Sunday, February 18, 2007

بستانکاران یا بدهکاران مردم ایران

روشنفکر
پیش از اینکه به مورد روشنفکر یک نگاهی داشته باشیم. اجازه بدهید درابتدا مورد را با یک پیشگفتاری بنام بستانکاران یا بدهکاران مردم ایران آغاز بکنیم
وارثان رژیم حاج محمد رضا شاه پهلوی که سانسور، خودکامگی، خفقان، سرکوبگری و سرسپردگی، اسلام پناهی، آخوند پروری، دیکتاتوری، بدبختی، بیسوادی، ناآگاهی، روشوه خواری، دزدی ، نبودن دمکراسی، نبودن آزادی بیان، اندیشه و نوشتن ، کمبود مدارس، کمبود دانشگاه، کمبود راه، کمبود امکانات رفاهی، کمبود بهداشت، از ویژگیهای آن رژیم بود. امروز ضمن پشتیبانی کردن از کارکرد رژیم حاج محمد رضا شاه(شاه شیعیان, شاهی که خود را کمربسته یکی ازبت های عرب بنام رضا میدانست وبت دیگرعرب بنام ابولفضل که او را از مرگ نجات داده بود!!!!) ) وبستن تهمت نفهمی به مردم ایران. سخن از دمکراسی وآزادی میگویند
اینان از تمامی امکانات خود واربابان خوداستفاده کرده ومیکنند. تا با شعارهای پوچ و بی پایه اساس خود. دست به فریب مردمی بزنند که بنابه گفته اینان نفهم بودند و شایستگی داشتن دیکتاتوری بنام حاج محمد رضا شاه و رژیم دیکتاتوری او را نداشتند
این ریاکاران، این فریبکاران، این شیادان، این نامردمان ضد آزادی وضد دمکراسی که هر کدام افساری برگردن دارند و کیسه ای بدست و خود را از نیاکان ایران و تبارایرانی میدانند. بفکر این هستند که قدرت سیاسی خود را بدلیلی که در بالا بدانها اشاره شد از دست دادند و سبب به روی کار آمدن اشغالگرانی گردیدند که الگوها آنان آدمکشان عرب وآرمانشهرشان جامعه اسلامی بوده و هست
امروز این افراد میخواهند با فریب مردم ایران، به نبرد با اشغالگران حاکم برایران و گروگان گیران مردم ایران رفته و دوباره مردم به گروگان گرفته شده ایران را بگونه دیگر به گروگان گرفته و جای خود را با گروگان گیران عوض کرده و کیسه های خود را پرکنند
من با شناخت این شیادان وبرای رسوا کردن آنان، نوشته های خود را برای رسانه هایشان فرستاده ومیفرستم. تا فریبکاری، ریاکاری، چهره پلید وزشت ، نیت ناپاک آنان را هر چه بیشتر افشا کرده و بنمایم. این وارثان رژیم پیشین هم اکنون که برسر قدرت نیستند. این نوشته ها را و نوشته دیگران را اساسا" چاپ نمیکنند. چه رسد به اینکه سانسور کنند. اکنون اگراینان دوباره به قدرت سیاسی برسند چه خواهند کرد؟ بسیار خنده دار میباشد که اینان امروزدررسانه های خود شعار"بدانیم، به اندیشیم و به پاخیزیم" را سر میدهند
اما اینان باید بدانند که تفاله ها ای بیش نیستند. چرا که اگر انسان بودند واساسا" کمی شرف و وجدان داشتند و بوی ازانسانیت برده بودندومیدانستند که معنی اینها چیست. نه تنها با شهامت از سیاست ها وبرنامه های رژیم پیشین وکارکرد نا شایسته سیاستمداران رژیم انتقاد میکردند. بلکه با بازنگری دربینش ورفتار خودازمردم ایران نیز پوزش خواهی میکردند. و به این مردم میگفتند که نتیجه سیاست ها، برنامه های رژیم پیشین بود که سرانجام سبب به روی کارآمدن رژیمی خونخوار تری بنام رژیم جمهوری اسلامی گردید و زندگی سیه روز مردم ایران را سیه روزتر کرد. این پیشگفتار را درهم اینجا به پایان رسانیده و مورد روشنفکر را با هم پی میگیریم
روشنفکر
گروهی ازهم میهنان ایرانی با زیرپرسش بردن نقش روشنفکران ایرانی به ویژه درزمان رژیم حاج محمد رضا شاه پهلوی. آنان را گناهکاران به روی کارآمدن رژیم حاج روح الله موسوی درایران دانسته ومیدانند
گروهی ازهم میهنان گرامی ناآگاه بودن خود را به گردن این روشنفکران انداخته و می اندازند
گروهی دیگر روشنفکران ایرانی را اساسا"نا آگاه و بی خرد دانسته ومیدانند
با توجه به این گونه یورشها و زیرپرسش بردن ها. شوربتخانه تا کنون نیزافرادی که بنام روشنفکر. مورد یورش این گروه از هم میهنان قرارگرفته اند، نتوانسته اند به این پرسش ها و یورشها پاسخ گفته و بگویند
به همین دلیل من خواستم دراینجا برای روشن شدن مسئله. مورد را با سه پرسش آغاز کنیم
یک: اساسا" یک روشنفکرایرانی یا روشنفکران ایرانی دررژیم پیشین و دررژیم کنونی چه نفشی یا کاری رامیتوانستند داشته باشند و یا امروز میتوانند ایفا نمایند؟
دو: این روشنفکران ایرانی ازچه امکاناتی برخورداربودند وهستند؟
سه : تفاوت جامعه و سیستم حکومتی که روشنفکران ایرانی درآن زندگی میکردند و میکنند. با جامعه و سیستم حکومتی که روشنفکران اروپائی زندگی کرده ومیکنند، چیست؟
پرسش های زیادی را میتوان دراین زمینه بیان کرد. اما من میخواهم به همین چند پرسش اکتفا کنم وگفتگوی کوتاهی دراین مورد مهم با هم داشته باشیم
ما میبایست بدانیم که یک روشنفکرایرانی یا روشنفکران ایرانی د ریک جامعه بسته با یک حکومت توتالیتر وخودکامه زندگی کرده و میکند که رژیم بیشترآزادیهای فردی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی را ازآنان سلب کرده و میکند و اینان کمترین امکاناتی دراختیار نداشته وندارند که حتی خود آزادانه با دست یابی به بررسی و پژوهشگری به آگاهی های درپهنه جهانی وگسترده دست یابند. چه برسد به اینکه بتوانند درچنین جوخفقان وسرکوبگر،دست به آگاهی مردم بزنند. دریک چنین جامعه وسیستمی. این سیاستمداران رژیم که درپست های وزیری و دیگر پست های کشوری کار کرده ومیکنند وسرسپردگی خود را نیزهم درسخن هم درکاربه سیستم نشان داده اند وبا داشتن اختیارات سیاسی ، مالی و نظامی دست به برنامه ریزی برای آموزش وآگاهی دادن، اداره امور اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی و مشارکت مردم دراداره کشورداشته و دارند
به همین دلیل روشن میبایست با یورش بردن براین افراد خودفروخته و سرسپرده. میبایست به آنان گفت که این نتایج سیاست ها و برنامه ریزی های شما بود که رژیم حاج محمد رضاشاه پهلوی سرنگون شد و رژیم حاج روح الله موسی برایران حاکم گردید. نه روشنفکران که خود زیر سایه چنین رژیم کمرشان خم شده بود و کمترین امکاناتی دراختیار نداشتند
شوربختانه امروز هواداران رژیم پشین و گروه ویا افراد دیگری ازهم میهنان گرامی، ناخواسته و ندانسته، با یورش بردن برروشنفکرانی که در زمان رژیم پیشین زیرسایه خفقان و سانسور رژیم دست و پا شکسته کوشش میکردند که به آگاهی های دست یابند و کمترین امکانات را دراختیار نداشتند که این دانش وآگاهی خود را به درست یا نادرست دراختیارمردم بگذارند. امروز به همراه مردم مورد آماج یورش و تاخت وتازاین افراد قرار گرفته اند
همزمان گنهکاران اصلی که همانا سردمداران و سیاستمداران رژیم پیشن باشند. امروز نه تنها خود را ازهمه مسئولیتها مبرا دانسته ومیدانند. بلکه رسانه های که دراختیارهوادارن رژیم پیشین و درراس آن صدای آمریکا و بی بی سی باشند. در برنامه ها رادیو و تلویزیونی و رسانه های گروهی خود ازآنان بنام مشاوران و روشفکران استفاده کرده و میکنند. یا اینان خود با شرکت درچنین برنامه ها رادیوی و تلویزیونی ونوشتن درچنین رسانه ها ی هم درنقش روشنفکرهم درنقش سیاستمدارهم درنقش مشاوران تحلیل گر مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شرکت کرده ومیکنند. اینان در این برنامه ها و نوشتها ی خود. مردم ایران را متهم به نفهم بودن وروشفکران را متهم به اشتباه کار، هردو را گناه کار میدانند. که دست در دست هم سبب سرنگونی رژیم حاج محمد رضا شاه وبه روی کارآمدن رژیم حاج روح الله موسوی بر ایران و مردم ایران شدند و خود اینان نه تنها ازهرگونه مسئولیتی برخوردار نبوده ونیستند، بلکه خود را بستانکار نیز میدانند
ای کاشک امروزاین چهاریا پنچ میلیون ایرانی که درکشورهایی اروپائی وامریکا سکونت گزیده اند. کمی به خود زحمت میدانند وازآن خرمنم، منم کردن پیاده می شدند. وبا انتقاد ازخود درمیافتند که تفاوت بسیار بزرگی است بین روشنفکران ایرانی و روشنفکران اروپائی که دریک جامه ای باز دریک سیستم دمکراتیک زندگی کرده ومکنند. در یک جامه و سیستمی که ازآزادیهای فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برخورداربوده وهستند. وتوانسته ومیتوانند آزادانه دست به بررسی و پژوهش زده و بدوراز فرهنگ مقدسگرای. دیگاه ها وآگاهی های بدست آورده خود را دررسانه های گروهی، دررادیو وتلویزیون و نوشتن کتاب و.و.دراختیارمردم گذاشته وازاین راه دانش وآگهی های خود را بیشتروبیشتر بارورتروکاملترنمایند
دراین مورد سخن زیاد میتوان گفت. اما من امید وارم که همین چند نکته برای روشن شدن مورد به این گروه هم میهنان کمک کرده باشد
کورش ایرانی