Saturday, February 18, 2006

آخوند، اسلام، روشنفکران، مردم، سیاستمداران، سیاسیون، شاعران و نویسندگان

آخوند، اسلام، روشنفکران،مردم، سیاستمداران، سیاسیون، شاعران ونویسندگان

ما دراین جا میخواهیم با چند تا پرسش به بررسی چند نکته به پردازیم
آخوند کیست؟
ترفندها وسیاست های که آخوند تا کنون به کار برده و میبرد چیست؟
برخورد کسانی که خود را روشنفکر، سیاسی، نویسنده، شاعرو ایرانی یا مسلمان ایرانی میدانند با آخوند و ترفندهای او چگونه بوده وهست؟ آیا اساسا" این افراد ترفند های آخوند را شناخته اند؟

ما میتوانیم دراینجا هزاران پرسش داشته باشیم وبه همه آناها نیزپاسخ بگویم. ما میتوانیم دراینجا به بررسی مسائل تاریخی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی، مالی وهزاران مسائل دیگر به پردازیم. اما ما این کار را نمیکنیم. چرا که روشها، ترفند ها و سیاست های که آخوند به کار برده و میبرد بسیارروشن و ساده میباشد. اما آن کسانی که خود را روشنفکر، نویسنده و دانشمند میدانند وشوربختانه نام های همانند دکتر، مهندس، استاد، پروفسوررا نیزبا خود یدک کشیده ومیکشند آنچنان درگرداب نفهمی و کودنی فرورفته اند. که تا این زمان که این نوشته را مینویسم. نه توانسته اند این گرفتاری خود را درک بکنند. نه توان شناخت آخوند ودرک ترفند ها آنان را داشته اند
شوربختانه این گرفتاری درکشورایران دریک پهنه بسیاد گسترده گریبانگیرتمامی نیروهای سیاسی فرهنگی، اجتماعی و غیره شده. شاید بگوید که این فرد داره پرت وپلا میگوید و مسائل را یا خیلی بزرگ کرده یا اینکه به این همه دانشمندان و سیاستمداران ما داره توهین میکند! اما باید بگویم که اینگونه نیست. به همین دلیل برای اینکه این مورد را روشن کنم. من چندان راه دوری نمی روم. من هیچ نیازی نمی بینم که به بررسی مسائل تاریخی ، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و
همانند آنها به پردازم. من با آوردن چند نمونه این موارد را بسیار ساده برای همگان روشن خواهم کرد

یک : آخوند با درودکانی بنام مقدس ، مقدسگرای و مداحی توانسته تاریخ را آنگونه که خودش خواسته ومیخواهد به مردم و دیگران دیکته کرده و بکند واین کارخود را ادامه داده وبدهد
دو: آخوند توانسته هرآن چرا که خود کرده و میکند به دیگران نسبت بدهد وهرآنچه را که دیگران کرده و میکنند به خود نسبت بدهد
سه: آخوند توانسته زیرسایه پذیرفتن ملیت ها؛ نژاد ها و قومیت های گوناگون تفکرخود را برآنان دیکته کرده و بنماید و به میارزه با هرگونه تفکردیگربپا خیزد وآن تفکرات و اندیشه ها وفرهنگ هارا را ازبیخ وبن بزند. بلکه پیروان آنان را نیزکشته وبکشد
چهار:.آخوند با این ترفند های خود. توانسته افکارتمامیت خواهی خود را برجوامع گوناگون تحمیل کرده وبکند، وهر گونه خیزشی که بیرون ازچهارچوب عبا، ردا ونعلین اوبوده وهست را نابود کرده و بکند
پنج: تنها راهی را که آخوند که برای دیگران بازگذاشته. اینکه اگرکسی یا کسانی بخواهند سخنی بگویند. اگرکسی یا کسانی بخواهند کاری را بکنند. میبایست همه اینها زیرعبا وردای اوانجام گیرد. به همین دلیل به هیچ تشکیلات و سازمان اجازه کار نداده ونمی دهد و برای نابودی آنان دست به کشتار همگانی زده و میزند
شش: آخوند با سرکیسه کردن مردم دریک پهنه بسیار گسترده. نه تنها گرفتاریهای مالی خود را ازمیان برده . بلکه برای بهربرداریهای سیاسی، دست به کارهای خدماتی و رفاهی نیززده ومیزند واجازه هیچگونه کارخدماتی و رفاهی که در بیرون از اختیارات او بوده و هست را یه هیچ فرد ، گروه یا سازمانی نداده ونمیدهد. من به همین شش مورداکتفا میکنم وکوشش میکنم برای هرمورد یک یا چند نمونه بیآورم

تاریخ و فرهنگ مقدسگرای و مداحی: بیشتر ایرانیان میدانند که آخوند به اشتباه دینی بنام اسلام رابنام دین رهای بخش. خدای بنام الله را بنام خدای بخشنده ومهربان وهمزبان آدمکش وویرانگر. وافرادعربی را بنام محمد را فرستاده الله و تفکرات پوسیده خود را بنام قرآن و قوانین آئین خدا. علی، حسین ، حسن، فاطمه، زینب، رضا ومهدی را بنام انسانهای مبارز وعدالتخواه به خورد این مردم داده وبدهد. تا جائیکه این بت ها وبتکده های به یکی ازمراکز قدوسی مردم گول خورده ومداحگر تبدیل شده اند.آخوند امروز تا جای پیش رفته که ازرژیم آدمکش حاکم برایران و مردم ایران نیزبنام رژیم مقدس جمهوری اسلامی نام برده و می برد
آخوند تا آنجا دراین کارخود پیش رفته که یزید، عمر، ابوبکر و دیگراعراب را که همگی ازبستگان واقوام نزدیک این افراد نامبرده بود اند را خارجی به این مردم به شناساند. بگونه ای که حتی درپارچه های که در پرده زنی های خود ازآن برای فریب بیشتر مردم بکار میبردند ومی برند چهریزد و موهای او بگونه ای نشان بدهند که هرکس بدان نگاه میکرد یا میکند فکر میکرد ومیکند که او یک اروپای است. این کار آخوند تا آن جا پیش رفته که به این مردم میگفت و میگوید که سگ با مادریزد نزدیکی کرد ویزدی تخم سگ میباشد! و این اراجیف را این مردم با فرهنگ و دانشمندان آن نیز پذیرفته اند

کارهای که خود میکند به دیگران نسبت بدهد: بیشترایرانیان شنیدن ودرتلویزیون های خود دیدند که آخوند وآخوند زاده و آخوند تربیت شده ها درتلویزیون رژیم نمایان شدند و گفتند که کسانی که در ایران تشکیلات و سازمانده ای دارند. اگر کسی بخواهد ازتشکیلات و سازمان آنان بیرون برود. این افراد آنان را میکشند! شوربختانه بیشتراین مردم ودانشمندان آنان نیز این یاوه گوی ها را پذیرفتند. وامروز می شنوند و می بینند که آخوند هنوزازاین یاوه گوی های خود استقاده میکند. این مردم هرگزبه این نه اندیشیده و نمی اندیشند و فکر نکرده و نمیکنند که این خود آخوند میباشد که حق انتخاب را ازهمه گرفته و میگیرد وکسانی که بخواهند دست به انتخاب بزنند. یعنی دین تحمیلی بنام اسلام را ترک نمایند را کشته و میکشد. و اساسا" این بخشی ازقوانین آن اسلامی است که این آقایان خود رامالک آن دانسته و میدانند
اگر کسی یا کسانی اسلام بیاورند.این کاریک خیرمهم برای این آدمکشان بوده وهست . اما اگرکسی یا کسانی بخواهند مذهب دیگررا انتخاب نمایند. نه تنها این یک کارخبرنبوده و نیست و نخواهد بود .بلکه این افراد به دستوراین آدمکشان کشته شده و میشوند و خواهند شد
گونه گونی نژادها: امروزمیبایست بربیشترایرانیان روشن باشد که آخوند برده و نوکرازهمه نژاد ها را پذیرفته ومی پذیرد. تنها چیزی که نه پذیرفته ونمی پذیرد گونه گونی اندیشه ها بوده و هست. آخوند این بردگان ونوکران تربیت شده درمکتب خود را نیزبه سوی یکی ازبتکده های خود درعربستان سعودی سرازیرکرده ومیکند و درآنجا به آنان فرهنگ سنگسارنیزآموزش داده ومیدهد

کار درجهارچوب عبا، ردا و نعلین: گروه های که دربالا ازآنان نام برده شد. همچنین مردم ایران میبایست بدانند که آخوند تمامیت خواه بوده وهست. آخوندضمن اینکه برای خود تشکیلات و سازماندهی برپا کرده به ایجاد مراکزنیزبرای تربیت نیروهای مورد نیازخود دست زده و میزند. همزمان هیچگونه تشکیلات و سازمانی را بیرون ازچهارچوب فکری خود نه پذیرفته و نمی پذیرد. برای نمونه امید وارم که این گروه ها و مردم ایران این را دراین مدت زمان 26 سال رژیم جمهوری اسلامی درایران متوجه شده باشند که چگونه آخوند تمامی نیروهای مخالف خود راکشت و میکشد واجازه هیچگونه کاری را به آنان نداد ونمی دهد. حتی فردی بنام داریوش فروهر وخانم اورا نیز نتوانست تحمل نماید. من امید وارم که دست کم مردم کشته شدن این زن و مرد به وسیله آدمکشان رژیم که هرکدام با ضربات بیش ازصد ضربه چاقو و دشنه دردرون خانه خود کشته شدند رافراموش نکرده باشند و نکنند.کشتارگروهی زندانیان را فراموش نکرده باشند و نکنند. کشتار نویسندگان و روزنامه نگاران را فراموش نکرده باشند و نکنند. ترورمخالفان را فراموش نکرده باشند و نکنند. کشتاردانشجویان را فراموش نکرده باشند و نکنند. سنگسارودست بریدن وچشم درآوردن و بدارآویختن را فراموش نکرده باشند و نکنند، تهمت جاسوس بودن، تهمت داشتن روابط جنسی تا انحرافات جنسی، تهمت معتاد بودن و نوشیدن مشروب ویا خرید و فروش مواد مخدرو مشروب و دایرکردن مراکزبرای مواد مخدر، مشروب و عیاشی هزاران وهزاران تهمت و کشتاردیگربرا فراموش نکرده ونکنند. امرزوافرادی که گفتگوازکارسیاسی درچهارچوب این رژیم میکنند. میبایست بدانند که این آقایان و خانمها هنوزدردریای کودنی خود فرورفته اند وآخوند وسیاست های او را نشناخته اند

تنها راهی که آخوند برای دیگران بازگذاشته اینکه همه میبایست درزیرعبا و تشکلات فکری او کار بکنند: آخونداین کارخود را با خود فروخته ایرانی بنام روزبه که آخوند ازآن بنام سلمان فارس نام برده و میرد آغازکرداه وامرزو ازبرکت این کارخودفروختگی. 90 درصد این مردمی که دراین کشور یا دیگر کشورها زندگی کرده ومیکنند پا درجای پای این ایرانی خود فروخته بنام سلمان فارس گذاشته اند. بدون آنکه بدان آگاه باشند
شوربختانه این کارخود فروشی هنوزادامه دارد. برای نمونه به آموزگارخود فروخته ای بنام رجای نگاه بکنید که دست بوس آخوند آدمکشی بنام خمینی بود ودراین رژیم به درجه رئیس جمهوری نیزرسید. امروزرژیم ازاوبنام شهید نیزیاد میکند ومراکزگوناگونی بنام اونامگذاری نیزکرده. به خودفروخته دیگری نگاه کنید بنام احمدی نژاد که افساربردگی و دریوزگی آخوند آدمکش دیگری بنام خامنه ای را بگردن دارد و بنام رئیس جمهور نیزبراین کشور و مردم حکومت میکند. نگاهی دیگری به خودفروخته دیگری بنام های بازرگان و بنی صدر به اندازید که ازبرکت این خود فروختگی درسایه عبا و ردا و تفکر آخوندی به ریاست نخست وزیری و رئیس جمهوری نیزرسیدند. اما زمانی که خواستند تنها استقلال کاری نه فکری خود را نگهدارند کارشان به کجا کشید.
سرکیسه کردن مردم و دست زدن به کارخدماتی و رفاهی برای بهربرداریهای سیاسی وجلوگیری دیگرافراد ، گروه یا سازمانها ازکار خدماتی که بیرون از اختیارات آخوند باشد: بیشترشما بدون شک میدانید که حوزه های فتنیه برپا شده، حسینه ها وفاطمیه ها کارهای امدادی بنام های امام رضا ، زینب،خدیجه، علی، حسین، محمد، مهدی ودیگر تشکیلات مذهبی و انگلی دیگررا به نامهای گوناگون درسراسرکشوربرپا کرده تا ازاین راه به بهربرداریهای سیاسی خود دست یابد. فراموش نکنید که آخوندی بنام خمینی که خود درعراق دررفاه کامل زندگی میکرد. کاری کرده بود که بیشتربازاریها که با غارت مردم به سرمایه های باد آورده ای دست یافته بودند ومردم فریب خورده ومذهبی که درایران یا درکشورهای عربی خلیج فارس همانند کویت کارمیکردندخمس و ذکات ودیگرکمکهای خود را با خود برداشته و به عراق می رفتند تا این پول ها را دراختیار این آخوند آدمکش بگذارند تا اوبا این پولهای باد آورده زندگی مرفه خود وهزاران آخوند مفتخواررا فراهم کرده و با بخشی ازآن نیربه کار خدماتی ورفاهی دست زده و ازآن نهایت بهربرداری سیاسی را بکند. امروزهم می بینیم که میلیون ها ایرانی برون مرزی پولهای خودرا به شکل دلار به سوی رژیم جمهوری اسلامی جنایت کارسرازیرکرده اند تا دردرون این رژیم دست به کاربازرگانی بزنند.
اگرفراموش نکرده باشید. درزمان سرنگونی رژیم حاج محمد رضا شاه وروی کارآمدن آخوند خمینی سازمانی بنام مجاهدین خلق با تفکرمذهبی کوشش کرد که به کارهای خدماتی دست بزند وشما دید که آخوندها با هرآنچه که درتوان داشتند چگونه ازکارخدماتی این سازمان با تفکرمذهبی جلوگیری کردند. درزلزله بم که رژیم آمریکا نیروبرای کمک رسانی به بم فرستاده بود. رژیم تحمل این کمک رسانی را نکرد و پس ازیک مدت زمان کوتاه ازادامه کارکمک رسانی جلوگیری کرد. ازبی برنامگی گروه ها وسازمان های مخالف که به اشتباه خود راغیرمذهبی میدانند و بدلیل خرفتی وکودنی دچا افکارمالیخولیای شده اند و اساسا" درک این مسائل برایشان مشکل بوده وهست دراین جا سخنی نمیگویم
من امید وارم که بیان این نکات توانسته باشد ما را ازخواب خرگوشی بیدارکرده وبدانیم که با این کارهای خود چه خیانت های به خود، به هم میهنان خود، به کشورخود و دیگرانسان ها کرده ایم وچه مسئولیت سنگینی بردوش داریم
کوروش ایرانی

خدا ناشناس ازسعید سیرجانی و نامه ای از خدا


خــدا نـاشــنــا س
خـبـر دارى اى شيخ دانا که من خدا ناشناسم خدا ناشنــــــا س
نه سربسته گويم دراين ره سخن نه ازچوبِ تکفيردارم هراس
زدم چون قـدم ازعـدم در وجو د خدايـت بـرم اعتبارى نداشــت
خـــداى تو ننگيـن وآلوده بــــود پرستيدنـش افـتخارى نداشـــت
خــدائى بديـنـسان اســـيـرنـيــا ز که برطاعت چون توئى بسته چشم
خــدائى که بـهـر دو رکعت نماز گرآيد به رحم وگرآيد به خشــــــــم
خــدائى که جـزدرزبـان عـــرب بــه ديـگـر زبـانـى نـفـهـمـد کــلام
خــدائى که نـاگـه شود درغضب بسوزد به کين خرمن خاص وعام
خــدائى چنان خودسر وبـلهـوس که قهرش کـنـد بـيـگـناهان تباه
بـه پـاداش خـشنودى يک مگـس زدوزخ رهاند تنــــــــى پرگناه
خــدائى کـه بـا شـهـپـر جـبرئيل کند شهــرى آباد را زير و رو
خــدائى کـه درکـام دريـاى نـيـل برد لشکر بى کرانــــــى فرو
خــدائى کـه بى مزد مـدح وثـنـا نگردد به کار کســى چاره ساز
خدا نيسـت بـيـچاره، ورنه چـرا به مدح وثناى تو دارد نيــــــاز
خداى توگه رام و گه سرکش است چو ديوى که اش بايد افسون کـنند
دل او به "دلال بازى" خوش است وگرنه "شفاعتگران" چون کننــد؟
خـداى تـوبا وصـف غلمان وحـور دل بـنـده گـان را به دســت آورد
به مکر و فريب و به تهديد و زور به زير نگين هرچه هـسـت آورد
خـداى تو مانند خان مغول "بتهديد چون برکشد تيغ حکم"
زتهديـد آن کـارفـرماى کـل "بمانند کرٌ و بيان صم و بکم"
چو درياى قهرش درآيد به موج ندانـد گـنه کاره از بـى گناه
به دوزخ درون افـکند فوج فوج مسلمان وکافر، سپيد وسياه
خــداى تــو انــدرحـصـار ريــا نهان گشته کزکس نبيند گزند
کسى دم زند گر به چون و چرا به تکفير گـردد چـماقش بـلند
خــداى تـو با خـيـل کـرٌ و بيان به عرش اندرون بزمکى ساخته
چوشاهى که ازکار خلق جهان بـه کـــار حـرمخـانـه پــرداخـتـه
نهان گشته درخلوتى تو به تو بـه درگاه او جز ترا راه نيست
توئـى مـحرم او که ازکار او کسى در جهان جزتوآگاه نيست
تو زاهد بدينسان خـدائى بـناز که مخلوق طبع کج انديش تست
اسير نياز است و پابـست آ ز خدائى چنين لايق ريش تســــت!
نه پنهان نه سربسته گويم سخن خدانيست اين جانور، اژدهاست
مرنج ازمن اى شيخ دانا که من خدا ناشناسم اگر "اين" خداست!

نامه ای از خدا
من خدا هستم ومیخواهم دراینجا نکاتی را با شما که خود را بندگان من می نامید درمیان بگذارم. برخلاف آنچه تا کنون شما شنیده و خوانده اید. من وجود ندارم. من چیزی و کسی را نه آفریده ام . من ساخته ذهن شما انسانها هستم. همانگونه که ائدولوژی ها ساخت فکر انسانها بوده وهستند. خدا درودکانی است برای کسانی که فریب کار، ریاکار جاه طلب هستند وازاین راه میخواهند به خواسته های نا پاک خود دست یابند. یکی مرا الله می نامد و خود را فرستاده من. و سخنان یاوه و بیهود خود را به من نسبت میدهد. کتاب می نویسد نام آنرا قرآن میگذارد،مقدسش میداند. قوانین دلخواه خود را مینویسد و آنرا به من نسبت میدهد و میلیون ها انسان دیگر را بنام اینکه فرمان مرا یا قوانین مرا اجرا نکرده اند یا اینکه به کتاب من توهین نموده اند کشته و میکشد. دیگران خود را نماینده من برروی زمین میدانند. سخنان ونوشته های خود را با نامی که خودشان برای من انتخاب کرده اند آغاز میکنند. دیگران را تهدید میکنند که اگرنوشته خود را با نامی که آنان برای من انتخاب کرده اند آغازنکنند. نخواهند خواند. مردم را وادار کرده ومیکنند که سخنان خود را با نام من آغاز کنند و هزاران مورد دیگر که خود شما بیشترمیدانید وآنان را انجام داده ومی دهید. اینها همه وهمه شیادی ، فریبکاری و نیرنگ مبیاشد. با درست کردن این درودکان می باشد که اینان توانسته اند افکار پوسیده خود را برمردم تحمیل کرده و بکنند. اینان بنام من انسان کشته ومیکشند، جنگ را ه میاندازند، دست می برند، چشم درمی آورند، سنگسار میکنند، بدارمیزنند، به زندان می افکنند، شلاق، تازیانه میزنند و هزاران کارهای ناشایسته دیگرکرده ومیکنند.
دیگری خود را پسرمن میداند. نام کتاب خود را تورات یا انجیل میگذارد. دیگران خود، قوم خود و سرزمین خود را انتخاب شده من میدانند. هزاران کار نابخردانه وابلهانه وناشایسته کرده و میکنند، دروغ گفته و میگویند، دزدی کرده و میکنند، به ناموس مردم تجاوز کرده و میکنند، اموال مردم را به غارت برده ومیبرند. نابرابریها، بدبختیها، زورگویها، و قلاکت ودربدری ها ایجاد شده از سوی این شیادان برای مردم را به من نسبت داده ومی دهند و به این مردم فریب خورده و ناآگاه گفته ومیگویند که اگر آنان دارند و قلدوری میکنند و مردم درفلاکت و بدبختی زندگی میکنند. این خواسته من است که خدا باشم. این شیادان برای من دشمن نیزآفریده اند و نام آنرا شیطان گذاشته اند. بهشت وجهنم درست کرده اند وهزاران دام و تله دیگر.درسخنان خود به مردم هشدارمیدهند که بیشترپایبند قوانینی باشند که اینان دیکته کرده ان و به من نسبت داده و میدهند . تا کمتر مورد خشم من قرارگیرند. هررخدادی که در طبیعت پیش می آید به من نسبت میدهند. ازمن یک شخصیت روانی ساخته اند که به لاتین میگویند پسیکوپات. وآن اینکه یک فرد پسیکوپات ابتدا کوشش میکندکه با نشان دادن چهره ای مهربان و زبانی چرب و نرم وتعریف وتمجید کردن به خواسته های خود دست یابد. اگراین فرد روانی به خواسته های خود نرسید. آن زمان روی به روشهای دیگرهمانند، تهدید، خشونت و برخورد فیزیکی می آورد. تا ازاین راه به خواسته های خود دست یاید.
این شیادان، فریبکاران وریاکاران نیزازمن بنام خدای ارحمو راحمین یا خدای مهربان وبخشنده نام می برند. به همین دلیل دربرخورد با انسان های آزادیخواه که تفکرات پوسیده شان را زیرپرسش میبرند. بنام خداوند مهربان و بخشنده و ارحمو راحمین به آنان پند واندرزمیدهند که دست ازاین کارخود برداشته و بردارند و بگذارند که آنان به این درو دکانی که بازکرده اند ادامه داده و بدهند. زمانیکه می بینند این انسان های آزادیخواه دست ازمبارزات خود برنداشته ونمیدارند. آن زمان گفتگوازخداوند جبار میکنند. انسانهای آزادیخواه را به زندان می اندازند، شکنجه شان میکنند، ترورشان میکنند، بدارمی زنند ویا اینکه تیربارانشان میکشند. جنگ به راه می اندازند وهمه کارهای خود نیزبا نام بردن ازمن آغازمیکنند. دربیشتر سخنان خود ازمردم میخواهند که من نگهدارآنان باشم و ببخشمشان.
ازانسان های آگاه وآزادیخواه بنام بی خدا نام برده ومیبرند. به اشتباه به بیشترانسان ها تفهیم کرده اند که کسی یا کسانی که با خدا هستند، درست کار، با ایمان، راستگو وامین بوده و هستند و کسی یا کسانی که بی خدا هستند به هیچ چیزی پایبند نبوده ونیستند. باورکنید که همه اینها فریب ؛ نیرنگ، ریاکاری و شیادی است.. باورکنید که همه اینها که به شما گفته اند نادرست و گمراه کننده بوده و هست. چرا که ارزشهای انسانی ازآن انسانهاست وهرانسان آگاه وآزادی خواهی کوشش کرده ومیکند که به این ارزشهای انسان پایبند باشد وتا آنجا که ممکن میباشد این ارزشها را درکارهای روزمره خود نشان داده وبدهد. من با این چند کلمه خواستم که گفتگوی کوتاهی با شما انسانهای دربند، فریب خورده، ازراه بدررفته و گمراه شده بوسیله این شیادان و فریب کاران و ریاکاران داشته باشم. شاید که بخود آید وکمی با خود به اندیشید و بیش ازاین فریب این شیادان را نخورید و درآخرنیزدست ازسرکچل من بردارید.خدا