Monday, February 18, 2013

چه درسهای میتوان ازسرنگونی رژیم پیشین عراق آموخت؟

چه درسهای میتوان ازسرنگونی رژیم پیشین عراق آموخت؟
گروه های مخالف رژیم نه تنها برنامه ای برای سازماندهی خود نداشته وندارند بلکه توان درک ، بررسی مسائل وپدیده ها را نیز نداشته وندارند. برای نمونه این گروهها حتی از آنچه برسرمردم عراق، کشورعراق ورژیم عراق نیزآمده و می آید، درسی نه آموخته اند. گویی که این افراد وگروه ها تنها برای ایراد گرفتن وفریاد های یاوه و بیهوده برپا شده اند.

شاید گفته شود که اساسا" من تند میروم ومسائل بدین گونه نیست. بسیارخوب، برای اینکه با مدرک ودلیل گفتگو کرده باشیم. مورد را با مسائلی که درعراق پیش آمده پیگیری میکنیم، تا ببینیم داوری درمورد این گروه ها تند روی است یا اینکه بیان حقیقت.
بیشترما میدانیم که درسال 1991 آمریکا رژیم عراق را درتله ای بنام حمله به کویت انداخت وسپس بنام آزادی کویت به این کشورحمله نمود. دراین زمان رژیم این کشوردارای ارتشی بود که بوسیله ویاری همین دولت های اروپائی وآمریکائی ازجنگ افزارهای مدرن نیزبهرمند بود. اما درمدت کمترازیک هفته ارتش این کشورسرکوب ومتلاشی شد. نیروهای آمریکائی نیزبا کشتن نیم میلیونی ونابودی بخشی ازاین کشورخود را به پشت دروازها بغداد رساندند ورژیم را مجبوربه نوشتن قرارداد دیکته شده ازسوی آمریکا نمودند.
پس ازنوشتن این قرارداد رژیم آمریکا برای اینکه نیروهای مخالف رژیم را هم دست نخورده رها نکرده باشد. مخالفان رژیم( شیعیان و کردها) را نیزتشویق به شورش برعلیه رژیم نمود. ازاین راه با بجان انداختن این گروها و رژیم. بایک تیردونشان را هدف گرفت. همزمان باتشویق مخالفان؛ به رژیم نیزاین اجازه را داد که با یاری گرفتن ازنیروهای هوا نیوزوزرهی باقی مانده خود به سرکوب شورشیان بپردازد. چرا که اساسا" دولت های آمریکائی واروپائی برنامه ای برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری وبرپای یک رژیم نیم بند مردمی نداشتند وندارند.

اما چه شد که یک مرتبه پس ازسال 2003 رژیم آمریکا یکباره به فکربرپای دمکراسی دراین کشورافتاد؟ نه در کشورهای زیرسلطه خود درمنطقه همانند اردون،مصر،عربستان سعودی، مراکش،سوریه، کویت، بحرین،قطر، دوبی ودها کشورکوچک و بزرگ عربی که همه زیرسلطه حکامان مزدوروخود فروخته آمریکائی یا اروپائی هستند! وبا یورش بردن به این کشوروسرکوب نیروهای رژیم وبه آتش کشیدن کشورواشغال آن خواست دمکراسی دراین کشوربرگذارنماید؟! ما دراینجا هدف پاسخگوی به این پرسشها را نداریم. چرا که هدف روشن شدن بخش دیگری ازمسئله میباشد وآن اینکه دراین درگیری های سیاسی ونظامی کدامین راه برای مردم وکشورعراق بهتربود؟

زمانیکه ما یک نگاه کوتاهی به مسئله می کنیم. بخوبی درمی بابیم که اگردراین درگیریها دیکتارعراق تن به یک انتخابات آزاد داده بود. هم یک وجه ای برای خود خریده بود. هم اینکه کشوربه آتش کشیده نمی شد. ومهمترازهمه اینکه مردم این کشوربه این روز سیاه نمی افتادند. آن زمان ودرچنین شرایطی، مردم این کشور(عراق) این گذشت و بزرگواری را داشتند که هم جنایت های این دیکتاتور(صدام) را ببخشند وهم به او و دستیارانشن این پروانه بدهند که آنان درپرتوی یک رژیم مردمی و دمکراتیک درعراق. چند سال باقی مانده ازعمرخودشان را زیر سایه حکومت انتخابی مردم عراق سپری کرده و پیش ازمرگ شان شاهد یک رژیم دمکراتیک نیزبوده باشند. اما اوچنین نکرد.
رژیم آمریکا ودیگررژیم های هم پیمان او وبوسیله رژیمی که درعراق پایه ریزی کردند. صدام حسین این دیکتاتور پیشین عراق را نه بعنوان یک جنایت کار. بلکه بعنوان اینکه دستورکشتن یک سد وپنجاه نفرازشیعیان عراق را داده بود محکوم به مرگ کرده و اورا به دارزدند! با دارزدن اوبخش بزرگی ازکشوررا دادند بدست آدمکشان شیعه وبخش دیگررا نیزدادن بدست کردها وپایه یک رژیم فدراتیو مذهبی وقومی را بنا گذاشتند. امروزما نتایج این سیاستها وکارها را می بینیم.
اینگونه سیستم های فدراتیو قومی ومذهبی تا کنون بوسیله کشورهای آمریکا واروپائی باختری دردرون بیشترکشورهای بیرون ازاروپائی باختری به ویژه درآسیا وخاورمیانه پیاده شده و میشود. چرا که دربیشترکشورهای اروپائی وآمریکا سیستمهای فدراتیوی برپا شده که براساس بنیادهای دمکرتیک ودمکراسی است.

با توجه به اینکه امروزمسلمانان آدمکش با مهاجرت های خود به درون کشورهای اروپای باختری دربیشتراین کشورها بیشترازیک چهارم ساکنان کشورها را تشکیل داده و می دهند. اگراین سیستم فدراتیو قومی و مذهبی نیزبخواهد دراین کشورها پیاده شود. بایست گفت که بیشترازیک چهارم نمایندگان مجالس این کشورها میبایست ازاین مسلمانان آدمکش باشند. اما با این روندی که پیش میرود وسیاستهای که سیاستمداران کنونی این کشورهای اروپائی باختری ازخود نشان داده و میدهند. زمینه ای را فراهم میکنند که نسلهای آینده دراین کشورها می آیند که بهای بسیارگران، ویرانگر وخانمانسوزی برای این سیاست ها بپردازند.
نیروهای ایرانی که خود را کمونیست، سوسیالیست وچپ دانسته ومیدانند نیزدرکشاکش این درگیرهای سیاسی ونظامی نه توانستند خود را بشناسند.نه اساسا" توان بررسی وشناخت مسائل سیاسی ونظامی را داشتند. به همین دلیل دردنیای خیالی خود فریاد سربرآوردند که اینان ازتجربه سرنگونی رژیم درسال 57 ایران بهره خواهند گرفت وبا همکاری وهمفکران خود درکشورعراق وسراسردنیا دست به سازماندهی خواهند زد واداره اموردراین کشوررا را دردست خواهند گرفت! این افراد به همراه تحلیلگران خود که امروزه عناوین دکترا واستاد نیزبا خود به یدک کشیده ومیکشند وساکن اروپا و آمریکا نیزهستند. شعارداده ومیدهند که امروزه می بایست دریک پهنه جهانی مبارزه کرد! گفته ایرانی است که میگوید:" یارو را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدارا میگرفت".
شوربختانه ما امروزشاهد این هستیم که این گروه ها توان درک درست وبررسی مسائل خود را نداشته وندارند تا بتوانند به سازماندهی خود بپردازند. چه رسد به اینکه بخواهند کشورداری نیزبکنند.

این نیروها امروزنیزگفتگوازدرگیری های سیاسی رژیم آمریکا ورژیم جمهوری اسلامی حاکم برایران کرده ومیکنند. اینان سخن ازاین میگویند که آنان راه سومی را خواهند رفت. وآن اینکه هم حمله آمریکا را محکوم خواهند کرد. هم سیاست رژیم حاکم برایران را. اما واقعیت این است که اساسا اینان نشان داده ومیدهند که یارای بررسی مسائل را نداشته و ندارند. تنها کاری که اینان کرده اند ومیکنند، اینکه ایراد بگیرند، با ندانم کاریهای خود آلت دست رژیم جمهوری اسلامی شده وبشوند. اساسا" رژیم اینان را آدم حساب نکرده ونمیکند. چه رسد به اینکه بخواهد با اینان وارد گفتگو نیزبشود. رژیم اینان را با برپای هشت سال جنگ ویرانگربین رژیم ورژیم عراق و بکشته دادن میلیونها ایرانی و عراقی و ویران کردن بخش بزرگی ازاین دوکشور ونابودی منابع کشور، به بازی گرفت و مردم را سرکوب کرد.
امروز نیز رژیم اشتغالگر،فاشیستی، تروریستی واسلامی عربی حاکم برایران ومردم ایران، این گروه ها را با برنامه تکنولوژی هسته ای به بازی گرفته، تا به غارت کشورایران وسرکوب مردم ایران هم چنان ادامه دهد.

