Saturday, June 30, 2007

دو نکته با آقای فرزان دلجو

با دورود برآقای فرزان دلجو (اسلام پناه و شومن). من دراینجا میخواهم دونکته/دومورد را با شما درمیان بگذارم. اگرخواستید ومایل بودید. میتوانید ضمن بیان آن دربرنامه های خود پاسخ آنرا نیزبنویسید.
یک: زنان و مردان/پسران و دختران درایران.
من گفتگوی شما را با رادیو صدای آمریکا ازراه اینترنت تماشا کردم. دراین گفتگو ودر پاسخ به یک شنونده شما گفتید که زمانیکه یک زن دریکی ازخیابانهای تهران منتظرتاکسی یا منتظرهمسرخود ایستاده. بیش از400 تا ماشین می ایستند و بوق میزنند.
این گفته شما کاملا" درست میباشد. برداشت شما ازبیان این گفته این است که بیشترمردان ایرانی به چنین زنانی همچون یک زن تن فروش نگاه میکنند. شما عامل با عاملین/عواملین چنین گرفتاری را مردان ایرانی میدانید که دارای چین فرهنگ؛ برداشت و برخوردی هستند نه جامعه نه سیستم حاکم برایران و مردم ایران.همزمان میگوید که درجامعه آمریکا اگریک زن نیم لخت درخیابان ایستاده باشد یا ازخانه بیرون برود. کسی به او نگاه نمیکند. مشکل شما دراین است که زمانیکه شما ازایران سخن میگوید. مردان ایرانی را مورد حمله خود قرارمید هید و مشکل را مشکل مردان میدانید نه جامعه و سیستم حاکم برایران . اما زمانیکه ازآمریکا سخن میگوید. به جامعه آمریکا اشاره میکنید؛ نه به مردان آمریکا.

همیهن گرامی؛ مشکل من؛ مشکل شما؛ مشکل هم میهنان ما؛ مشکل مهین ما ایران را میبایست درسیستم حاکم برکشوردرجامعه بوجود آمده بوسیله حکامان با بهتر بگویم چماق بدستان که هرگونه آزادی را از مردم سلب کرده اند؛ جستجوکنید. اگرچنین کردید؛ پس ازآن خواهید توانست به ریشه یابی درد ها و مشکلات پی ببرید وآنها را یکی پس ازدیگری درمان کنید. شما میبایست ابتدا یک نگاه ژرفی به جامعه و سیستم داشته باشید.سپس ببینید که این جامعه وسیستم یک جامه باز/نیمه بازویک سیستم دمکراتیک/نیمه دمکراتیک میباشد. یا یک جامعه بسته و یک سیستم خودکامه و سرکوبگر. سپس خواهی توانست پدیده ها ؛ مسائل و گرفتاری های موجود درچنین جامعه و سیستم را با جامعه وسیستم مخالف اومقایسه نماید وبه داوری بنشینید. نه اینکه به مردم سرکوب شده و ستم دیده آن حمله کنی. مردم ایران نیزهمانند مردم اروپا لیاقت آزادی و دمکراسی را داشته و دارند.

شما اگرکمی به خودتان زحمت بدهید؛ خواهید توانست که مشکل خود ومردم ایران به ویژه زنان را درسیستم حاکم برایران؛ درجامعه حاکم برایران؛ درمذهب حاکم برا یران که برپایه تن فروشی( صیغه؛ چند زنی) حفقان؛ کشتار؛ غارت ؛دزدی؛ خشنونت( دست و پا بریدن؛ بدارکشیدن؛ سنگسارکردن، چشم درآوردن؛ انگشت و پا بریدن ) تروروسرکوب پایه ریزی شده؛ پیدا کنید.
شما گفتگوازفرهنگ میکنید. اما درفیلم های ساخته شده شما؛ ازواژه دختربازی استفاده میشود.آیا هرگزشما به این واژه دختر بازی فکرکرده اید؟ شاید واژه بچه بازبرای شما بسیاربارمنفی داشته باشد؛ اما نه دختربازی. اساسا" شاید شما واژه پسربازی را هرگز نشنیده باشید.
دختربازی یک واژه ای است که درجوامع بسته درسیستم های سرکوبگروخودکامه درکشورهای زیرسلطه مذهب استفاده میشود و معنی آن یعنی گول زدن دختر. یعنی استفاده جنسی کردن ازدختر. یعنی تبدیل دختر به یک کالا. یعنی استفاده کردن ازدختربه هرشکل وفرمی که بخواهی. بیشترمردم درچنین جوامع و کشورها شنیده اند که دربیشتر کشورهای اروپائی پسردوست دختردارد و دختر دوست پسر. اما اینان بدرستی نفهمیده اند یا نخواسته اند که بفهمند که دوست پسرودوست دختریعنی چی. اینان(زن و مرد؛ دخترو پسر)ازواژه دختربازی استفاده کرده و میکنند وپسران کوشش میکنند که به دیگران نیزنشان بدهند که اینان بیشترازبیستا دوست دختردارند.

واژه دوست دختردراروپا معنی ومفهوم دیگری دارد. به همین دلیل میباشد که واژه دوست پسرنیزوجود دارد. نه دختربازی و پسربازی. معنی و مفهوم این دو واژه دراروپا یعنی یک دختر و پسری که با هم پیوند دارند. با هم درمورد مسائل زندگی؛ نیازهای جنسی؛ برنامه های که درآینده دارند گتفگووتبادل نظرمیکنند. پدرومادرهردودرجریان این پیوند هستند ودرموارد های گوناگون ازپدرومادران خود رهنمود میگیرند. پنهان کاری درکارنیست. نیازهای جنسی آنان با یاری ومشورت پدرومادران به شکل درست وطبیعی انجام میگیرد.اگردرزمان داشتن پیوند با همدیگربه روحیات وتفکرات همدیگرآشنا شدند وهمدیگررا بهتروبشتردرک کردند. این پیوند به زناشوی می انجامد واگرچنین نبود ازهم جدا میشوند. دراینجا سخن ازفریب؛ سخن ازنیرنگ؛ سخن ازسوئ استفاده جنسی؛ مخفی کاری نیست.دراین چنین پیوندی دخترکالا به حساب نمی آید.

دو: دمکراسی بنا به گفته شما و برداشت شما. شما درمورد دمکراسی میگوید که بیشترما ابرانیان دمکراسی را درست درک نکرده ایم. به همین دلیل این افراد میگویند که دمکراسی یعنی آنچه من میگویم وتوبایست بشنوی. پرسش من ازشما این است که آیا خود شما دمکراسی را درست درک کرده اید ومیکنید؟ زمانیکه شمامیگوید که ما نمی بایست سخن ازمذهب بگویم. بدلیل اینکه ما یک ملت 70 میلیونی مذهبی داریم یا یک جامعه/کشورمذهبی هستیم. زمانیکه شما میگوید که کسانی که چنین کردند درکارخود شکست خوردند و ازآنان بنام دین ستیزان یاد میکنید و همانند حکامان اسلامی حاکم برمردم ایران و کشور ایران میخواهید که نه تنها اینان سکوت بکنند. بلکه کوشش میکنید که مردم را به مبارزه با آنان تشویق بکنید.
شما ازمردم میخواهید که کاری را انجام بدهند که شما نسخه آنرا مینویسید. آیا این دمکراسی میباشد؟!!!
شما به چه دلیل این اجازه را بخود میدهید که ازجانب 70 میلیون سخن بگوید. مردم ایران هرگزاین شرایط برایشان پیش نیامده که درمورد دیدگاه های خود؛ برداشت های خود واعتقادات خود سخن بگویند. وازهمه مهمتراینکه اساسا" جامعه و کشوری مذهبی وجود نداشته وندارد. بلکه جوامع وکشورها مذهبی میشوند. همانگونه که بسیاری ازجوامع و کشورها که قبلا" مذهبی وسرکوبگربودند به کشورهای آزاد؛ غیرمذهبی ودمکرایتک تبدیل شدند واین کاررا مبارزان آزادیخواه پا به پای مردم خودانجام دادند.

آقای فرزان دلجوی اسلام پناه. شما میبایست این را بدانید و درک بکنید که اگرما بخواهیم دمکراسی را درست دریا بیم. میبایست درگام سخن با فرهنگ مقدسگرای؛ بت پرستی وبت آفرینی مبارزه کنیم. اگرما توانستیم این جو مقدسگرای را بشکنیم و دمکراسی را جایگزین آن بکنیم. درآن زمان با یاری دمکراسی. خواهیم آزادانه و به شکل درست وعلمی دست به تجزیه وتحلیل وبررسی مسائل ؛ پدیدهای اجتماعی؛ سیاسی؛ فرهنگی؛ مذهبی بزنیم. اساسا" دردمکراسی چیزی به معنی مقدس وجود ندارد. دریک جامعه دمکراتیک شما این اجازه را دارید که درنهایت آزادی سخن بگوید؛ بررسی؛ تجزیه و تحلیل بکنید ودست به نقد مسائل؛ شخصیتها و پدیده ها بزنید. دریک جامعه دمکرایتک دیگرسخن ازخط سرخ نیست.
دمکراسی این نیست که شما هم همانند مخالفان خود فکرکرده و به اندیشید واززاویه دید آنان به گیتی نگاه کنید. دمکراسی یعنی انیکه شما ضمن بیان دیگاه های خود؛نه تنها به دیدگاهای دیگران که مخاف شماست احترام بگذارید .بلکه شما زمانیکه دیدگاه خود را درمورد یا مواردی بیان میکنید. میبایست به دیدگاهای دیگران اشاره نمائید که دیدگاه های دیگری نیزمیباشد که همانند شما فکرنمیکنند و نمی اندیشند و با بیان این دیگاه ها؛ داوری را بگدذرارید با شنونده؛ بیننده یا خواننده.
توصیه من به شما این است که بهتراست که ما پایمان را به اندازه گلیم خود درازکنیم وبا داشتن دانش وآگاهی سخن بگویم .پیزوزباشید.
کوروش ایرانی