریم که درادارات گوناگون این رژیم کارکرده ومیکنند. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی ما بوده ومیباشد که درارتباط تنگا تنگ با این عزیزان خود. از آنان بخواهیم که هرگونه تصمیمات وجلساتی که ازسوی رژیم دراین ادارات گرفته و تشکیل میشود دراختیار مردم قرارداده وبا این کارخود سیستم اطلاعاتی رژیم را ازکارانداخته ومتلاشی کنند. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی وانسانی هریک ازما بوده ومیباشد که به شکل های گوناگون سبب بالا رفتن هزینه های رژیم گشته و با این کاررژیم را هرچه بیشتربه پرتگاه نزدیکترکرده وبکنیم. با متلاشی کردن منابع اطلاعاتی ومالی؛ رژیم دراداره امور. پایه سوم یعنی نظامی با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد و نخواهد توانست به حیات ننگین خود ادامه دهد. ما میبایست باهشیاری تمام ضمن تماس با نیروهای نظامی که هرکدام ازآنان ازبستگان وآشنایان ما بوده وهستند. بتوانیم با آگاهی دادن به آنان، کمک کنیم که درابتدا جنگ افزار خود به سوی سردمداران رژیم نشانه رفته وبروند. واگر این کاررا نکرده ونمیکنند؛ پس آنرا به سوی مردم نیزنشانه نروند.
جبه کسب آگاهی ، دانش ، تشکیلات ، سازماندهی و مدیریت. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی وانسانی هریک ازما بوده ومیباشد که با کسب دانش و آگاهی و برپائی تشکیلات و شرکت فعال خود به سازماندهی خود پرداخته وبا داشتن تشکیلات منظم و منسجم و داشتن کانونهای گوناگون درتمامی جبه ها شرکت کرده و نه تنها رژیم و عوامل مزدورآن را از میدان نبرد بیرون کرده وبکنیم، بلکه این میدان را هرچه بیشتر و بیشتربر آنان تنگترنیزکرده وبکنیم.
فراموش نکنیم که همه ما میبایست کار کردن با مردم را جایگزین کار کردن برای مردم نمائیم. با حضور و شرکت فعال خود درتمامی گردهمائی که برعلیه رژیم برپا شده ومیشود شرکت کرده وبنمائیم. چرا که ما تنها با شرکت خود خواهیم توانست ضمن بیان دید گاه های خود، برروی این گردهمائی ها، جریانات وخیزشها اثرگذاشته وبگذاریم. شرکت نکردن یعنی گرفتن امکانات ازخود برای بیان دیدگاها و اثرگذاشتن برروی دیگرجریانات. ما میبایست این را بدانیم که شرکت کردن به معنای پشتیبانی کردن نیست. شرکت کردن یعنی استفاده کردن ازامکانات برای اثرگذاشتن واثر پذیرفتن وشرکت نکردن یعنی ازدست دادن امکانات برای اثرگذاشتن واثرپذیرفتن.این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هریک ازما بوده ومیباشد که ازسفربه جمهوری اسلامی خود داری کرده وچنانچه درموارد ضروری مجبور باشیم به ایران سفرکنیم. کوشش کنیم با شرکتهای دیگرپروازکرده تا ازاین سوی دلاربه جیب رژیم و مزدوران آن نریزیم. دراین سفرهیچگونه کالای خریداری نکرده ونکنیم. این سفرهارا تبدیل کنیم به پلهای ارتباطی بین ایرانیان برون مرزی و درون مرزی و برای بالابردن دانش و آگاهی. این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هر یک ازما بوده ومیباشد که ازکمک کردن به هرگونه تشکیلات نیکوکارانه که کوشش میکند با این کارخود سبب آن گردد که رژیم به جای بکارگیری درآمد های کشوربرای رفاه مردم. این پول ها را برای هرچه بیشترمجهزکردن نیروهای خود برای سرکوب مردم ایران بکارگرفته وبگیرد، خود داری نمائم.
این وظیفه انقلابی، میهنی، ملی و انسانی هریک ازما بوده ومیباشد که همانگونه که رژیم به مخالفان خود کارنمیدهد ازوارد شدن آنان به دانشگاه جلوگیری کرده ومیکند وکوشش میکند به شکلهای گوناگونی آنان را درتنگنا قرارداده وبدهد وبه جای آن به شکلهای گوناگون افراد فریب خورده را که از رژیم پشتیبانی کرده ومیکنند؛ نه تنها کمک مالی کرده بلکه به آنان پست های گوناگونی نیزداده ویدهد. ما نیرمیبایست با یاری ازتشکیلات و سازمانهای که داریم دست به تشکیل حساب های بانکی زده و با کمک های ماهیانه خود ازتمامی افرادی که بدلیل مخالفت با رژیم بیکار شده اند وازنظر مالی و دیگر مسائل در تنگنا قرارگرفته ومیگیرند کمک کرده وبنایم تا بدین وسیله هم کارملی ومیهنی خود را به بهترین شکل انجام داده وبدهیم هم همیهنان خود را که درجبه های گوناگون با رژیم مبارزه کرده ومیکنند کمک کرده و به آنان یاری برسانیم. فراموش نکنیم که اگرما ایرانیان برون مرزی بتوانیم خود را سازماندهی کرده و روزی یک دلاریعنی 30 دلاردرماه به تشکیلات و سازمان خود کمک مالی بکنیم. با بودن بیش ازچهارمیلیون ایرانی این کمک ما به رقم یکصد و بیست میلیون دلاردرماه میرسد.
با این پول همه ما خواهیم توانست به آرمانهای ملی و میهنی خود خدمت کرده .هم به یاری دیگرهم میهنان مخالف رژیم شتافته. دست به اداره رسانهای گروهی درپهنه بسیارگستردهی زده وبرای یک مبارزه رودرروبا رژیم جمهوری اسلامی به پا برخیزیم. برنامه ریزی برای فراخوانی ونمایش همیشگی وهمه روزه. یک روزدرهفته روزهای شنبه یا یکشنبه و شرکت تمامی تشکیلات وسازمانها با پلاکادرهای خود وجای گرفتن دراین تظاهرات به ترتیب الفبا؛ هرهفته یک سخنرانی ازسوی یکی ازتشکیلات و سازمانها به ترتیب حروف الفبای دراین فراخوانی های ونمایشها وهمراه نمودن این تظاهرات با موزیک واینکه تظاهرکنندگان میتوانند با همراه داشتن یک کمی خوراک ساده دراین فراخوانیها ونمایشها شرکت کنند همزمان بتوانند ازاین زمان برای گپ زدن وشادی و سرگرمی کودکان وخودشان نیزاستفاده نمایند. این فراخوانها ونمایشها یا تظاهرات را میتوان سازماندهی کرد که درتمامی کشورهای اروپای و امریکائی برگزار شود و تاسرنگونی رژیم این فراخوانیها وتظاهرات ادامه یابد.
نتیجه: استفاده کردن ازنیروها ، امکانات ومبارزه کردن ما درجبه های نامبرده شده دربالا؛ سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی خواهد داشت واستفاده نکردن ما ازاین نیروها وامکانات و شرکت فعال نداشتن دراین جبه ها؛ پابرجائی رژیم ، آوارگی من وتووویرانی ایران خواهد بود. ما نباید شگفت زده شویم اگرامروزبیشترماها درمدت 26 سال حکومت ننگین رژیم جمهوری اسلامی تماشاگرسنگسار، تیرباران، دست و پا بریدن، چشم ازحدقه درآوردن، بدارآویختن، ترور، اعتیاد، تن فروشی، بیکاری، بیماریهای روانی، بیخانمانی، ویرانی ایران و آوارگی ایرانیان بوده ایم وهستیم. دراین 26 سال حکومت ننگین رژیم جمهوری اسلامی سه دوره هشت ساله را پشت سرگذاسته وهم اکنون نیز خود را برای دوره هشت ساله چهارم آماده میکند تا با به زنجیرکشیدن هرچه بیشترمردم ایران به حکومت ننگین خود ادامه دهد.
درهشت سال اول سردمداران رژیم با غارت کردن هستی و نیستی کشور و مردم ایران. تنور جنگ خانمانسوز برپا شده ازسوی رژیم را گرم نگهداشتند. درهشت سال دوم سردمداران رژیم به سرکردگی باندآخوند رفسنجانی وغارت کردن کشورو مردم ایران تحت عنوان سازندگی؛ هستی ونیستی کشور را برای مجهزکردن رژیم و پرکردن جیب سردمداران وعوامل خود بکارگرفتند. درهشت سال سوم سردمداران رژیم با بکارگیری باند آخوند خاتمی خمیه شب بازی بنام دوم خرداد را به راه انداختند وکوشش نمودند مردم را به شکل دیگری به بازی بگیرند و با شعارهای توخالی سنگساربکنید اما درپشت درهای بسته. چشم دربیاورید اما درپشت درهای بسته. دست وپا به برید اما درپشت درهای بسته. بداربزنید اما درپشت درهای بسته. چون اسلام درخطراست و ما نبایستی این کارهای را به شکل آشکار انجام بدهیم. بخشی ازسیاست آخوند خاتمی گرمشان کرده و سرکوب خود را با روشهای هر چه بیشتر ادامه بدهند.
رژیم دراین26سال گذشته هیچ برنامه ای به جزبکارگیری تمامی امکانات و نیروهای کشوربرای بقای خود نداشته، ندارد و در آینده نیز نخواهد داشت. اکنون اگر توریست های جمهوری اسلامی؛ با رفتن به جمهوری اسلامی و دیدن چند تا گل در این جا و آنجای تهران. ادعا میکنند که رژیم کشورداری کرده ومیکند واینان هستند که میدانند درایران چه خبر میباشد. باید گفت که این مشکل این توریست های جمهوری اسلامی است نه مشکل مردم که دربدترین شرایط ممکن جان کنده و جان میکنند و شاهد غارت هستی و نیستی خود و کشورشان بوده وهستند.
درادامه این سیاست خود، سردمداران رژیم با فرستادن عوامل خود فروخته خود که درنفش روزنامه نگار به مزدوری ادامه داده و میدهند به تورهای اروپائی گفتگو ازنیروی سوم، خود را برای برنامه هشت سال چهارم کردند. از سوی دیگرشنیدیم که گروهی ازمخالفان رژیم نیزگفتگو ازنیروی سوم دیگری کردند وازمردم خواستند که با شرکت درانتخابات ازاین نیروی سوم پشتیبانی کنند! اینگونه برخورد سیاسی تکرار کورکورانه همان سیاستی است که متاسفانه گروه بزرگی ازمخالفان رژیم با شعبده بازی بنام دوم خرداد داشتند. این گروه یا گروها درتحلیل های سیاسی خود بیان کردند که دوم خردادیها دوگروه بودند. یک گروه که خواهان رژیم درشکل کنونی آن بودند با یک سری اصلاحات. ویک گروه دیگر که خواهان دگرگونی رژیم بودند. ولی بخش بزرگی از مردم ایران درعمل دیدند که حتی کاندیداهای دوم خردادی خواهان رژیم به شکل کنونی آن نیزازسوی باند سرکوبگری بنام شورای نگهبان تائید نشدند وآن بخش کوچکی که تائید گردیدند به شکلهای گوناگونی زیرضربات تهدید، زندان و شلاق به سکوت وادارشدند. درشعبده بازی دیگر برای هشت ساله چهارم آخوند متنفروسرکوبگرهاشمی رفسنجانی را بازبه میدان آوردند تا برای چندیمین بارقوانین دیکته شده جمهوری اسلامی بازبرای چندومین باربه سود خود دگرگون کرده و برای سومین دوره به نام رئیس جمهورحکومت کند.و دیدیم دوست او آخوند جنایت کارخامنه ای که عنوان رهبری را نیزبا خود به یدک میکشد از آستین خود پاسدارآدمکشی بنام احمدی نژادرا ازآستین درآورد وبرمردم ایران تحمیل کرد.
اکنون این مخالفان هوادارنیروی سوم این پرسش را میبایست ازخود بکنند و آن اینکه اینان میبایست کاندیدا انتخاب نمایند و پس ازآن کاندیدای خود را به باند سرکوبگری بنام شورای نگهبان معرفی کنند. وزمانی که این باند سرکوبگر کاندیدای اینان را تائید نکرد، درآن زمان اینان چگونه میخواهند با نیروی به اصطلاح سوم خود که با نیروی سوم رژیم تفاوت دارد و خواهان دگرگونی رژیم میباشد به مبارزه با رِژیم به پردازند؟ اگر ما از این سیاست کوکورانه و تکراری بگذریم میتوان این پرسشها را از مخالفان رژیم نمود: مخالفان رژیم جمهوری اسلامی برای خنثی کردن این ترفند رژیم چه برنامه ای دارند؟ آلترناتیو و راه حل مخالفان برای اداره امور و نشان دادن قدرت و نیروی جایگزین چیست؟ وظیفه انقلابی، میهنی وملی من و شما بعنوان یک ایرانی که ادعا میکنیم مخالف رژیم جمهوری اسلامی نیز بوده و هستیم چیست؟ اکنون من و تودر این مدت26سال با بی توجهی، با نداشتن برنامه، ناظر و تماشاگراین رخدادهای ننگین تاریخی در کشورمان بوده ایم وهستیم. درا ین مدت فرزندان ایرانی بد نیا آمده در رژیم جمهوری اسلامی آدم کش 24 ساله شدند. امروزنه آنان ازکوچکترین امکاناتی دراین رژیم فاشیستی و ضد ایرانی برخوردارند. نه پدر و مادرشان و نه آیندگانشان دراین سرزمین برخوردارخواهند شد. من و توی آواره، بازیگران این تاریخ ننگین و نابخشودنی دراین سرزمین بوده و هستیم. امید آنکه پیش از سربرخاک نهادن؛ بتوانیم با هم این لکه ننگین و ناخوشایند را از چهره و سیمای کشورمان ایران پاک کنیم.
کوروش ایرانی