کارشناسان( ابلهان) این گروه ها میگوید که رژیم عراق وآمریکا پس چندین سال هنوزنتوانسته اند تشکیل یک دولت را برروی کاغذ بیاروند. اما اینان هرگزازخود نه پرسیده اند که آیا خودشان توانسته اند دراین مدت که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی که برایران حکومت کرده. یک برنامه برای خود به روی کاغذ بیاروند؟!
یکی ازاین بیچاره وبیخردان که بیش از20 سال دریک کشوراروپائی زندگی کرده وفریاد کمونیست سرداده ومیدهد. دریک برنامه رادیوئی، زمانیکه گرداننده یک رادیومحلی یک پرسش ساده ازاومیکند:" شما چرا نتوانسته اید مردم را جذب نمائید؟". اونه تنها توان درک درست این پرسش ساده را نداشت. بلکه نتوانست پاسخی نیزبه این پرسش بدهد.

گوینده رادیو نیزکه خود را کمونیست؛ سوسیالیست ؛ چپ ومخالف سرسخت رژیم میداند. ناآگاهانان و بسیارنسنجیده آب به آسیاب رژیم می ریزد. اوبا خواندن بخشی ازنوشته یک زندانی رژیم. سخن ازراه سوم میزند. شنونده رادیو ازخود می پرسد، این چه زندانی سیاسی است که رژیم این همه امکانات دراختیاراوگذاشته. که حتی زندانی اونیزازاین همه آزادی برخوردارمیباشد که درزندان نیزدست به نوشتن وسخن گفتن از راه سوم میکند؟! اکنون چه مینویسد؛ چگونه مینویسد وبا پروانه چه کسی و کسانی مینویسد را میگذاریم باج سبیل این گرداننده رادیو.
گردانند رادیو سخن ازسه انقلاب بزرگ یا بنابه گفته ایشان سه انقلاب "عظیم" درایران میکند. بسیار خوب اگرسه انقلاب بزرگ درایران شده. پس چرا روزگاراین مردم این چنین به سیاهی کشیده شده؟ زمانیکه این گرداننده رادیو سخن ازسه انقلاب بزرگ میکند. انسان خود به خود به یاد شکاریوزپلنگ می افتد که چگونه با یاری نیروی برترخود که دویدن تند وتیز باشد دست به شکارمیزند. اما پس ازاینکه شکارکرد. چگونه گروه سگهای وحشی شکاررا ازدست او به آسانی میگیرند.
سخن را کوتاه میکنیم و به این افراد میگویم که:

این افراد میبایست بدانند یا بهتر بگویم بفهمند که انتخابات آزاد و رای مردم مهم میباشد. حق مسلم مردم ایران دمکراسی و آزادی است. سپس درسایه دمکراسی وآزادی است که دولت انتخابی مردم حق دستیابی به تکنولوژی هسته ای خواهد داشت. اساس کاردراین است که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی واسلامی عربی حاکم برایران ومردم ایران گرفتاری اساسی بوده وهست. اگراین رژیم سرنگون شود:

یک : جنگی رخ نخواهد داد.

دو : مردم و کشور زیان نخواهد دید.

سه : رژیم آمریکا برای حمله بهانه ای دردست نخواهد داشت.

چهار: گرفتاری نیروگاه های اتمی حل خواهد شد.

پنج : مردم ازچنگال این رژیم رهائی خواهند یافت.

شش : این کشورومردم کشورودولت انتخابی این کشورخواهند توانست که به کارنیروگاه اتمی خود ادامه بدهند.

هفت : اینکه گروهای مخالف بویژه چپ های عقب افتاده وبی خرد. خواهند توانست زیرسایه یک حکومت دمکراتیک انتخابی مردم ایران، دانش وآگاهی های خود را بهترکرده و درک درستی ازدمکراسی داشته واگر توانستند، درساختن یک ایران آباد وآزاد شرکت نمایند.
مسئله دراینجا است که نیروهای که خود را مخالف رژیم میدانند. اگرکمی ازدانش وآگاهی برخوردارباشند وبدانند که سیاست وبه ویژه مدیریت چیست. میتوانند با یاری گرفتن ازسیاست خردمندانه ومدیریت دانشمندانه دست به چگونگی کار؛ روش وبرخورد با رژیم، با آمریکا وسیاست های ویرانگرانه رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی واسلام عربی نهایت بهربرداری را کرده وبکنند ودست به گشایش گرفتاریهای خود، مردم وکشوربزنند. ازهمه مهمتراینکه این گروها درخواهند یافت که ریشه همه این بدبختیها؛ گرفتاریها حاکمیت رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی درایران بوده وهست.
به صف پشتیبانان رژیم،عوامل رژیم وفریب خوردگان درآمدن وازداشتن فن آوری اتمی رژیم دفاع کردن نه تنها مبارزه نبوده و نیست، بلکه برای چندومین بارافتادن دردام وباتلاق نکبت ، فلاکت وآوارگی است.

راه مبارزه این نیست که با هم سوشدن با رژیم و به همراه رژیم دربازی های سیاسی شعار مبارزه با رژیم آمریکا ومبارزه با تحریم را سرداد.
بد نیست دراینجا اشاره ای به تحریم بکنیم وآن اینکه این افراد که خود را مخالف رژیم میدانند، میبایست این را درک کرده باشند که خود اینان واساسا" بیشترمردم ایران درتمامی عمراین رژیم زیرسایه تحریم رژیم زندگی کرده اند و میکنند. چراکه دانشگاه، ادارات تمامی موسسات امکانات ومنابع کشوردراختیاررژیم ومزدوران رژیم بوده وهست. به هیم دلیل میباشد که آوارگی، بیکاری،اعتیاد، تن فروشی، بیچارگی وفلاکت دامن بیشترمردم ایران را فرا گرفته ومی گیرد. درآمدهای کشوربرای سازندگی کشوربه کارگرفته نشده. درآمد کشوربرای سرپا نگه داشتن رژیم واهداف رژیم به کارگرفته شده ومیشود. دلارها درلبنان، عراق درفلستین، درافغانستان درپاکستان دردیگرکشورها هزینه شده ومیشود نه در ایران. درنتیجه اینان نمی بایست تحریم رژیم ومزدواران را با تحریم مردم ایران اشتباه بگیرند.
البته هیچ گارانتی نیست که این افراد که خود را کمونیست میدانند نیزاگربه قدرت برسند همان کاری را نکنند که این رژیم میکند. چرا که اساسا" این گروها نیز بنا به ماهیت فکری خود کمتر ازدلارهای که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران برای سرپانگه داشتن رژیم و مزدوران خود درکشورو درپهنه گیتی بکارگرفته سخن گفته ومیگویند.
گرفتاری مردم ایران تحریم نیست. چرا که مردم ایران همیشه زیرسایه تحریم رژیم بوده وهستند. امکانات کشور دراختیار رژیم و مزدوران آن بوده وهست.

گرفتاری مردم ایران برنامه های فن آوری اتمی نیست.

گرفتاری مردم ایران مسئله شعارمخالفت با رژیم آمریکا نیست.

گرفتاری مردم ایران وکشورایران رژیم اشغالگر،فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی حاکم برایران بوده وهست.

گشایش گرفتاریها نیزدراین بوده وهست که رژیم اشغالگر، فاشیستی، تروریستی و اسلامی عربی را میبایست مجبور کرد که به یک انتخابات آزاد( سرنگونی)تن بدهد. وچنین نخواهد شد اگر ما ایرانیان نخواهم.
بااین انتخابات آزاد(سرنگونی رژیم)میباشد که:

الف : ایران ازویرانی و جنگ رهای خواهد یافت.

ب : مردم ایران به آزادی خواهند رسید.

س : مردم ایران، کشور ایران ودولت انتخابی مردم ایران خواهند توانست به کار فن آوری اتمی خود ادامه بدهند.

اگرچنین شود. آنزمان گروهای مخالف رژیم به ویژه گروهای که خود را کمونیست؛ سوسیالیست وچپ میدانند.نشان خواهند داد که ازآنچه برسرمردم عراق وکشورعراق رفته ومیرود درس خوبی آموخته اند.

کوروش ایرانی .

No comments: