Saturday, February 18, 2006

خدا ناشناس ازسعید سیرجانی و نامه ای از خدا


خــدا نـاشــنــا س
خـبـر دارى اى شيخ دانا که من خدا ناشناسم خدا ناشنــــــا س
نه سربسته گويم دراين ره سخن نه ازچوبِ تکفيردارم هراس
زدم چون قـدم ازعـدم در وجو د خدايـت بـرم اعتبارى نداشــت
خـــداى تو ننگيـن وآلوده بــــود پرستيدنـش افـتخارى نداشـــت
خــدائى بديـنـسان اســـيـرنـيــا ز که برطاعت چون توئى بسته چشم
خــدائى که بـهـر دو رکعت نماز گرآيد به رحم وگرآيد به خشــــــــم
خــدائى که جـزدرزبـان عـــرب بــه ديـگـر زبـانـى نـفـهـمـد کــلام
خــدائى که نـاگـه شود درغضب بسوزد به کين خرمن خاص وعام
خــدائى چنان خودسر وبـلهـوس که قهرش کـنـد بـيـگـناهان تباه
بـه پـاداش خـشنودى يک مگـس زدوزخ رهاند تنــــــــى پرگناه
خــدائى کـه بـا شـهـپـر جـبرئيل کند شهــرى آباد را زير و رو
خــدائى کـه درکـام دريـاى نـيـل برد لشکر بى کرانــــــى فرو
خــدائى کـه بى مزد مـدح وثـنـا نگردد به کار کســى چاره ساز
خدا نيسـت بـيـچاره، ورنه چـرا به مدح وثناى تو دارد نيــــــاز
خداى توگه رام و گه سرکش است چو ديوى که اش بايد افسون کـنند
دل او به "دلال بازى" خوش است وگرنه "شفاعتگران" چون کننــد؟
خـداى تـوبا وصـف غلمان وحـور دل بـنـده گـان را به دســت آورد
به مکر و فريب و به تهديد و زور به زير نگين هرچه هـسـت آورد
خـداى تو مانند خان مغول "بتهديد چون برکشد تيغ حکم"
زتهديـد آن کـارفـرماى کـل "بمانند کرٌ و بيان صم و بکم"
چو درياى قهرش درآيد به موج ندانـد گـنه کاره از بـى گناه
به دوزخ درون افـکند فوج فوج مسلمان وکافر، سپيد وسياه
خــداى تــو انــدرحـصـار ريــا نهان گشته کزکس نبيند گزند
کسى دم زند گر به چون و چرا به تکفير گـردد چـماقش بـلند
خــداى تـو با خـيـل کـرٌ و بيان به عرش اندرون بزمکى ساخته
چوشاهى که ازکار خلق جهان بـه کـــار حـرمخـانـه پــرداخـتـه
نهان گشته درخلوتى تو به تو بـه درگاه او جز ترا راه نيست
توئـى مـحرم او که ازکار او کسى در جهان جزتوآگاه نيست
تو زاهد بدينسان خـدائى بـناز که مخلوق طبع کج انديش تست
اسير نياز است و پابـست آ ز خدائى چنين لايق ريش تســــت!
نه پنهان نه سربسته گويم سخن خدانيست اين جانور، اژدهاست
مرنج ازمن اى شيخ دانا که من خدا ناشناسم اگر "اين" خداست!

نامه ای از خدا
من خدا هستم ومیخواهم دراینجا نکاتی را با شما که خود را بندگان من می نامید درمیان بگذارم. برخلاف آنچه تا کنون شما شنیده و خوانده اید. من وجود ندارم. من چیزی و کسی را نه آفریده ام . من ساخته ذهن شما انسانها هستم. همانگونه که ائدولوژی ها ساخت فکر انسانها بوده وهستند. خدا درودکانی است برای کسانی که فریب کار، ریاکار جاه طلب هستند وازاین راه میخواهند به خواسته های نا پاک خود دست یابند. یکی مرا الله می نامد و خود را فرستاده من. و سخنان یاوه و بیهود خود را به من نسبت میدهد. کتاب می نویسد نام آنرا قرآن میگذارد،مقدسش میداند. قوانین دلخواه خود را مینویسد و آنرا به من نسبت میدهد و میلیون ها انسان دیگر را بنام اینکه فرمان مرا یا قوانین مرا اجرا نکرده اند یا اینکه به کتاب من توهین نموده اند کشته و میکشد. دیگران خود را نماینده من برروی زمین میدانند. سخنان ونوشته های خود را با نامی که خودشان برای من انتخاب کرده اند آغاز میکنند. دیگران را تهدید میکنند که اگرنوشته خود را با نامی که آنان برای من انتخاب کرده اند آغازنکنند. نخواهند خواند. مردم را وادار کرده ومیکنند که سخنان خود را با نام من آغاز کنند و هزاران مورد دیگر که خود شما بیشترمیدانید وآنان را انجام داده ومی دهید. اینها همه وهمه شیادی ، فریبکاری و نیرنگ مبیاشد. با درست کردن این درودکان می باشد که اینان توانسته اند افکار پوسیده خود را برمردم تحمیل کرده و بکنند. اینان بنام من انسان کشته ومیکشند، جنگ را ه میاندازند، دست می برند، چشم درمی آورند، سنگسار میکنند، بدارمیزنند، به زندان می افکنند، شلاق، تازیانه میزنند و هزاران کارهای ناشایسته دیگرکرده ومیکنند.
دیگری خود را پسرمن میداند. نام کتاب خود را تورات یا انجیل میگذارد. دیگران خود، قوم خود و سرزمین خود را انتخاب شده من میدانند. هزاران کار نابخردانه وابلهانه وناشایسته کرده و میکنند، دروغ گفته و میگویند، دزدی کرده و میکنند، به ناموس مردم تجاوز کرده و میکنند، اموال مردم را به غارت برده ومیبرند. نابرابریها، بدبختیها، زورگویها، و قلاکت ودربدری ها ایجاد شده از سوی این شیادان برای مردم را به من نسبت داده ومی دهند و به این مردم فریب خورده و ناآگاه گفته ومیگویند که اگر آنان دارند و قلدوری میکنند و مردم درفلاکت و بدبختی زندگی میکنند. این خواسته من است که خدا باشم. این شیادان برای من دشمن نیزآفریده اند و نام آنرا شیطان گذاشته اند. بهشت وجهنم درست کرده اند وهزاران دام و تله دیگر.درسخنان خود به مردم هشدارمیدهند که بیشترپایبند قوانینی باشند که اینان دیکته کرده ان و به من نسبت داده و میدهند . تا کمتر مورد خشم من قرارگیرند. هررخدادی که در طبیعت پیش می آید به من نسبت میدهند. ازمن یک شخصیت روانی ساخته اند که به لاتین میگویند پسیکوپات. وآن اینکه یک فرد پسیکوپات ابتدا کوشش میکندکه با نشان دادن چهره ای مهربان و زبانی چرب و نرم وتعریف وتمجید کردن به خواسته های خود دست یابد. اگراین فرد روانی به خواسته های خود نرسید. آن زمان روی به روشهای دیگرهمانند، تهدید، خشونت و برخورد فیزیکی می آورد. تا ازاین راه به خواسته های خود دست یاید.
این شیادان، فریبکاران وریاکاران نیزازمن بنام خدای ارحمو راحمین یا خدای مهربان وبخشنده نام می برند. به همین دلیل دربرخورد با انسان های آزادیخواه که تفکرات پوسیده شان را زیرپرسش میبرند. بنام خداوند مهربان و بخشنده و ارحمو راحمین به آنان پند واندرزمیدهند که دست ازاین کارخود برداشته و بردارند و بگذارند که آنان به این درو دکانی که بازکرده اند ادامه داده و بدهند. زمانیکه می بینند این انسان های آزادیخواه دست ازمبارزات خود برنداشته ونمیدارند. آن زمان گفتگوازخداوند جبار میکنند. انسانهای آزادیخواه را به زندان می اندازند، شکنجه شان میکنند، ترورشان میکنند، بدارمی زنند ویا اینکه تیربارانشان میکشند. جنگ به راه می اندازند وهمه کارهای خود نیزبا نام بردن ازمن آغازمیکنند. دربیشتر سخنان خود ازمردم میخواهند که من نگهدارآنان باشم و ببخشمشان.
ازانسان های آگاه وآزادیخواه بنام بی خدا نام برده ومیبرند. به اشتباه به بیشترانسان ها تفهیم کرده اند که کسی یا کسانی که با خدا هستند، درست کار، با ایمان، راستگو وامین بوده و هستند و کسی یا کسانی که بی خدا هستند به هیچ چیزی پایبند نبوده ونیستند. باورکنید که همه اینها فریب ؛ نیرنگ، ریاکاری و شیادی است.. باورکنید که همه اینها که به شما گفته اند نادرست و گمراه کننده بوده و هست. چرا که ارزشهای انسانی ازآن انسانهاست وهرانسان آگاه وآزادی خواهی کوشش کرده ومیکند که به این ارزشهای انسان پایبند باشد وتا آنجا که ممکن میباشد این ارزشها را درکارهای روزمره خود نشان داده وبدهد. من با این چند کلمه خواستم که گفتگوی کوتاهی با شما انسانهای دربند، فریب خورده، ازراه بدررفته و گمراه شده بوسیله این شیادان و فریب کاران و ریاکاران داشته باشم. شاید که بخود آید وکمی با خود به اندیشید و بیش ازاین فریب این شیادان را نخورید و درآخرنیزدست ازسرکچل من بردارید.خدا

No comments: